صحبت از پلتفرم مبتنی بر محتوا و مشهور ایرانی است که زاده ایدههای دو برادر با فاصله سنی یک سال است؛ برادران شکوریمقدم که متولد سالهای ۶۱ و ۶۲ هستند. شکوریمقدمهای ۲۲ و ۲۱ ساله در سال ۸۴ یک پراید ۵میلیون تومانی همه سرمایهشان بوده و الان یعنی در سال ۹۶ میگویند حداقل قیمت کسبوکارشان ۲۷۰میلیون دلار است.
اگر آپارات را موفقترین ورژن ایرانی نوع خودش بدانیم، باید به لحاظ آماری اشاره کنیم که الان ماهیانه ۳۰۰میلیون نمایش موفق تبلیغات ویدئویی روی این پلتفرم اتفاق میافتد، ۲۵میلیون بیننده یونیک دارد و با بیش از ۱۰هزار سایت و اپلیکیشن همکاری دارند.
محمدمهدی شکوریمقدم، مدیرعامل صبا ایده، عضو هیات مدیره و قائم مقام مدیر عامل صبا ایده و همبنیانگذار آپارات در گفتوگو با «شنبه» از روند شکلگیری مجموعه صبا ایده و مشهورترین کسبوکارهایشان یعنی آپارات و صباایده گفته است.
گفتوگو با محمدمهدی شکوریمقدم، مدیرعامل صباایده
همچنین داستان نخستین دشتشان از بازار تبلیغات آنلاین، اهمیت پلتفرمهای مبتنی بر محتوا و چالش با صداوسیما از دیگر رویکردهای این گفتوگو بوده است که در ادامه میخوانید.
اگر سال ۸۴ را نقطه آغاز فعالیت جدی شما در حوزه دیجیتال بدانیم، در واقع از سالی صحبت میکنیم که بحث دیجیتال و آنلاین اصلا در ایران جدی نبوده. چه تصوری از درآمدزایی در این حوزه آنلاین داشتید؟
به نمونههای جهانی نگاه میکردیم و درآمدزاییشان از این حوزه و اصلا فکرش را هم نمیکردیم که در این حوزه، ایران از جهان حداقل ۸سال عقب است و تصورمان از درآمدزایی بیش از واقعیت موجود ایران بود. البته با خودمان فکر میکردیم که باید ایستادگی کرد؛ هر چند سختیها زیاد باشد.
شاید باورش سخت باشد که نخستین درآمد تبلیغاتیمان ۴۰هزار تومان بود که از یک دفتر حقوق مهاجرتی دریافت کردیم.
قبل از شما نمونه موفقی در این زمینه فعالیت نمیکرد؟
در آن زمان سایتی بود به نام گویا که لینک همه سایتها، روزنامهها و شبکهها را عرضه میکرد و خیلی معروف بود. ما هم چون میدیدیم که آن حجم از تبلیغات وب فارسی را گرفته است، انگیزهمان زیاد شد که پس ما هم میتوانیم با چنین سایتهایی ارتباط برقرار کنیم و از آنها تبلیغ بگیریم.
البته چنین وبسایتهایی به صورت جدی الگوی توسعه پیش رو نداشتند و هر کدام از آنها در مقطع زمانی چیزی به ما یاد دادند.
جدیترین و جذابترین پولی که در آن مقطع زمانی دریافت کردید چقدر بود که مثلا شما را مصمم کند که حتما این مسیر را ادامه بدهید؟
داستانش شنیدنی است. هیچ وقت فراموش نمیکنم در دانشگاه نشسته بودم؛ ماه رمضان بود و دمدمای غروب. آقایی از نمایشگاه قرآن زنگ زد و روی صفحه اول کلوپدات کام آگهی میخواست.
ما هم تعرفههایی روی سایت قرار داده بودیم و بر همان اساس برای یک ماه مبلغ ۸۴۰هزارتومان به ما پول تبلیغات داد که برای آن زمان یعنی سال ۸۴ عدد بسیار بزرگی بود. بسیار سریع هم پول را دریافت کردیم و ساعتها به چک پول نگاه میکردیم چون اولین دشت جدی ما بود و از ۴۰هزار تومان به رقمی ۲۰برابری رسیده بودیم و این انگیزه را در ما ایجاد کرد که بیشتر هم میتوان از این حوزه درآمد کسب کرد.
شرکت صبا ایده از چه زمانی به سراغ راهاندازی آپارات رفت؟ از این زمان و دلایلی که داشتید بگویید.
در سال ۹۰ میخواستیم روی شبکه اجتماعی کلوپ سرمایهگذاری بیشتری انجام دهیم. آن زمان فیسبوک بهعنوان یک رقیب جدی برای ایرانیها، سرویسهای خیلی بیشتری را ارائه میداد که بزرگترین مزیت آن گرفتن سرویس ویدئویی از یوتیوب بود که ما این سرویس را نداشتیم و کاربرانی هم به حوزه کار ما علاقهمند بودند و بنابراین ما هم باید ابزارهایی را در اختیارشان قرار میدادیم.
بنابراین با چند شرکت که در کار ویدئو بودند و پلتفرمهای ویدئویی ارائه میکردند، مذاکره کردیم که آنها سرویسهای ویدئوی خود را به کلوپ بدهند و ما هم از آنها پولی را مطالبه کنیم که هم برای آنها تبلیغات محسوب میشد و هم ما سرویس ویدئویی داشتیم.
