میزان رشد اقتصاد دیجیتال و تجارت آنلاین در سال ۹۹ چقدر بوده است؟
چند آمار مختلف میتوان درباره رشد تجارت ارائه داد، یک آمار هست که وزارت صنعت و دفتر تجارت الکترونیک ارائه میدهد، رشد عجیب و غریبی داشتیم، خصوصا بعد از کرونا بهنظر میرسد بالای ۱۰۰درصد رشد را تجربه کردیم، این آمارها بخشی از آن به ترنسکشینهایی که انجام میشود برمیگردد.
خصوصا در کسبوکارهای آنلاینی که خرید و فروش اتفاق میافتد، یکسری آمارهای دیگر هست که میتواند مبنای رشد باشد مثلا آمار کافهبازار درباره اپلیکیشنها هرچند که آمار دقیق آنها اعلام نشده، در حوزه توسعه اپلیکیشن و ترنسکشین درون اپلیکیشنی ما یک رشد ۷۰-۸۰ درصدی میبینیم.
آمارهای دیگری هم که خودمان میبینیم، ما فراخوانی تحت عنوان کرونا پلاس زدیم و تقریبا ۵۰۰ استارتاپ شرکت کردند، هر چیزی که در دوران کرونا میتوانست آنلاین شود وارد شدند. هفته پیش ما گزارشی از کسانی که به آنها کمک کرده بودیم درآوردیم تا ببینیم در کدام حوزه استارتاپها رشد کردند، جالب بود که سلامت و ورزش آنلاین به طور متوسط بالای ۱۰۰درصد رشد در ۶-۷ ماه گذشته داشتند.
حوزههای آموزش آنلاین هم همینطور بودند، پلتفرمهایی مثل اسکایروم، فرادرس، ایسمینار و ایوند، رشدهای عجیب و غریبی داشتند. اسکایروم مثلا در اسفند پارسال ۵۰۰هزار یوزر داشته و الان خودشان ادعا میکنند که نزدیک ۱۵ میلیون یوزر هستند.
در دنیا هم این اتفاق برای بعضی کسبوکارهای آنلاین افتاده ولی این یک طرف داستان است و وجه دیگر بعضی از کسبوکارها در دوران کرونا واقعا دچار مشکل شدند مثل گردشگری یا اجاره ویلا و خرید فروش بلیط خیلی آسیب دیدند و ما ۹۰ درصد ریزش کاربر داشتیم، همچنین پلتفرمهایی مثل تخفیفان و نتبرگ هم افول شدیدی داشتند، بسیاری از خدماتی که آنها ارائه میکردند در دوران کرونا تعطیل بودند و کسبوکار آنها هم با اختلال مواجه شدند.
من فکر میکنم سال گذشته، سال پارادوکسیکالی داشتیم، در یکسری از حوزهها رشدهای خوبی تجربه کردیم، یعنی ۷۰درصد حوزهها رشد خوبی را تجربه کردیم، خرید و فروش آنلاین به شدت بالا رفت چون مردم نمیتوانستند مایحتاج خود را حضوری تامین کنند، حمل و نقل اینترنتی اگر آمار اسنپ یا تپسی را بگیرید نسبت به سال گذشته واقعا رشد ۲۰-۳۰ درصدی داشتند.
برای یکسری هم کرونا باعث افت شد اما درکل اگر بگویم از نظر میزان فروش یا تعداد یوزر و استقبال مردم بهنظر من سال نسبتا خوبی بوده.
اگر بخواهیم این میزان رشد را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم، فکر میکنید این میزان برابر بوده یا ما عقبتر و جلوتر بودیم؟
دو جور میتوانم به سوال شما پاسخ دهم، یکی اینکه من حجم اقتصاد دیجیتال در ایران را با حجم اقتصاد دیجیتال در دنیا مقایسه کنم یا رشد را، دانشگاه تافس با همکاری مکنزی، گزارشی با دو شاخص رشد و حجم اقتصاد دیجیتال تحت عنوان «اقتصاد دیجیتال در دوران کووید» ارائه داد و تقریبا ۷۰ کشور را بررسی کرده بود. در محور حجم اقتصاد ما هنوز یک کشور متوسط هستیم و بهنظر من خیلی پتانسیل و جای کار در حوزه اقتصاد دیجیتال داریم، با وجود اینکه دیجیکالا رشد خوبی کرده هنوز حجم خردهفروشی فکر میکنم ۴ درصد باشد.
در دنیا این شکلی نیست، خصوصا در کشورهایی که کمی توسعهیافتهتر هستند حداقل ۲۰ درصد است، یعنی ما از نظر حجم اقتصاد دیجیتال با دنیا فاصله داریم و در همین رتبهبندی فکر میکنم رتبه ما ۶۴ است. در محور رشد ما چهارمین کشور بودیم، یعنی نرخ رشد ما خیلی سریع است ولی از نظر حجم کوچک هستیم، اگر با همین نرخ رشد جلو برویم فکر میکنم در 2 سال آینده ما هم مثل کشورهای نسبتا خوب دنیا در حوزه اقتصاد دیجیتال باشیم.
