هدف اصلی شرکتها از تولید محتوای بیشتر و بهتر چیست؟ پاسخ اصلی این پرسش همین یک جمله است: «تلاش برای افزایش ترافیک وبسایت». در حدود 62درصد از شرکتکنندگانی که در تحقیقات شرکت CMI که در زمینه «چرایی اهمیت بازاریابی محتوا» صورت گرفته است حضور داشتهاند، همین موضوع را عامل اصلی تلاش خود برای تولید محتوای بیشتر و البته باکیفیتتر اعلام کردهاند. محتوایی خوب است که ترافیک وبسایت را بالاتر برده و درنهایت، موجب کسب سود بیشتر توسط صاحبان آن میشود. محتوای خوب در حقیقت آن چیزی است که مخاطب به آن نیاز داشته و در پی آن است. برای آنکه محتوای تولیدی ما این شرایط را داشته باشد، باید قبل از منتشرکردن، آن را با یک روش علمی و البته عملی آزمایش کنیم. بهترین روش برای آزمودن محتوای تولیدی تستA/B یا A/B Test است.
آزمون A/B چیست؟
آزمون A/B در حقیقت یک فرضیه آماری در یک آزمون تصادفی با دو متغیرA و B است. در هوش تجاری این آزمون برای شناسایی مجموعهای بهینه از متغیرها برای به حداکثر رساندن عملکرد انجام میشود. تست A/B یک فرآیند ضروری برای ارزیابی عملکرد بخشهایی از محتواست تا به کمک آن دریابیم کدامیک از روشهایA یا B مشتری بالفعل بیشتری برای کسبوکار به ارمغان میآورند تا بتوانیم سیاستهای استراتژی محتوای مجموعه خود را بر اساس آن تعیین کنیم. وقتی محتوای خود را از نظر کیفیت با متغیرهای مختلف تست میکنید، بهمرورزمان و با توجه به بازخوردهایی که از جانب مخاطبان دریافت میکنید، درخواهید یافت که چه نوع محتوایی، با چه ویژگیهایی بیشتر مورد نظر آنهاست. ممکن است استراتژی محتوای مشخصی در بازاریابی محتوا داشته باشید، یعنی اطلاعات خوبی از بازار هدف خود جمعآوری کردهاید، اما چطور میتوان مطمئن بود که روی آن چیزی که اکنون تمرکز کردهاید، بیشترین سود را برای شما خواهد داشت؟ با آزمودن این چهار عنصر به پاسخ این پرسش خواهید رسید.
عناصر تستA/B در استراتژی بازاریابی محتوا
1)سرفصلها: ابتدا سعی کنید عناوین و سرفصلهای محتواهای تولیدی خود را تست کنید. بهعنوانمثال، آنچه بهعنوان نام یک پست وبلاگی نوشته میشود، بسیار مهم و تأثیرگذار است. اگر عنوان یا سرفصل جذاب نباشد، مشتری همیشگی و حتی وفادار را از دست میدهید. به این منظور یک محتوا را با عناوین مختلف در صفحات گوناگونی که در اختیار دارید، نشر دهید و منتظر نتایج عملکرد هرکدام در جلب نظر مخاطبان بمانید. هر سرفصلی که پای مخاطب را به وبسایت بازکرده و درنهایت موجب خرید شود، سرفصل پیروز خواهد بود. اگر تنها یک وبسایت یا صفحه رسمی در اختیار دارید، میتوانید به هر سرفصل نوشتهشده، مدتزمان مشخصی فرصت دیدهشدن بدهید. شاید در ظاهر امر این موضوع زمانبر و وقتگیر باشد، اما بدونشک ارزشش را دارد که برای جذب مخاطب بیشتر، زمان بیشتر و البته خلاقیت بیشتری صرف کنید.
2)تصاویر: تصاویر بخش بسیار مهمی در استراتژی محتوا هستند. برای آزمودن قدرت تأثیرگذاری تصویری که برای محتوای خود انتخاب کردهاید، میتوانید از روشهای متفاوتی استفاده کنید: مثلا اگر تصویر فعلی محتوای شما فردی را نشان میدهد که در حال تایپکردن با کامپیوتر خود است، تصویر را با عکسی که در آن هیچ فردی وجود ندارد، جابهجا کنید. از تصاویر مشابه با تغییر در المانهای جزئی بهره بگیرید؛ برای مثال، اگر عکس فعلی محتوای شما تصویر مردی در ساحل است، بهجای آن از تصویر یک کودک در ساحل استفاده کنید. درهمه این روشها لازم است نوع تصاویر و پیغامی که دارند تا جایگذاری و چیدمانهای گوناگون، همهچیز را بیازمایید تا دریابید در کدامیک از حالات، مخاطب بیشتری به محتوای شما رجوع و از آن استفاده میکند.
3)شکل انتخابی فرمها: شکل و قالبی که برای فرمهای وبسایت خود انتخاب میکنید، عامل بسیار مهمی در جلب نظر مخاطب است. این فرم میتواند با شکل جذاب خود مشتری را ترغیب کند یا با ظاهر بد و غیرحرفهای، کاربر را از پر کردنش بترساند. از همکاران یا افراد خانواده خود بخواهید شکلهای مختلف فرمهایی را که طراحی کردهاید، پر کنند. بهاینترتیب درخواهید یافت آیا کاربران روی موارد موردنظر شما بهاندازه کافی تمرکز میکنند یا خیر؟
4)ترغیب به انجام کاری: Call To Action امکانی است که باید در تمام پستهای وبلاگی خود استفاده کنید. به این ترتیب هم به آمار درستی از میزان جلب توجه و ترغیب مخاطبان به یک محتوا دست خواهید یافت و هم بهمرور به رتبه بهتری در موتورهای جستوجو میرسید. مثلا اگر میخواهید خوانندگان در مورد خاصی نظر خود را اعلام کنند، باید آنها را به صفحه دیگری ارجاع دهید یا از گزینه «سایر توضیحات» و «توصیه بعدی» یا موارد مشابه اینچنینی استفاده کنید. در نتیجه شما به مرور زمان متوجه میشوید که کدام محتوا بیشتر موردنظر مخاطب بوده و کدامیک از کلمات یا روشهای Call To Action افراد را به انجام کاری که مدنظر شماست، ترغیب میکند.