خوشبختانه یا متاسفانه هیچکدام از آنها در آن بازه زمانی این همکاری را قبول نکردند و ما در یک جلسه همفکری به این یک نتیجه رسیدیم که سرویس آپارات را با همه چالشهایش راهاندازی کنیم.
بزرگترین چالشاش هم بحث پهنای باند بود چون پهنای باند در ایران بسیار گران بود و اگر سرویس ویدئویی در ایران شکل میگرفت حتما باید در ایران، هاست (میزبانی) میشد تا بتواند سرعت دیدهشدن ویدئوها توسط مردم بالاتر برود. با همه این اوصاف من و محمدجواد کار را آغاز کردیم و بزرگترین انگیزه ما دامینی با نام آپارات بود که با آن برخورد کردیم و این نام ما را بیشتر تشویق کرد که روی این کار تمرکز کنیم.
تمام مجموعه صباایده همه در یک ساختار یکپارچه فعالیت میکنند و از همدیگر جدا نیستند. ما تقریبا دو سال بعد از آپارات سایت لنزور را راهاندازی کردیم که آن موقع فیسبوک تازه اینستاگرام را خریده بود و ما احساس کردیم در این حوزه میتوان سرمایهگذاری کرد ولی به دلیل تمرکزی که روی آپارات داشتیم فرصت زیادی برای تمرکز روی لنزور باقی نماند.
یعنی لنزور قرار بوده بشود اینستاگرام آپارات؟
دوست داشتیم آن را مانند مدل اینستاگرامی بالا بیاوریم اما فرصت نکردیم به آن رسیدگی کنیم و به همین دلیل پروژه مسکوت ماند. هرچند هنوز فعال است ولی تمرکز زیادی رویش نکردهایم. ما اواخر سال ۹۴-۹۳ هم سایت فیلیمو را راهاندازی کردیم که در حوزه ویاودی بود.
در آینده هم شاید جدیترین رقیب برای محصولات ما همین فیلیمو باشد. چون این رویکرد یک رویکرد بسیار جدید است. در ایران آینده خیلی جدی را میتواند در این حوزه رقم بزند.
برای راهاندازی آپارات به دلیل نو بودن و تمرکزش روی ویدئو حتما با چالشهایی مواجه بودهاید؛ مثلا پهنای باند را خودتان اشاره کردید. کمی جزئیتر به آپارات بپردازید.
نکته اساسی که وجود داشت بحث پهنای باند بود و تهیه سختافزار. همزمان با راهاندازی آپارات قیمت ارز به صورت صعودی بالا رفت و ما هر تجهیزاتی را که میخواستیم بخریم اگر قبلا ۵هزار دلار بود، حالا ۲۰هزار دلار شده بود و هزینههای سنگینی را به ما تحمیل میکرد.
از طرفی وقتی در ایران بخواهید هاست باشید، برای این منظور باید سختافزار تهیه میکردیم و با مسئله پرشدن مداوم هاردها مواجه بودیم و باید سیستم پردازش قویتری میداشتیم و محصولات جدیدتری خریداری میکردیم. محتوایی هم که قبلا دوستان تبدیل میکردند با الان فرق داشت و ما تجربه زیادی نداشتیم.
مثلا ویدئویی که مردم بارگذاری میکردند حجم بالایی داشت و همان ویدئو را نمیشد نمایش داد چون حجم زیادی از فضا اشغال میشد و باید به وضعیت بهتری کانورت شود. علاوهبر مشکلات تکنولوژی و سختافزاری، مسائلی هم در حوزه قوانین کشور بود که به طور سختگیرانه در مورد ویدئو وجود داشت.
چون کار ناشناختهای در حال شکلگیری بود و چالشهای زیادی در طول این سالها با نهادهای مختلف داشتیم ولی امروز با همه این سختیها توانستهایم در این فضا موفق شویم.
بیشتر بخوانید: تعریف کار گروهی چیست
و آپارات الان به نوعی بازوی قدرت صبا شده است؟
نکته مهمی که الان آپارات برای صباایده دارد، این است که ما ایدههای جدید تبلیغاتی را که روی حوزه ویدئو در جهان در حال شکلگیری است، روی آپارات پیادهسازی میکنیم و آپارات میتواند بیشترین سهم را در حوزه دیجیتال و تبلیغات داشته باشد چون تنوع اتفاقات تبلیغاتی را برای مشتری رقم میزد؛ از تبلیغات بنری که شاید سادهترین نوع تبلیغات است گرفته تا تبلیغات در قالب سیستمهای هوشمند کلیکی یا بحث جدی ویدئومارکتینگ که ما در حال پیگیریاش هستیم.
چون دنیا به سمت تبلیغات ویدئویی پیش میرود که بتواند محتوای ویدئویی خود را با حجم بهتری از نمایش در اختیار کاربر قرار دهد.
در واقع ما نخستین مجموعهای بودیم که سایتی جامع در حوزه تبلیغات دیجیتال راهاندازی کردیم که همه شرایط و تعرفههای تبلیغاتی را داشت و شاید اولین پلتفرمهای تبلیغات آنلاین را به مشتریان عرضه کردیم تا مشتریان گزارشهایی داشته باشند که مثلا تبلیغاتشان چقدر نمایش داشته، چقدر کلیک خورده، سی.تی.آر آنها چقدر بوده و هزینههایشان چقدر شده است.