این وضعیت در کشورهای منطقه چطور است؟
از نظر رشد ما در منطقه اول هستیم، از نظر حجم اقتصاد دیجیتال فکر میکنم در منطقه هفتم یا هشتم باشیم. کشورهای منطقه ما دو دسته هستند مثل کشورهای حاشیه خلیج فارس که آمدند سرمایهگذاریهای خیلی زیادی برای زیرساختهای آیسیتی کردند و سطح دسترسی در آن کشورها خیلی بالاست، حتی در دنیا هم جزو بهترینها هستند اما درباره بقیه کشورهای منطقه ما با فاصله کمی از این کشورها بهتر هستیم.
ما وقتی درباره اقتصاد دیجیتال در ایران صحبت میکنیم، معمولا از کلمه اکوسیستم استفاده میکنیم، اکوسیستم هم بر پایه تعادل است و تمام اجزا باید با هم رشد کنند، فرمول سرمایهگذاری گسترده در ایران که اقتصاد دیجیتالش اکوسیستمی رشد کرده جواب میدهد یا باعث عدم تعادل میشود؟
سوالتان چند نکته دارد که من اول نکتهها و بعد جواب را میگویم، همانطور که شما گفتید دو مدل اکوسیستم داریم، اکوسیستمی که به صورت ارگانیک رشد کرده و همه مراحل بهترتیب جلو رفته، مدل دیگر اکوسیستم برنامهریزی شده است، یعنی در بعضی از جاهای دنیا هم میبینیم که این اتفاق افتاده است.
دولت یکسری حوزهها را خودش تشخیص میدهد و منابع تزریق میکند، به امید اینکه آن را حوزه مهمی کند. در دنیا ترکیب این دو استفاده شده، یعنی اول رشد ارگانیک صورت گرفته و بعد دولتها برنامهریزی کردند و بعضی حوزهها را تقویت کردند، این خیلی ترکیب بدی نیست که ما اکوسیستم ارگانیک را بهصورت هدفمند تقویت کنیم خصوصا برای ورود به بازار جهانی، نکته دومی که وجود دارد این است که من تا حدودی اعتقاد دارم اتفاقی که در اکوسیستم ایران افتاده تا حد زیادی ارگانیک بوده، اتفاقاتی که در این مدت افتاد و حجم زیاد بازار داخل کشور همه باهم جمع شد و باعث رشد اکوسیستم شد.
یکسری جاها هم دولت دید که اکوسیستم لنگ میزند مثل ونچرکپیتالها، کمک کرد تا یکسری ونچرکپیتال و صندوق با کمک بخش خصوصی شکل بگیرد که آن تیکه از اکوسیستم کمتر رشد کرده، رشد کند ولی رشد اکوسیستم دیجیتال در ایران با وجود پتانسیلهای بزرگی که در بازار وجود دارد، بهزعم من بزرگتر شدن این اکوسیستم و جذب سرمایههای بزرگ، برای اینکه استارتاپهای بزرگ ما واقعا بزرگ و بینالمللی شوند بدون جذب سرمایه خارجی امکانپذیر نیست.
تزریق سرمایههای بزرگ اگر در قالب بازار شکل نگیرد، میتواند اکوسیستم را به هم بزند. یک دفعه سرمایه وارد شود تعادل به هم میریزد. اکوسیستم ما باید وارد بازارهای بینالمللی و جذب سرمایهگذارهای خارجی شود. مگر کم سرمایهگذار بین عربها وجود دارد، اما سراغ کسی که در اکوسیستم رشد نکرده نمیرود و سراغ اوبر میروند.
این همان اتفاقی است که باید در اکوسیستم ایران بیفتد. برای بزرگها باید وارد بازار بینالمللی شوند یا ورود به بورس که بهنظر من حجم بازار سرمایه ایران برای آنها کافی نیست. یکی از اتفاقات خوب اکوسیستم ورود تپسی به بورس است اما کاش قبل از ورود به بورس یک سرمایهگذار خارجی بزرگ جذب میکرد، همین اتفاقاتی که در تمام دنیا میافتد. وقتی امکانش وجود ندارد مجبور شدند یک حلقه را دور بزنند و سراغ بورس بروند که امیدوارم موفق باشند. غیر از حوزه زیرساخت در هر حوزه دیگری که از جنس کسبوکاری باشد سرمایه بزرگ از سمت دولت سم است.
