همهچیز از لرزش گلدان روی میز، تکان خوردن لامپهای روی سقف و همهمهای که از خانه همسایهها به گوش میرسد، شروع میشود. پلهها را دو تا یکی پایین میروید، همسایهای که آرامتر از شما راه را طی میکند هل میدهید و بیتوجه به همه هشدارهای گفته شده، فرار را به پناه بردن در چارچوبها ترجیح میدهید.
هوای آلوده را فراموش میکنید. شما هم مثل همسایههای دیگر، اتومبیلتان را روشن میکنید و بیتوجه به هشدارهایی که چندین روز در مورد خانهنشینکردن خودروها شنیده بودید، سردرگم در خیابانها پرسه میزنید.
گلدان روی میز از لرزیدن باز میایستد. لامپها آرام میگیرند اما همسایهها به خانه برنمیگردند. زمین نمیلرزد اما وحشت حبس شدن زیر آوار برجها و خانههای طبقاتی از دل شما و همشهریانتان بیرون نمیرود.
[bs-quote quote=”هیچیک از ما نمیدانیم که زلزله، در صورت آمدنش هم چه لحظهای و به چه شدتی میآید و آیندهمان را چطور رقم میزند. پس چه باید بکنیم؟ باید با این ترس بسوزیم و بسازیم؟ یا اینکه برای آرامکردن روانمان قدم برداریم؟” style=”style-13″ align=”center”][/bs-quote]
- موضوع فقط زلزله نیست
اشکی که هرچند دقیقه یکبار در چشمهایتان حلقه میزند و قلبی که تندتر از همیشه میتپد، تنها حاصل لرزش زمین نیستند. مشکلات اقتصادی، آلودگی هوا و بسیاری عوامل دیگر، مدتهاست که از امید شما به زندگی کم کرده و نگرانیتان در مورد آینده را افزایش دادهاند.
همین نگرانیهای به ظاهر کوچک اما ماندگار و متعدد، روان شما را هر روز ضعیفتر از قبل کردهاند و طبیعی است که با آمدن یک عامل تازه مثل لرزش زمین(حتی اگر ویرانکننده نباشد)، بیشتر از آنچه که انتظار داشتهاید، دچار وحشت، اضطراب و افسردگی شوید.
- شما تنها نیستید
تنها کسی که با یک لحظه لرزش زمین، تا روزها و ماهها بیقرار میشود، شما نیستید. زلزله، در هر گوشه از جهان که بیاید، بیقراری را با خودش میآورد. روانشناسان میگویند اضطراب و افسردگی، شایعترین واکنشهای روان به لرزیدن زمین هستند و اگر لرزشها ویرانی و غم از دست دادن را هم با خود بیاورند، این اختلالات تا یک سال یا حتی تا ۱۸ ماه، روان افراد را رها نمیکنند.
شمایی که هنوز خاطرات تلخ زلزله بم و زمینلرزههای ویرانگر قبل از آن را فراموش نکردهاید و تصویر آوارهای کرمانشاه هنوز جلو چشمتان است، طبیعی است که با زمینلرزه نهچندان شدید تهران، به شکل اغراقشدهای وحشت و اضطراب را تجربه کنید و در روزها بعد، نسبت به آینده و زندگی بیاعتماد شوید.
- حواستان به خودتان باشد
آمارها نشان میدهد که پس از زلزله، شمار مبتلایان بیماریهای روانی، تا دوبرابر افزایش پیدا میکند. اما تنها روان نیست که با زمینلرزه، بیمار و رنجور میشود. جسم کسانی که اضطراب ناشی از این لرزش را تجربه کردهاند هم به بیماریهای مختلفی دچار میشود؛ بیماریهایی که تا آرامشدن روان، بدن را رها نمیکنند.
تنش عضلانی، سردرد، مشکلات گوارشی، خستگی مزمن، اختلالات خواب و بسیاری بیماریهای روانتنی دیگر، به دلیل آشفتگی روان جسم را هم نشانه میگیرند.
- چه باید بکنید
واقعیت این است که کار چندانی از شما ساخته نیست. تا چند روز میتوانید در خیابان سر کنید؟ اصلا قرار است بار دیگر زمین بلرزد؟ یا اینکه قرار است یک روز بدون هیچ پیشلرزه محسوسی خانهها را ویران کند؟ معلوم نیست! هیچ یک از ما نمیدانیم که تا زمان حیاتمان، زلزلهای خانهمان را فرو میریزد یا اینکه هرگز چنین اتفاقی زندگیمان را نشانه نمیگیرد.
هیچیک از ما نمیدانیم که زلزله، در صورت آمدنش هم چه لحظهای و به چه شدتی میآید و آیندهمان را چطور رقم میزند. پس چه باید بکنیم؟ باید با این ترس بسوزیم و بسازیم؟ یا اینکه برای آرامکردن روانمان قدم برداریم؟
بررسیهای انجام شده حاکی از این است که اعتقادات مذهبی، به آرامشدن روان کمک میکنند. از نظر محققان، کسانی که باورهای عمیق مذهبی دارند، در مراسم مذهبی شرکت میکنند و به وجود یک پشتیبان و مراقب همیشگی برای جهان معتقد هستند، کمتر دچار آسیبهای روانی ناشی از این اتفاقات میشوند.
برای اینکه آشفتگی روانتان چند برابر نشود، در این روزها خودتان را در کانالهای خبری غرق نکنید. شاید شما هرگز پسلرزههای ۲ یا ۳ ریشتری را احساس نکنید و نفهمید که هر سال بارها و بارها انرژی حبس شده در زمین با این زلزلهها تخلیه میشود. اما وقتی مدام گوش به زنگ اخبار زلزله باشید، متوجه میشوید که حتی در یک هفته، بارها زمینلرزههایی با شدت کم، به شهرتان یورش آوردهاند و بهخاطر اتفاقی که پیش از این هم در بیخبری شما رخ میداده است، دچار وحشت شدیدی میشوید.
با واقعیت روبهرو شوید. شما نمیتوانید زمین را محکم در آغوش بگیرید و مانع لرزیدنش شوید. شما حتی نمیدانید که فاجعه، اصلا به وقوع میپیوندد و اگر هم اتفاق بیفتد، چه زمانی خانه شما را نشانه میگیرد. پس بهخاطر اتفاقی که نه از زمان وقوعش باخبر هستید و نه راهی برای پیشگیری از آن دارید، خود را شکنجه ندهید.
آمارها نشان میدهد که بسیاری از قربانیان زمینلرزهها، در حین فرار به سلامت خود آسیب زدهاند یا بهخاطر وحشت ناشی از این اتفاق، جان خود را از دست دادهاند و اگر با آرامش بیشتری، با فاجعه روبهرو میشدند، جانشان به خطر نمیافتاد.