آن زمان آمار و ارقامی به این شکل وجود نداشت و بسیاری از مشتریها به این شکل موضوع را پیگیری نمیکردند. راهاندازی کمپینهای دیجیتال برای مشتریها را هم ما فراهم کردیم تا صرفا یک آژانس تبلیغاتی که مدیا به مشتری خود میدهد، نباشیم و بتوانیم برای مشتریان خود ایده خلق کنیم و آن ایده را با آنها به اشتراک بگذاریم تا منافع بیشتری از دراختیارگرفتن مدیا داشته باشند.
الان بازار چقدر تبلیغات آنلاین را میشناسد؟
به نظر من حداکثر ۵درصد بودجهای که برندهای ایرانی برای تبلیغات هزینه میکنند، در حوزه تبلیغات دیجیتال است.
آماری دارید از حجم کلی هزینههای تبلیغات در ایران و اینکه چرا سهم دیجیتال تنها ۵درصد است؟
براساس ارقام سازمان صداوسیما ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰میلیارد تومان در سال تبلیغات از طریق تلویزیون صورت میگیرد. به این آمار باید تبلیغات روزنامهها، بیلبوردها و… را هم اضافه کنید.
شرکتها و برندهای داخلی هنوز هم تبلیغات تلویزیونی و بیلبوردی را ترجیح میدهند و این حوزه را کاملا نمیشناسند اما نکته مهمی که الان در بازار وجود دارد، مربوط به حضور برندهای خارجی در صنعت ایران است که به دلیل آشنایی بیشتر با حوزه تبلیغات آنلاین، علاقه بیشتری برای استفاده از این فضا نشان میدهند و تقریبا همه آنها در کمپینهای خود بحث دیجیتال را دارند. با ورود خارجیها، قطعا رقبای ایرانی هم به این سمت سوق پیدا میکنند و حتما بازار بزرگتری رقم میخورد.
حضور خارجیها چه تاثیری بر بازار تبلیغات آنلاین خواهد داشت؟
خود ما الان در حال انعقاد قرارداد با چند شرکت بزرگ خارجی هستیم که بتوانیم فضای تبلیغاتی داخل ایران را در اختیارشان قرار دهیم که آنها بتوانند در قالب ارزآوری برای کشورمان در این زمینه حضور داشته باشند و ما هم از طریق پلتفرمی که تهیه کردهایم، بتوانیم تبلیغاتشان را جذب کنیم.
همچنین بتوانیم از پلتفرمهای تبلیغاتی آنها استفاده کنیم و هوشمندسازیمان بالاتر برود و بتوانیم دقیقتر به مخاطب تبلیغ را نشان دهیم و سرویس بهتری برای مشتری خلق کنیم؛ یعنی دانش روز جهان را هم با خود به ایران میآورند.
در واقع از این طریق میتوانیم بازار تبلیغات آنلاین ایران را بزرگتر کنیم تا سایر برندهایی هم که از این سیستم استفاده نمیکنند، جذب این سیستم شوند.
در حال حاضر با چند برند ایرانی و خارجی کار میکنید؟
در قالب برند با بیش از ۲۵۰ تا۳۰۰ برند ایرانی و خارجی کار میکنیم.
چون بستر اصلی ارائه ویدئو برای شما آپارات است، برگردیم به این پلتفرم و جزئیتر به آن بپردازیم. چه حجم ویدئویی الان در آپارات وجود دارد؟
روزانه با ۹میلیون ویدئو از طریق آپارات به مشتریهای خود سرویس تبلیغاتی میدهیم؛ یعنی هر روز ۹میلیون ویدئو در آپارات دیده میشود و ماهیانه حدود ۲۸۰ تا ۳۰۰میلیون نمایش موفق تبلیغات ویدئویی برای مشتریان داریم. سرویسهای ویدئویی ما هم بین ۴ تا ۱۵ثانیه حجم دارند.
البته افرادی هم سرویس ویدئویی خودشان با حجم بالاتر را به صورت مستقیم روی سایت بارگذاری میکنند. نزدیک به یک سال است که سرویس ۱۵ثانیه خود را راهاندازی کردهایم. سرویس ۴ثانیهای ما قدیمیتر و شناختهشدهتر است ولی امسال بازار استفاده بهتر و بیشتری از سرویس ۱۵ثانیهای ما میکند.
همچنین با بیش از ۱۰۰سایت بزرگ ایران توافقنامه همکاری داریم که برای آنها جذب تبلیغات انجام دهیم و بسیاری از کمپینهای تبلیغاتی که در حوزه دیجیتال روی سایتها فعال هستند، از طریق مجموعه ما انجام میشود که عموما از طریق قرارگیری (وی) سبزرنگی که کنار بنرها صورت میگیرد، مشخص میشود که از طریق آژانس صباایده انجام شده است. باید به این آمار هم اشاره کنم که در حال حاضر با بیش از ۱۰هزار سایت و اپلیکیشن همکاری داریم.
بیشتر بخوانید: فین تک چیست
تعداد کاربرهای شما در آپارات و صباایده به چه صورت است؟
روی صباایده و آپارات و تمام سایتهایی که تحت پوشش مجموعه ما هستند، طبق آمار گوگل ماهیانه نزدیک به ۴۰میلیون یونیک ویزیتور داریم.
خود آپارات چقدر ویزیتور دارد؟
آپارات به صورت خاص نزدیک به ۲۵میلیون یونیک ویزیتور دارد.