سال ۹۹ از نظر تخریب خلاق چطور بوده و ما چقدر شاهد آن بودیم؟
جواب این سوال نیازمند تحقیق در این زمینه است، من براساس دانستههای خودم چند نمونه را میگویم. اتفاقی که در حال افتادن است در دنیا هم همین است، تخریبها عمدتا در حوزههایی هستند که جرقه کرونا باعث شد در یکسری از حوزهها این تخریب شروع شود، مثل حوزه آموزش که بهشدت بحث آموزش آنلاین، هوشمند و فردمحور جایگزین آموزشهای سنتی میشود، همین که بچهها یاد میگیرند در موبایل بهجای کلاس درس بخوانند خودش یک تخریب است، بازیگرانی که از این فرصت خوب استفاده کردند در ابتدا یک تخریب هستند مثل اسکایروم و … یا ما در حوزه سلامت، جریان جدیدی را میبینیم که بازی سنتی را به هم زدند، که بازهم چند استارتاپ هستند از فرصت استفاده کردند و بهخوبی رشد کردند.
مهمترین جریان تخریبی که در دنیا و ایران در حال اتفاق است حوزه محتوا و سرگرمی است، فیلیمو و آپارات را ببینید، همان اتفاقی که برای نتفلیکس افتاد ما هم تجربه کردیم، تخریب نتفلیکس در صنعت سینما خیلی عجیب و غریب است. بهزعم من جریان محتوا و سرگرمی یکی از تخریبهای خیلی مهم ما بوده که احتمالا در سال بعد هم ادامه پیدا میکند.
قبلا شاهد این بودیم که دانشگاهها بدنه اکوسیستم استارتاپی را تقویت میکردند، آیا ما هنوز هم شاهد حضور خلاقهای باهوش در اکوسیستم هستیم؟
بله، بهنظر من هنوز دستهای از بچهها انگیزه دارند که وارد شوند و کار کنند. باتوجه به فضایی که در دانشگاهها شکل گرفته و فضاهای نوآوری، باعث شده بچهها روی ایدهها کار کنند و هنوز هم انگیزه وجود دارد. خیلی از کسانی که ما به آنها نسل سوم میگوییم، نسل سوم نیستند و دوم هستند؛ یعنی همان بیزنسمدل و ایدهها را پیاده کردند و بهخاطر همین شکست میخورند چون در اقیانوس قرمز شنا میکنند.
یکی از مشکلات بچههای صاحب ایده این است که میخواهند برندهها را دوباره بسازند و این احتمال شکستشان را با حجم منابعی که دارند بالا میبرد، اگر شما میخواهید چیزی مثل دیجیکالا درست کنید و کسی مثل بایا هزار میلیارد هزینه تبلیغات میدهد، ممکن است بگیرد، اما دو دانشجو بخواهند استارتاپی مثل دیجیکالا را راهاندازی کنند قطعا نمیگیرد. ما نسل سومی احتیاج داریم که در حوزه تک فعالیت کنند و در دنیا هم همین اتفاق میافتد.
شما هم اگر بتوانید کمکشان کنید که در زنجیره استارتاپهای نسل اول و دوم رشد کنند، اسنپ، تپسی، دیجیکالا و همه بزرگان، نیازمند هوش مصنوعی و بیگدیتا هستند، ما باید نسل سوم را کمک کنیم تا وارد زنجیره نسل سوم شوند. اگر بچهها بر ایدههای این شکلی که بازار جهانی را هم شامل شود کار کنند، احتمال موفقیتشان زیاد است
بهنظر شما ترندهای ایران باید همراستا با ترندهای جهانی باشد؟
بعضی از اتفاقها اصلا انتخاب نیست، اجبار و باید است. ترندی که من تحت عنوان هوشمندسازی از آن یاد میکنم، یک ترند باید است، یعنی در 10 سال آینده اکثر استارتاپها در این زمینه است.
هر چیزی که در دنیا اتفاق میافتد همیشه با فاصله چندسال وضعیت ماست و اگر میخواستیم این طور فکر کنیم 10 سال پیش نباید به فکر فینتک میبودیم یا حتی به دیجیکالا فکر میکردیم. واقعا ترندهای تکنولوژی بهزعم من همین که در دنیا اتفاق میافتد یعنی جریانی در دنیا شکل میگیرد که اگر شما نتوانید بر موج آن سوار شوید شکاف خیلی بزرگی بین کشورهای صاحب این تکنولوژي و کشورهایی که صاحب این تکنولوژیها نیستند میافتد. احتمالا 10 سال بعد ما دو دسته کشور هوشمند و صنعتی خواهیم داشت.
حمایتهای دولتی از شتابدهندهها و ویسیها باعث شده که ما شاهد یک سوگیری در توانمندسازی شویم، شتابدهندهها چون میدانند دولت به یکسری از حوزهها علاقهمند است، سبد توانمندسازی خود را از آن حوزه انتخاب میکنند، فکر خاصی برای حوزههایی که شاید اقتصادی یا زیرساختی نیستند وجود دارد؟
همه جای دنیا، دولت وقتی میخواهد مشوقی بگذارد دو دسته مشوق میگذارد؛ یک دسته مشوق افقی که شامل همه حوزهها میشود، بخشی از مشوقانی که ما در معاونت گذاشتیم شامل تمامی حوزههاست و به همه کمک کردیم فارغ از اینکه چه کمکی میکند، ولی یکسری جاها هم عمودی ورود کردند یعنی گفتند هوش مصنوعی مهم است پس من از استارتاپی که در این حوزه است حمایت میکنم، پس اگر سرمایهگذاری هوشمندانه باشد که من نمیتوانم درباره هوشمندی آن قسم بخورم، باید دو حوزه را ما اختصاصا کمک ویژه کنیم.