الان برای تبلیغ در حوزه آنلاین ایران چقدر هزینه میشود؟
در حوزه تبلیغات کلیکی، از کلیکی ۱۵۰تومان شروع میشود. در حوزه تبلیغات بنری آگهیهایی با قیمت حدودا ۵۰۰هزار تومان تا ۷۰ تا ۸۰میلیون تومان داریم. این قیمت با توجه به زمان و مکانی که بنر قرار میگیرد و ابعاد بنر، کیفیت وبسایت و رتبه وبسایت، تحت شعاع قرار میگیرد.
اشارهای داشتید به سهم ۵درصدی تبلیغات آنلاین از بازار تبلیغات ایران. بهطور کلی حجم بازار ایران در حوزه تبلیغات آنلاین چقدر است؟
بدون درنظرگرفتن تلگرام و اینستاگرام که به دلیل تعدد شاخههایی که دارند تا حدودی محاسباتشان سخت است، تصور من از بازار ایران در سال ۹۵ بازاری با حجم ۴۰میلیارد تومانی بود؛ از تبلیغات بنری گرفته تا کلیکی و هر نوع تبلیغاتی که بتوان آن را تبلیغات دیجیتال نامگذاری کرد.
با توجه به حضور بیش از پیش شرکتهای خارجی و آشنایی بیشتر برندهای ایرانی با این حوزه، فکر میکنید بازار تبلیغات آنلاین در سال۹۶ چقدر رشد داشته باشد؟
برآورد من این است که امسال حجم این بازار در بهترین حالتش به ۶۰میلیارد تومان هم شاید نرسد.
بازار ایران را روی ۴۰میلیارد تا ۶۰میلیارد تومان برآورد میکنید؛ سهم شما چقدر است؟
بیش از ۴۰درصد از سهم بازار را در اختیار داریم. شاید دلیل این سهم هم تاحدودی مثلا این باشد که روی حوزههایی مانند ویدئومارکتینگ، به خاطر آپارات خواسته یا ناخواسته انحصاری برای ما وجود دارد. یا با رسانههای زیادی قراردادهای تبلیغاتی بستهایم و مدیای آنها را در اختیار گرفتهایم که همین امر سهم بازار ما را افزایش میدهد.
طی سه تا چهار سال اخیر بحث سرمایهگذاری روی استارتاپها در ایران خیلی داغ بوده؛ چه سرمایهگذار خارجی و چه داخلی. سرمایهگذارها به سراغ آپارات و صباایده نیامدهاند؟
در سالهای اخیر پیشنهادهایی از طرف سرمایهگذارهای داخلی و خارجی داشتیم. اما یکی از دلایلی که ما تاکنون با سرمایهگذاران کار نکردیم، توجه به این نکته بوده که سرمایهگذاری وقتی باید اتفاق بیفتد که استارتاپ به سطحی از پختگی رسیده باشد و به بال پرواز قویتری احتیاج داشته باشد.
ما بهدنبال پول سرمایهگذار نبودیم؛ بنابراین سرمایهگذار باید ارزشهای دیگری به کسبوکار ما اضافه کند؛ یعنی فقط پول نداشته باشد، بلکه تکنولوژی هم داشته باشد تا بتواند در حوزههای مختلف داخلی و خارجی به ما کمک کند. الان ابزارهای جدیدی در دنیا وجود دارد که میتواند مجموعه ما را پویاتر کند.
پیشنهادهای سرمایهگذاران بیشتر چه سمتوسویی داشت؟
پیشنهادها، درصدهای مختلف و با قیمتهای مختلف بوده است. اما همه چیز برای ما قیمت نبوده است. چون شراکت نوعی ازدواج است و همه چیز پول نیست. ما هم دنبال مجموعهای از پارامترهایی هستیم و باید کسی که در مجموعه ما سرمایهگذاری میکند، آنها را داشته باشد.
بحثی که در مورد استارتاپ وجود دارد، ارزشگذاری آنهاست. آیا درباره آپارات و صباایده چنین اعداد و ارقامی مطرح شده است؟
اعداد و ارقام مختلفی برای مجموعه صباایده مطرح شده است؛ مثلا ارقامی چون ۳۰۰میلیون دلار یا ۲۷۰میلیون دلار برای ارزشگذاری مطرح شده است.
چرا سرمایهگذاران داخلی کماکان کمتر از خارجیها به سرمایهگذاری روی استارتاپهای ایرانی تمایل دارند؟
چون تصور آنها از خرید، خرید ساختمان یا ملک و کلا مسئلهای سختافزاری است و چیزی را که نمیبینند جزو مصادیق خرید حسابش نمیکنند و فکر میکنند که با پدیدهای نامعلوم مواجه هستند و چون آن را به چشم نمیبینند، هرگونه سرمایهگذاری در این حوزه را ریسک میدانند.
در حالی که مثلا در مورد یک استارتاپ حتی پیشبینی آیندهاش هم در تعیین قیمت فعلیاش دخیل است.
طی یک سال اخیر برای آپارات مشکلات و مسائلی بهوجود آمد. چگونه از این مسائل عبور کردید؟
شکایتی از طرف سازمان صداوسیما نسبت به آپارات انجام شد که چهار پنج پرونده بود در حوزه بازپرسی که البته توافقات اولیه با این دوستان انجام شده و امیدواریم طی چند ماه آینده به نتیجهای رضایتمند برای طرفین برسیم ولی هنوز کل موضوع جمعبندی نهایی نشده است.
اشکال سر چه بود؟
مسئولان تلویزیون تصوری دارند روی مالکیت معنوی ویدئوهایی که روی آپارات قرار میگیرد. در صورتی که ما طبق قانون به عنوان بستر، هیچ مسئولیتی در قبال ویدئویی که روی آپارات قرار میگیرد، نداریم تا زمانی که کمیته مصادیق به ما بگوید که این ویدئو نباید روی سایت باشد.
از آن زمان ما مسئولیت پیدا میکنیم چون شناخت روی آن محتوا حاصل شده و نسبت به قبل از آن مسئولیتی نداریم. همچنین مطابق با مصوبه اخیر شورای عالی درباره شبکههای اجتماعی، مالکان شبکههای اجتماعی مانند آپارات هیچ مسئولیتی در قبال محتوا ندارند و تنها در زمانی که نهادهای نظارتی به آنها بگویند، مسئولیت دارند.
تلویزیون آپارات را در مقابل خودش میبیند و از طرفی شاهد معرفی آیو هستیم و از آپارات شکایت میشود. شاید بتوان گفت تلویزیون نگران از دست دادن مخاطبانش است؟
آیو یکی از پنج آی.پی.تی.وی است که تلویزیون راهاندازی کرده و قرارگرفتن آیو در کنار تلویزیون منافاتی با کارکرد آپارات ندارد. اما معتقدیم که وجود محتوای تلویزیون روی آپارات، سرویس پخش زنده تلویزیون روی آپارات و همه اینها در راستای تقویت تلویزیون است.
برعکس چیزی که دوستان فکر میکنند و آن را مایه تضعیف تلویزیون نمیدانیم. اگر آپارات پخش زنده تلویزیون را نشان میدهد، در واقع مخاطب را به سمت تلویزیون جذب میکند. حتی به بحث تبلیغات هم میتوان توجه کرد که تبلیغات تلویزیون از آپارات پخش زنده میشود.
بنابراین تلویزیون در صحبت با طرفهای قراردادهای تجاریاش میتواند مدعی باشد که تعداد مخاطبانش افزایش یافته و حتی قیمت تبلیغاتش را افزایش دهد. نگاه ما این است که در راستای تقویت تلویزیون جلو برویم و هر چقدر که تلویزیون ما را حمایت کند، به نفع منافع ملی است چون اگر تلویزیون محتوای خوبی داشته باشد، مردم تلویزیون داخلی را میبینند و مثلا به سمت ماهواره نمیروند.
یعنی شما معتقد هستید که مردم ما به دنبال ضعف محتوای داخلی، به سمت محتوای خارجی جذب میشوند و آپارات میتواند در رویکرد مثبتشان به محتوای داخلی تاثیرگذار باشد؟
دقیقا همینطور است و ما با تجربهای که داریم، میدانیم که مردم ما به دنبال محتوای باکیفیت هستند.
با توجه به این صحبت شما، خود آپارات چقدر علاقهمند به تولید محتواست؟
ما هیچگونه محتوای تولیدی را که آپارات در آن دخل و تصرف داشته باشد، نداریم ولی امروز بیش از ۹۶ تا ۱۰۰تهیهکننده مختلف در آپارات کار برنامهسازی انجام میدهند؛ یعنی خودشان برنامه را تهیه و تولید میکنند و تنها از طریق آپارات نمایش مییابد.
در واقع آپارات هیچگاه، هیچ برنامهای تولید نخواهد کرد چون کار ما نیست و در هیچ جای دنیا پلتفرم به صورت مستقیم وارد این حوزه نمیشود.
درآمدزایی آپارات از محتوای تولیدی تهیهکنندگان به چه صورت است؟
تهیهکننده به صورت رایگان محتوای برنامه خود را روی آپارات قرار میدهد؛ اگر محتوا به اسپانسر رسید با آپارات شریک میشود و اگر نرسید هزینهها را خود تهیهکننده پرداخت میکند و فقط از این بستر استفاده میکند.
با توجه به جایگاهی که آپارات در بازار ایران دارد، بهنظر بیرقیب میرسد. اما شاید یک رقیب جدی دارد به نام یوتیوب. ممکن است یوتیوب به ایران بیاید یا حداقل رفع فیلتر شود؟
به لحاظ مسائل فرهنگی تصور نمیکنم که به این راحتی با کشور ما تطابق پیدا کند و مثلا مجوز حضور در بازار ایران را بگیرد ولی هر چیزی امکانپذیر است. بنابراین اگر چنین اتفاقی بیفتد، آپارات کماکان مسیر خودش را ادامه میدهد.
از رقیب نمیترسید؟
رقیب آدم را قویتر میکند؛ هر چه رقیب قویتر باشد، شما هم سعی میکنید ابزارهای قویتری بهکار ببرید. نکتهای که در همه جای دنیا وجود دارد و ما هم آن را باور داریم، این است که یک ایده متفاوت یک کار متفاوت خلق میکند. به قول برادرم ما از جوانی که مثلا در نیشابور پشت یک کامپیوتر نشسته است، میترسیم.
ترس به این مفهوم که ممکن است با یک ایده متفاوت بیاید و یک بازار جدی را بگیرد. در حوزه تبلیغات هم میتوان با یک تکنولوژی جدید یا یک ایده جدید وارد شوید و سهم خوبی را بازار در اختیار بگیرید. اما صادقانه بگویم که امروز نسبت به ۱۰سال قبل کار سختتر است به جهت تعدد آدمهایی که در این حوزه فعالیت میکنند ولی به این مفهوم نیست که حضور در این حوزه نشدنی باشد.
در هر صورت وقتی از بازار حرف میزنیم پای رقابت هم به میان میآید. بنابراین ما استراتژیهای خودمان را داریم. همین الان هم بسیاری از این برنامههایی که در آپارات تولید میشود با حجم چند ده برابری روی یوتیوب نمایش داده میشود.