یکسری حوزههایی که آیندهساز هستند و ما باید کمک کنیم شکل بگیرند و یکسری از حوزههای دیگر که مسئلهمحورند مثل محیط زیست، متاسفانه ما در سیاستهای افقی خوب بودیم ولی در عمودیها اینکه کدام حوزه را مورد هدف قرار دهیم تا کمک کنیم، خیلی موفق نبودیم. سعی کردیم استارتاپهایی در حوزه بازیافت شکل دهیم اما مقاومتهایی که در شهرداری وجود داشت خیلی بزرگش نکرد چون ذینفع هستند. درکل بهزعم من، توانستیم در حوزههایی مثل تک ورود پیدا کنیم، سازمان محیط زیست باید وارد عمل شود اما نمیشوند و ما هم نمیتوانیم کاری کنیم.
در حوزههای مسئلهمحور هر وقت آدمی باهوش آنجا بوده کاری کرده و هر جایی که نبوده هم کاری نشده. مثلا ما الان در بحث کشاورزی هوشمند خیلی تلاش کردیم و حاضر بودیم هزینه توسعه تکنولوژی را بدهیم، حاضر به کار نشدند. یک بخشی از عدم این اتفاق بهخاطر این است ما به عنوان معاونت علمی یا وزارت آیسیتی مداخلاتمان محدود و مشخص است و نمیتوانیم در حیطه اختیارات بقیه وارد شویم و آنها مسائل رومزهای دارند که به این موضوعات اصلا فکر نمیکنند.
میزان رشد اقتصاد دیجیتال و تجارت آنلاین در سال ۹۹ چقدر بوده است؟
چند آمار مختلف میتوان درباره رشد تجارت ارائه داد، یک آمار هست که وزارت صنعت و دفتر تجارت الکترونیک ارائه میدهد، رشد عجیب و غریبی داشتیم، خصوصا بعد از کرونا بهنظر میرسد بالای ۱۰۰درصد رشد را تجربه کردیم، این آمارها بخشی از آن به ترنسکشینهایی که انجام میشود برمیگردد.
خصوصا در کسبوکارهای آنلاینی که خرید و فروش اتفاق میافتد، یکسری آمارهای دیگر هست که میتواند مبنای رشد باشد مثلا آمار کافهبازار درباره اپلیکیشنها هرچند که آمار دقیق آنها اعلام نشده، در حوزه توسعه اپلیکیشن و ترنسکشین درون اپلیکیشنی ما یک رشد ۷۰-۸۰ درصدی میبینیم.
آمارهای دیگری هم که خودمان میبینیم، ما فراخوانی تحت عنوان کرونا پلاس زدیم و تقریبا ۵۰۰ استارتاپ شرکت کردند، هر چیزی که در دوران کرونا میتوانست آنلاین شود وارد شدند. هفته پیش ما گزارشی از کسانی که به آنها کمک کرده بودیم درآوردیم تا ببینیم در کدام حوزه استارتاپها رشد کردند، جالب بود که سلامت و ورزش آنلاین به طور متوسط بالای ۱۰۰درصد رشد در ۶-۷ ماه گذشته داشتند.
حوزههای آموزش آنلاین هم همینطور بودند، پلتفرمهایی مثل اسکایروم، فرادرس، ایسمینار و ایوند، رشدهای عجیب و غریبی داشتند. اسکایروم مثلا در اسفند پارسال ۵۰۰هزار یوزر داشته و الان خودشان ادعا میکنند که نزدیک ۱۵ میلیون یوزر هستند.
در دنیا هم این اتفاق برای بعضی کسبوکارهای آنلاین افتاده ولی این یک طرف داستان است و وجه دیگر بعضی از کسبوکارها در دوران کرونا واقعا دچار مشکل شدند مثل گردشگری یا اجاره ویلا و خرید فروش بلیط خیلی آسیب دیدند و ما ۹۰ درصد ریزش کاربر داشتیم، همچنین پلتفرمهایی مثل تخفیفان و نتبرگ هم افول شدیدی داشتند، بسیاری از خدماتی که آنها ارائه میکردند در دوران کرونا تعطیل بودند و کسبوکار آنها هم با اختلال مواجه شدند.
من فکر میکنم سال گذشته، سال پارادوکسیکالی داشتیم، در یکسری از حوزهها رشدهای خوبی تجربه کردیم، یعنی ۷۰درصد حوزهها رشد خوبی را تجربه کردیم، خرید و فروش آنلاین به شدت بالا رفت چون مردم نمیتوانستند مایحتاج خود را حضوری تامین کنند، حمل و نقل اینترنتی اگر آمار اسنپ یا تپسی را بگیرید نسبت به سال گذشته واقعا رشد ۲۰-۳۰ درصدی داشتند. برای یکسری هم کرونا باعث افت شد اما درکل اگر بگویم از نظر میزان فروش یا تعداد یوزر و استقبال مردم بهنظر من سال نسبتا خوبی بوده.
اگر بخواهیم این میزان رشد را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم، فکر میکنید این میزان برابر بوده یا ما عقبتر و جلوتر بودیم؟
دو جور میتوانم به سوال شما پاسخ دهم، یکی اینکه من حجم اقتصاد دیجیتال در ایران را با حجم اقتصاد دیجیتال در دنیا مقایسه کنم یا رشد را، دانشگاه تافس با همکاری مکنزی، گزارشی با دو شاخص رشد و حجم اقتصاد دیجیتال تحت عنوان «اقتصاد دیجیتال در دوران کووید» ارائه داد و تقریبا ۷۰ کشور را بررسی کرده بود. در محور حجم اقتصاد ما هنوز یک کشور متوسط هستیم و بهنظر من خیلی پتانسیل و جای کار در حوزه اقتصاد دیجیتال داریم، با وجود اینکه دیجیکالا رشد خوبی کرده هنوز حجم خردهفروشی فکر میکنم ۴ درصد باشد.
در دنیا این شکلی نیست، خصوصا در کشورهایی که کمی توسعهیافتهتر هستند حداقل ۲۰ درصد است، یعنی ما از نظر حجم اقتصاد دیجیتال با دنیا فاصله داریم و در همین رتبهبندی فکر میکنم رتبه ما ۶۴ است. در محور رشد ما چهارمین کشور بودیم، یعنی نرخ رشد ما خیلی سریع است ولی از نظر حجم کوچک هستیم، اگر با همین نرخ رشد جلو برویم فکر میکنم در 2 سال آینده ما هم مثل کشورهای نسبتا خوب دنیا در حوزه اقتصاد دیجیتال باشیم.
این وضعیت در کشورهای منطقه چطور است؟
از نظر رشد ما در منطقه اول هستیم، از نظر حجم اقتصاد دیجیتال فکر میکنم در منطقه هفتم یا هشتم باشیم. کشورهای منطقه ما دو دسته هستند مثل کشورهای حاشیه خلیج فارس که آمدند سرمایهگذاریهای خیلی زیادی برای زیرساختهای آیسیتی کردند و سطح دسترسی در آن کشورها خیلی بالاست، حتی در دنیا هم جزو بهترینها هستند اما درباره بقیه کشورهای منطقه ما با فاصله کمی از این کشورها بهتر هستیم.
ما وقتی درباره اقتصاد دیجیتال در ایران صحبت میکنیم، معمولا از کلمه اکوسیستم استفاده میکنیم، اکوسیستم هم بر پایه تعادل است و تمام اجزا باید با هم رشد کنند، فرمول سرمایهگذاری گسترده در ایران که اقتصاد دیجیتالش اکوسیستمی رشد کرده جواب میدهد یا باعث عدم تعادل میشود؟
سوالتان چند نکته دارد که من اول نکتهها و بعد جواب را میگویم، همانطور که شما گفتید دو مدل اکوسیستم داریم، اکوسیستمی که به صورت ارگانیک رشد کرده و همه مراحل بهترتیب جلو رفته، مدل دیگر اکوسیستم برنامهریزی شده است، یعنی در بعضی از جاهای دنیا هم میبینیم که این اتفاق افتاده است.
دولت یکسری حوزهها را خودش تشخیص میدهد و منابع تزریق میکند، به امید اینکه آن را حوزه مهمی کند. در دنیا ترکیب این دو استفاده شده، یعنی اول رشد ارگانیک صورت گرفته و بعد دولتها برنامهریزی کردند و بعضی حوزهها را تقویت کردند، این خیلی ترکیب بدی نیست که ما اکوسیستم ارگانیک را بهصورت هدفمند تقویت کنیم خصوصا برای ورود به بازار جهانی، نکته دومی که وجود دارد این است که من تا حدودی اعتقاد دارم اتفاقی که در اکوسیستم ایران افتاده تا حد زیادی ارگانیک بوده، اتفاقاتی که در این مدت افتاد و حجم زیاد بازار داخل کشور همه باهم جمع شد و باعث رشد اکوسیستم شد.
یکسری جاها هم دولت دید که اکوسیستم لنگ میزند مثل ونچرکپیتالها، کمک کرد تا یکسری ونچرکپیتال و صندوق با کمک بخش خصوصی شکل بگیرد که آن تیکه از اکوسیستم کمتر رشد کرده، رشد کند ولی رشد اکوسیستم دیجیتال در ایران با وجود پتانسیلهای بزرگی که در بازار وجود دارد، بهزعم من بزرگتر شدن این اکوسیستم و جذب سرمایههای بزرگ، برای اینکه استارتاپهای بزرگ ما واقعا بزرگ و بینالمللی شوند بدون جذب سرمایه خارجی امکانپذیر نیست.