این نشاندهنده این موضوع است که ما توانستهایم در حوزه محتوا خوب عمل کنیم که ایرانیان خارج از کشور هم آن را ببینند. پس مسیری که میرویم، مسیر درستی است.
آینده پلتفرمهای مبتنی بر محتوا را چگونه میبینید؟
معمولا در دنیا پلتفرمهایی که با دریایی از محتوا پیش میروند، استقامت بیشتری در طول زمان پیدا میکنند و ماندگاری آنها هم بیشتر میشود. مثلا در طول ۱۰ سال اخیر یوتیوب بیشترین استقامت را داشته است.
زمانی که اورکات، مای اسپیس، فیسبوک و واتساپ بهوجود آمدند، هر کدام از اینها طی دورههایی به پلتفرم قبلی خسارتهایی را وارد کردند ولی میبینیم که مثلا گوگل سالها مانده است یا در حوزه ویدئو یوتیوب کماکان مخاطبان خودش را دارد.
چه برنامههایی برای گسترش بحث تبلیغات آنلاین دارید؟
در بحث تبلیغات طی دو سال گذشته تمرکز خیلی جدی کردهایم و نیروی انسانی کارآمد زیادی را در حوزههای مختلف تبلیغات جذب کردهایم و در حال توسعه تیم خود هستیم که بتوانیم سهم بازار بیشتری را بهدست بیاوریم.
همچنین در بحث تکنولوژی سرمایهگذاری جدی کردهایم و سعی میکنیم آخرین اتفاقاتی را که در دنیا رخ میدهد، رصد کنیم و آن را در ایران پیادهسازی کنیم که بتوانیم در انواع فضای تبلیغاتی کارهای جدی انجام دهیم.
ترافیک سایت چقدر زمینه درآمدزایی را ایجاد میکند؟
لزوما ترافیک سایت کسی را صاحب درآمد نمیکند اما متاسفانه الان اکثر سایتها از کد الکسا استفاده میکنند که ترافیک سایتهایشان بالاتر برود.
این واقعیت به کل صنعت ما صدمه میزند چون وقتی از سایت ۲۰۰ با یک تیک به سایت ۳۰ الکسا تبدیل میشوید و مشتری روی آن سایت بنر تبلیغاتی خود را میگذارد و هیچ فیدبکی نمیگیرد، تصورش این است که سایت ۵۰ واقعی هم به اصطلاح بهدردنخور است چون سایت ۳۰ هم نتیجهای نداده است.
در صورتی که نمیداند این ترافیک چگونه خلق شده است. من سالها پیش مقالهای نوشتم تحت عنوان رزق حلال اینترنتی و حرفم این بود که نباید به هر قیمتی رنک سایت را بالا و پایین کنیم. یا کسانی میآیند عضو پلتفرمهای تبلیغاتی ما در حوزه کلیکی میشوند چون به هر حال میتوان از رباتهایی برای افزایش کلیک استفاده کرد و هر چقدر هم قوی کار کنید، باز ضعفهایی وجود خواهد داشت.
بههر حال تب رنک الکسا وجود دارد. پیشنهاد شما برای افزایش واقعی کلیک و رتبه خوب چیست؟
پیشنهاد ما این است که باید روی محتوای خوب سرمایهگذاری کنیم چون محتوای خوب حتما دیده میشود و بعد از دیدهشدن تبلیغات را به سمت سایت جذب میکند و برای مجموعه درآمدزایی ایجاد میکند.
اصطلاح مجموعه ما این است که ما درخت گردو را ترجیح میدهیم شاید دیر به محصول برسد ولی وقتی برسد یک درخت تنومند قوی است که سالهای سال میوه خواهد داد. بنابراین هیچگاه به فکر درآمدهای آنچنانی در مدتزمانی کوتاه نباشیم.
مجموعه شما را مجموعهای رشدیافته میدانند؛ اما حتما پشت این رشد و احساس موفقیت، احساس شکست و ناامیدیهای زیادی هم نهفته است. جایی بوده که احساس شکست کنید و بخواهید کار را رها کنید؟
ما شکست زیاد داشتیم و پروژههایی هم داشتیم که متوقف شدند. اما نکته اساسی برای رویارویی با این شکستها این بود که در رودربایستی خودمان نماندیم و شکست را ادامه ندادیم. وقتی روی پروژهای سرمایهگذاری میکنید و بعد از مدتی همه آمار و ارقام نشان میدهد که حتی با پیادهسازی همه المانها هم این پروژه شکست خورده است باید از این بیزینس فاصله گرفت.
بیشتر بخوانید: گفتوگو با اشکان آرمندهی، مدیرعامل دیوار
اشارهای هم بکنید به پروژههای شکستخوردهتان؟
پروژه کاپرمارکت را داشتیم که یک سوپرمارکت اینترنتی بود و در سال ۹۰ آن را راهاندازی کردیم و میخواستیم نتورک تهران را به یک شماره چهاررقمی متصل کنیم تا وقتی مشتری به کالسنتر ما تماس بگیرد، مثلا فاکتور بالا بیاید و کالا بستهبندی و ارسال شود.
سه ماه تمام المانهای موفقیت آن را پیادهسازی کردیم ولی موفق نبود و آن را شاتدان کردیم و آپارات را فعال کردیم. اما اگر در شکست آن پروژه مانده بودیم شاید به موفقیتهای فعلی نمیرسیدیم.