تزریق سرمایههای بزرگ اگر در قالب بازار شکل نگیرد، میتواند اکوسیستم را به هم بزند. یک دفعه سرمایه وارد شود تعادل به هم میریزد.
اکوسیستم ما باید وارد بازارهای بینالمللی و جذب سرمایهگذارهای خارجی شود. مگر کم سرمایهگذار بین عربها وجود دارد، اما سراغ کسی که در اکوسیستم رشد نکرده نمیرود و سراغ اوبر میروند. این همان اتفاقی است که باید در اکوسیستم ایران بیفتد. برای بزرگها باید وارد بازار بینالمللی شوند یا ورود به بورس که بهنظر من حجم بازار سرمایه ایران برای آنها کافی نیست.
یکی از اتفاقات خوب اکوسیستم ورود تپسی به بورس است اما کاش قبل از ورود به بورس یک سرمایهگذار خارجی بزرگ جذب میکرد، همین اتفاقاتی که در تمام دنیا میافتد. وقتی امکانش وجود ندارد مجبور شدند یک حلقه را دور بزنند و سراغ بورس بروند که امیدوارم موفق باشند. غیر از حوزه زیرساخت در هر حوزه دیگری که از جنس کسبوکاری باشد سرمایه بزرگ از سمت دولت سم است.
سال ۹۹ از نظر تخریب خلاق چطور بوده و ما چقدر شاهد آن بودیم؟
جواب این سوال نیازمند تحقیق در این زمینه است، من براساس دانستههای خودم چند نمونه را میگویم. اتفاقی که در حال افتادن است در دنیا هم همین است، تخریبها عمدتا در حوزههایی هستند که جرقه کرونا باعث شد در یکسری از حوزهها این تخریب شروع شود، مثل حوزه آموزش که بهشدت بحث آموزش آنلاین، هوشمند و فردمحور جایگزین آموزشهای سنتی میشود، همین که بچهها یاد میگیرند در موبایل بهجای کلاس درس بخوانند خودش یک تخریب است، بازیگرانی که از این فرصت خوب استفاده کردند در ابتدا یک تخریب هستند مثل اسکایروم و … یا ما در حوزه سلامت، جریان جدیدی را میبینیم که بازی سنتی را به هم زدند، که بازهم چند استارتاپ هستند از فرصت استفاده کردند و بهخوبی رشد کردند.
مهمترین جریان تخریبی که در دنیا و ایران در حال اتفاق است حوزه محتوا و سرگرمی است، فیلیمو و آپارات را ببینید، همان اتفاقی که برای نتفلیکس افتاد ما هم تجربه کردیم، تخریب نتفلیکس در صنعت سینما خیلی عجیب و غریب است. بهزعم من جریان محتوا و سرگرمی یکی از تخریبهای خیلی مهم ما بوده که احتمالا در سال بعد هم ادامه پیدا میکند.
قبلا شاهد این بودیم که دانشگاهها بدنه اکوسیستم استارتاپی را تقویت میکردند، آیا ما هنوز هم شاهد حضور خلاقهای باهوش در اکوسیستم هستیم؟
بله، بهنظر من هنوز دستهای از بچهها انگیزه دارند که وارد شوند و کار کنند. باتوجه به فضایی که در دانشگاهها شکل گرفته و فضاهای نوآوری، باعث شده بچهها روی ایدهها کار کنند و هنوز هم انگیزه وجود دارد.
خیلی از کسانی که ما به آنها نسل سوم میگوییم، نسل سوم نیستند و دوم هستند؛ یعنی همان بیزنسمدل و ایدهها را پیاده کردند و بهخاطر همین شکست میخورند چون در اقیانوس قرمز شنا میکنند. یکی از مشکلات بچههای صاحب ایده این است که میخواهند برندهها را دوباره بسازند و این احتمال شکستشان را با حجم منابعی که دارند بالا میبرد، اگر شما میخواهید چیزی مثل دیجیکالا درست کنید و کسی مثل بایا هزار میلیارد هزینه تبلیغات میدهد، ممکن است بگیرد، اما دو دانشجو بخواهند استارتاپی مثل دیجیکالا را راهاندازی کنند قطعا نمیگیرد.
ما نسل سومی احتیاج داریم که در حوزه تک فعالیت کنند و در دنیا هم همین اتفاق میافتد. شما هم اگر بتوانید کمکشان کنید که در زنجیره استارتاپهای نسل اول و دوم رشد کنند، اسنپ، تپسی، دیجیکالا و همه بزرگان، نیازمند هوش مصنوعی و بیگدیتا هستند، ما باید نسل سوم را کمک کنیم تا وارد زنجیره نسل سوم شوند. اگر بچهها بر ایدههای این شکلی که بازار جهانی را هم شامل شود کار کنند، احتمال موفقیتشان زیاد است
بهنظر شما ترندهای ایران باید همراستا با ترندهای جهانی باشد؟
بعضی از اتفاقها اصلا انتخاب نیست، اجبار و باید است. ترندی که من تحت عنوان هوشمندسازی از آن یاد میکنم، یک ترند باید است، یعنی در 10 سال آینده اکثر استارتاپها در این زمینه است. هر چیزی که در دنیا اتفاق میافتد همیشه با فاصله چندسال وضعیت ماست و اگر میخواستیم این طور فکر کنیم 10 سال پیش نباید به فکر فینتک میبودیم یا حتی به دیجیکالا فکر میکردیم.
واقعا ترندهای تکنولوژی بهزعم من همین که در دنیا اتفاق میافتد یعنی جریانی در دنیا شکل میگیرد که اگر شما نتوانید بر موج آن سوار شوید شکاف خیلی بزرگی بین کشورهای صاحب این تکنولوژي و کشورهایی که صاحب این تکنولوژیها نیستند میافتد. احتمالا 10 سال بعد ما دو دسته کشور هوشمند و صنعتی خواهیم داشت.
حمایتهای دولتی از شتابدهندهها و ویسیها باعث شده که ما شاهد یک سوگیری در توانمندسازی شویم، شتابدهندهها چون میدانند دولت به یکسری از حوزهها علاقهمند است، سبد توانمندسازی خود را از آن حوزه انتخاب میکنند، فکر خاصی برای حوزههایی که شاید اقتصادی یا زیرساختی نیستند وجود دارد؟
همه جای دنیا، دولت وقتی میخواهد مشوقی بگذارد دو دسته مشوق میگذارد؛ یک دسته مشوق افقی که شامل همه حوزهها میشود، بخشی از مشوقانی که ما در معاونت گذاشتیم شامل تمامی حوزههاست و به همه کمک کردیم فارغ از اینکه چه کمکی میکند، ولی یکسری جاها هم عمودی ورود کردند یعنی گفتند هوش مصنوعی مهم است پس من از استارتاپی که در این حوزه است حمایت میکنم، پس اگر سرمایهگذاری هوشمندانه باشد که من نمیتوانم درباره هوشمندی آن قسم بخورم، باید دو حوزه را ما اختصاصا کمک ویژه کنیم.
یکسری حوزههایی که آیندهساز هستند و ما باید کمک کنیم شکل بگیرند و یکسری از حوزههای دیگر که مسئلهمحورند مثل محیط زیست، متاسفانه ما در سیاستهای افقی خوب بودیم ولی در عمودیها اینکه کدام حوزه را مورد هدف قرار دهیم تا کمک کنیم، خیلی موفق نبودیم.
سعی کردیم استارتاپهایی در حوزه بازیافت شکل دهیم اما مقاومتهایی که در شهرداری وجود داشت خیلی بزرگش نکرد چون ذینفع هستند. درکل بهزعم من، توانستیم در حوزههایی مثل تک ورود پیدا کنیم، سازمان محیط زیست باید وارد عمل شود اما نمیشوند و ما هم نمیتوانیم کاری کنیم. در حوزههای مسئلهمحور هر وقت آدمی باهوش آنجا بوده کاری کرده و هر جایی که نبوده هم کاری نشده.
مثلا ما الان در بحث کشاورزی هوشمند خیلی تلاش کردیم و حاضر بودیم هزینه توسعه تکنولوژی را بدهیم، حاضر به کار نشدند. یک بخشی از عدم این اتفاق بهخاطر این است ما به عنوان معاونت علمی یا وزارت آیسیتی مداخلاتمان محدود و مشخص است و نمیتوانیم در حیطه اختیارات بقیه وارد شویم و آنها مسائل رومزهای دارند که به این موضوعات اصلا فکر نمیکنند.
برنامهای برای پایدار کردن کسبوکارهای مرتبط با کرونا دارید؟
بعد از کرونا افولی دارند اما خیلی بعید است مثل قبل شوند، فکر میکنم حجم بازارشان نهایتا دو پله پایینتر حفظ میشود، مردم تجربه و عادت کردند، مزایای آن را فهمیدند و خیلی بعید است به نقطه صفر بازگردند، پس پایین آمدن طبیعی است و در دنیا هم همین است چون مردم دلشان تنگ شده و حتما زندگی گذشته را امتحان میکنند. بهنظر من میزان زمانی که مردم الان در فیلیمو هستند بعد از کرونا هم ۷۰درصد باشند.
موضوع دوم این است که ما چالشهایی داریم که تا الان هم زورمان نرسیده، مثلا ما(معاونت علمی) هنوز با وزارت بهداشت سر یک الگوی توسعهگرایانه برای حمایت از استارتاپهای سلامت دیجیتال به نتیجه نرسیدیم، آنها میخواهند محدود کنند و ما قصد توسعه داریم و یکسری جاها استارتاپها از آنها خیلی جلوترهستند مثل اسنپ دکتر و تصمیم میگیرند آن را ببندند و ما باید کلی اصرار کنیم که نبندید، همین الان ما به خاطر حملونقل شهری با وزارت راه درگیری داریم، این مشکل را با صدا و سیما هم به خاطر پلتفرم محتوا داریم و من فکر میکنم اگر مشکل رگولاتوری با تعامل حل شود از طرف دیگر یکسری از استارتاپهای بزرگ، مسلط میشوند و این مسلط شدن باعث میشود پایداری بعد از کرونا را داشته باشند.