با توجه به همین صحبت شما، جایگاه کنونیتان و سهمی که از بازار دارید، اگر تلویزیون کاری کند که آپارات تعطیل شود، چه میکنید؟
به ایده دیگری فکر میکنیم.
فکر میکنید اگر چنین فشارهایی را تحمل نمیکردید و فضای بازتر و بهتری برای کارکردن وجود داشت، ۹میلیون بازدید روزانه شما الان چقدر بود؟
حداقل ۱۵میلیون بازدید داشتیم.
بستهبودن فضا برای داخلیها به نوعی فضا را در اختیار پلتفرمهای خارجی گذاشته است؛ از طرفی مثلا آپارات باید با یوتیوب رقابت کند. چالشهای شما در این زمینه چیست؟
ما در موارد بسیاری دستمان برای رقابت بسته است. چون فضا بهنوعی ایجادشده که مخاطب داخلی به سمت پلتفرمی غیرایرانی سوق داده میشود. به خارجیها آسان میگیریم و به داخلیها سخت. نباید فرصتسوزی بکنیم. نباید جلوی رشد اکوسیستم را بگیریم.
ما جوانانی با انگیزههای بزرگ کسبوکاری هستیم و همه میخواهند کار کنند و انگیزه سیاسی ندارند. باید وضعیت بهتر شود چون همین الان بابت سرورهایی که خارج از ایران است، هزینههای زیادی متحمل میشویم و اگر به سی.دی.ان بینالمللی وصل شویم، ترافیک ما در کمترین زمان ممکن رشد ۴۰درصدی را تجربه میکند.
عجیب است که به اشتغالزایی این حوزه نگاه نمیشود و به فرصتهای اشتغالی که این افراد میتوانند ایجاد کنند، بیتوجهی میشود.
مثلا ما قبلا هم اعلام کردهایم که آپارات با برند عربلایو به کشورهای عربی میرود و دامین و لوگو و برندش هم آماده شده و این مسئله ارزآوری را برای کشورمان به همراه دارد؛ یعنی یک پلتفرمی که دو تا جوان راهاندازی کردهاند، در نهایت میتواند مانند کالایی ارزآوری کند. اما هنوز هم ظرفیتهای این حوزه کاملا جدی گرفته نمیشود.
شروع با پول یک پراید!
محمدمهدی شکوریمقدم و برادرش محمدجواد متولد تهران هستند، هر دو متاهل و هر کدام دارای دو فرزند. محمدجواد دو پسر دارد و محمدمهدی دو دختر.
نخستین فعالیت جدیشان حدودا از سال ۸۳ و با کار در شرکت پدرشان آغاز میشود؛ شرکتی با نام ایرانسیستم که برادر کوچکتر در بخش مالی و برادر بزرگتر در بخش نرمافزار و برنامهنویسی مشغول میشوند. فعالیت در این شرکت زنگ آغاز حضور در حوزه دیجیتال را میزند و تصمیم میگیرند که روی این حوزه سرمایهگذاری کنند.
ایده شبکه اجتماعی کلوپ از همین زمان به ذهنشان میآید و با سرمایه اولیه ۵میلیون تومانی که پول یک اتومبیل پراید در آن سال بوده، شکل میگیرد.
محمدمهدی میگوید: «در آن زمان من تازه ازدواج کرده بودم و وضع مالی بهتری داشتم بنابراین نصف پراید محمدجواد را خریدم تا یک پراید شریکی داشته باشیم و هر دو صاحب سرمایه شدیم و شرکت صبا ایده را به همراه یکی از دوستان و سه نفری پایهریزی کردیم؛ یعنی در سال ۸۴ و تقریبا یک سال بعد از کلوپ.»
ایده صباایده هم در واقع به این دلیل شکل میگیرد که درآمدزایی داشته باشند تا بتوانند هزینههایشان را تامین کنند. محمدجواد قبل از راهاندازی کسبوکار دیجیتالی یعنی در سالهای ۷۹ و ۸۰ برنامهنویسی میکرده و محمدمهدی هم در حوزه مالی فعال بوده.
وقتی هم تصمیم میگیرند که کلوپ و صباایده و صباایده را راهاندازی کنند، وظایف را تقسیم میکنند و محمدمهدی میشود مسئول امور مالی و مسئول کسب درآمد و محمدجواد هم مسئول امور اجرایی و فنی.
اگر سال ۸۳ را آغاز فعالیت برادران شکوریمقدم بدانیم، در این سال و حتی سالهای پس از آن هنوز نام و نشانی از کسبوکارهای آنلاین در ایران وجود ندارد. اما آنها نگاهشان به دنیا و الگوهای موفق در سطح جهان بوده است.
محمدمهدی میگوید: «اوایل که با شرکتها تماس میگرفتم و میگفتم از طرف کلوپ دات کام هستم، بدون اینکه متوجه منظورم بشوند، تلفن را قطع میکردند. اما من تسلیم نمیشدم و به این موضوع فکر میکردم که باید وقت بیشتری برای خودم بخرم و سعی میکردم مذاکره را پیچیدهتر کنم و مثلا میگفتم من از جامعه مجازی ایرانیان تماس میگیرم و آنوقت برایشان سوال بود که جامعه مجازی ایرانیان چیست و به اصطلاح وقت بیشتری برای مذاکره ایجاد میشد. هر چند ۳۰ثانیه که جلو میرفتیم و میفهمیدند که داستان از چه قرار است باز هم تلفن را قطع میکردند.»
اواخر سال ۸۶ سیاستی را پایهگذاری میکنند و آن خرید میهن بلاگ بود. حاصل سرمایهای را که طی سالها به دست آورده بودند برای خرید میهن بلاگ صرف کرده و آن را به قیمت ۹۰میلیون تومان خریداری میکنند: «این رقم برای آن سال و برای خریداری یک وبسایت پول بسیار بزرگی بود. چون به این نتیجه رسیده بودیم که اگر میخواهیم بهعنوان یک آژانس دیجیتال قدرت پیدا کنیم، این رسانه است که به ما قدرت میدهد و ما هر چه صاحب رسانه بیشتری باشیم، بهعنوان یک آژانس تبلیغاتی میتوانیم موفقتر عمل کنیم.»
یک سال بعد از آن به این نتیجه میرسند که باز هم باید این حوزه را توسعه دهند ولی نه با این مدل که روی خرید یک رسانه سرمایهگذاری کنند بلکه با مجموعهای از وبسایتهایی که در این حوزه در حال فعالیت بودند و به جذب تبلیغات تمایل دارند، نوعی فعالیت صنفی را پایهگذاری میکنند: « سال ۸۷، نخستین توافقنامههای همکاری تبلیغاتی بین وبسایتها را انجام دادیم و با تکتک سایتهایی که کار تبلیغاتی میکردند توافقنامههای مکتوب امضا کردیم که برای آنها جذب تبلیغ کنیم. در همین راستا سایت صباایده را هم کاملتر راهاندازی کردیم که به یک مرجع قیمت تبلیغات آنلاین برای تمامی وبسایتها از جمله وبسایتهای خودمان تبدیل شده بود و آخرین تعرفه تبلیغاتی تمام وبسایتها در صباایده وجود داشت که شرکتها میتوانستند کمپین آنلاین تشکیل دهند؛ یعنی سایت تبلیغاتی خود را در صباایده ایجاد کنند و پیش فاکتوری تهیه کنند و بر اساس آن پیشفاکتور با ما در تماس باشند.»
بخش پایانی حرف محمدمهدی شکوریمقدم این است
همیشه براساس درآمدشان خرج کنند: «حتی در دفتر سابقمان رنگ آجرها یکسان نبود چون براساس بودجه بخشی را آجر میکردیم و بخش دیگری را در زمان دیگری و با رنگ دیگری. در استخدامهایمان دقت میکنیم و همه بچههایی که اینجا هستند باید حتما کار مفید داشته باشند.
در حال حاضر حدود ۱۳۰نفر با مجموعه صباایده همکاری میکنند. شرکتهای خارجی که برای توافقات تجاری با آنها مذاکره میکنیم، این تعداد نیروی انسانی برای این همه پروژه را باور نمیکنند و تصورشان این است که هر پروژه باید این تعداد نیروی انسانی داشته باشد. اما ما سعی کردیم تمرکز و کوچکبودنمان را حفظ کنیم چون احساسمان این است که بزرگی بیش از اندازه چابکی را از ما میگیرد.»
استارتاپ زدن کار هرکسی نیست!
حتی اگر بگوییم که استارتاپ براساس ایده شکل میگیرد و شکست بخشی از روند کار است، باز هم شاید بهتر باشد که شیوه ورود به این حوزه کمتر هیجانی باشد تا تعدد شکستها را ایجاد نکند.
اما مسئله اصلی در کشور ما این است که همه میخواهند کارآفرین شوند و همه میخواهند یک استارتاپ بزرگ داشته باشند و خیلی زود بخشی از سهامشان را چند صدمیلیون دلار واگذار کنند و… من اعتقاد دارم که دید کوتاهمدت نسبت به این موضوع در کشور ما بزرگترین عامل شکست است.
اگر قرار باشد همه کارآفرین باشند، پس چه کسی باید برای کارآفرینان کار کند یا اگر فردی تاب ۶ ماه ایستادگی روی یک استارتاپ را ندارد و سرمایه کافی را هم ندارد، پس چطور میتواند به عنوان یک لیدر مقاومت کند که بقیه افرادی که دارند با او همکاری میکنند هم احساس مقاومت کنند.
یا اینکه استارتاپ که بزرگتر میشود بین بنیانگذاران اولیه اختلافات جدی ایجاد میشود و شکست آن استارتاپ را رقم میزنند. بسیاری هم از اول دنبال سرمایهگذار بزرگ هستند که بعد از ۶ماه از راهاندازی، پول بزرگی به استارتاپشان تزریق شود. این مسائل نشان میدهد که از روز اول برنامهریزی درستی نداشتهاند. روند رشد یک استارتاپ، زمانبر است.
نکته دیگر اینکه اگر چند سال زحمت نکشیده باشی، قدر پولی را که بهدست میآوری، نمیدانی و به همین خاطر بعضی از افرادی که همان اول سرمایهگذار را در کنار خودشان میبینند، خیلی راحت پول سرمایهگذار را خرج میکنند چون اگر ریال به ریال این پول را خودت بهدست آورده باشی، حتما دلت برای پولت میسوزد.
ما برای هرکدام از محصولات خودمان که بخواهیم تبلیغ کنیم به تعداد روزی که میخواهیم بیلبورد بزنیم فکر میکنیم که مثلا چرا ۸ روز نباشد و ۷ روز باشد چون ریال به ریال این پول را خودمان کسب کردهایم و یک روز اضافه یعنی یک هزینه اضافه و دلمان برای آن هزینه اضافه میسوزد.
2 دیدگاه ها