قدم بعدی برای پایدار کردن آنها آییننامههایی هستند که سعی کردیم به دستگاههای متولی تحمیل کنیم، مثلا با وزارت بهداشت چند بار برای آییننامه استارتاپهای حوزه سلامت دیجیتال مذاکره کردیم که این امکان برای بزرگشدن فراهم شود چون با آییننامه فعلی اصلا امکانش فراهم نیست و من حسم این است که در بعضی از این حوزهها حتی اگر کار عجیب غریبی نکنیم در دوران کرونا خودشان پایدار میشوند. اگر مسیر طبیعی طی شود و کمی ما تلاش کنیم و نگذاریم مانع شوند، آنها خودشان کمکم پایدار میشوند.
فکر میکنید چقدر مسائل قانونی باعث شده ما در سه چهار سال اخیر شاهد شکلگیری استارتاپ بزرگ نباشیم و استارتاپها چراغ خاموش فعالیت کنند؟
این موضوع بهنظر من چند بعد دارد، دقت کنید که در چند سال اخیر هیچ سرمایه خارجی وارد کشور نشده و بخش زیادی از بزرگ شدن استارتاپهای نسل قبلی که ما آنها را میشناسیم بهخاطر ورود پولهای زیادی بوده که از طریق سرمایهگذار خارجی به آنها تزریق شده و حجم منابعی که بخش خصوصی غیر از سرمایهگذار خارجی وارد کرده اصلا مقداری نبوده که باعث بزرگ شدن استارتاپ شود، مسئله بعدی اینکه نسل اولیها در حوزههای مهم مثل فینتک، ریتیلینگ که در همه دنیا مهم است دست گذاشتند و حوزههای دیگر در دنیا را نگاه کنیم آنها هم در مسیر رشد و توسعه هستند.
ما یک دوره سعی و خطا در رشد استارتاپها داریم و هیچ جای دنیا در این زمان استارتاپ را رگولیت نمیکنند، یا یک فضاهایی تحت عنوان سندباکس درست میکنند که بتوانند فارغ از قواعد موجود آنجا کار کنند. سعی کردهایم فضای سندباکس را به رسمیت بشناسیم، مجوزش را گرفتیم و برای چند مورد هم اجرایش کردهایم. یکی از کارهایی که باید انجام دهیم افزایش سندباکسهاست .
بعد از این مرحله است که شرکت باید پایبند به قوانینی باشد. قانون بد نیست و باعث به رسمیت شناختهشدن آنها میشود، خیلی از بچهها خودشان دربرابر قواعد مقاومت دارند و کارشان را بهقول شما بزرگ نمیکنند و تعدد کار دارند، بهزعم من اتفاقا خودشان باید از یک زمانی به بعد دنبال مراحل قانونی باشند یا رسانههایی مثل شما کمک کنند تا به رسمیت شناخته شوند.
ما دو دسته قواعد داریم؛ قواعدی که برای استارتاپها و اکوسیستم دیجیتال در حال طراحی است و قواعدی که از گذشته وجود دارد و گاهی اوقات در برابر آن مقاومت میکنند و چالش اصلی ما اینجاست.
مثلا ما چارچوبی برای زدن داروخانه داریم که همان چارچوب را برای داروخانه آنلاین هم استفاده میکنیم، الان وزارت بهداشت آنها را به رسمیت نمیشناسد و میگویند اگر داروخانه هستید مجوز داروخانه را از من بگیرید، یعنی باید داروخانه داشته باشید و این یعنی نفهمی فضای دیجیتال، یا همین اتفاق برای وزارت راه افتاده، مثلا میگوید شما بازارگاه میخواهید برای حمل بار، من همین الان بازارگاه دارم و از من بازارگاه بگیرید بهشرطی که دهتا کامیون داشته باشید.
چالش اصلی که مانع رشد شده، چرا اوبار رشد نکرده درحالی که میتوانست چیزی شبیه اسنپ شود، اوبار بخش مهمی از مشکلاتش نه بهخاطر رگولیشن حوزه دیجیتال بلکه بهخاطر رگولیشنهای وزارت راه است، پس یک جنگ بزرگی ما داریم و در همه جای دنیا، حتی برای فورد هم این اتفاق افتاده.
ما و وزارت آیسیتی هم در این مدت تمام تلاشمان را میکنیم که دستگاهها و سیستمهای سنتی را در باغ دیجیتال وارد کنیم یعنی متقاعدشان کنیم که فضای دیجیتال قوانین خودش را میخواهد و نباید با قواعد سنتی، شما استارتاپهای دیجیتال را بررسی کنید.