از یکی از سرمایهگذاران فرشته جذب سرمایه داشتهاند. یکی از مشکلات عمده محسن صدر و همکارانش اداره مالیات است: «آنها به ما میگویند که ماهانه ۷۰میلیون تومان حقوق میدهید. اما مثلاً درآمدتان ۲۵میلیون است. پس چگونه این کار را میکنید؟ ما میگوییم که سرمایهگذار داریم. اما باور نمیکنند و ما جریمه میشویم.
به مأمور مالیات میگوییم سرمایهگذار خطرپذیر داریم که برای رسیدن به سود مثلاً برنامه ششساله دارد. اما مأموران مالیات به این حرفهای ما میخندند. چون شناختی از جنس کارمان ندارند.
-
چرا استارتاپهای حوزه سلامت بزرگ نمیشوند؟
در سطح جهان هم استارتاپهای سلامت هنوز خیلی بزرگ نشدهاند. البته همین سال گذشته حدود ۱۵ استارتاپ سلامت یونیکرن شدند. اما نسبت به سایر حوزهها کمتعدادند. استارتاپ زاک داک در حوزه نوبتدهی یونیکرن شده است. استارتاپ دیگری هم در چین در حوزه نوبتدهی یونیکرن شده است.
در آمریکا استارتاپهای حوزه سلامت در بخش ژنوم مشهور شدهاند و در بخش کشف درمان بیماریهای جدید کار میکنند. در ایران حتی مجموعه عریض و طویلی مانند رویان هم هنوز پیشرفت چندانی نداشته است.
سرمایه بالا و تکنولوژی پیشرفته از نیازهای راهاندازی چنین استارتاپهایی است. الان استارتاپهایی وجود دارد که توالی ژنی افراد را گرفته، دارویی تولید میکنند که از سرطان پیشگیری میکند. در ایران نه شرکتهای دارویی چنین تواناییای دارند نه استارتاپهای این حوزه سواد تخصصی.
من ۹ ماه دورههای طراحی ژنوم را گذراندهام. با پزشکان سر کلاس نشستهام و با آنها کار کردهام. پزشکان ژن را میفهمند و کامپیوتر را نمیفهمند. ما ژن را نمیفهمیم و کامپیوتر را میفهمیم. بنابراین، باید برای راهاندازی استارتاپ در حوزه پزشکی و سلامت ترکیبی از پزشک و آیتیمَن در تیم راهاندازی حضور داشته باشند.
-
از سایر مصاحبهشوندهها سؤالی پرسیدم و میخواهم تو هم به آن پاسخ بدهی. حوزه سلامت ایران مافیایی دارد که مانع ورود استارتاپها به این بازار باشد؟
در هر حوزهای مافیا وجود دارد. وجود مافیا مانع است. اما نباید تسلیم شد. مگر در تاکسیرانی مافیا نبود؟ من فکر میکنم استارتاپها هم باید مسائل را عمیقتر ببینند. این حوزه نیاز به نگاه عمیق و کار سخت و مطالعات زیاد دارد.
البته مافیا همیشه آسیب میزند. مثلاً ما سیستمی راهاندازی کردیم که در هر نقطه تهران عکس بگیرید. آن تصویر روی پروفایل گوشیتان میآمد و آن را میدیدید. یک سال برای آن طرح زحمت کشیدم و بهاصطلاح به این در و آن در زدم.
با افراد زیادی برای آن سیستم سر وکله زدم. اما اغلب میگفتند که چنین سیستمی به درد نمیخورد. در کشورهای دیگر چنین سیستمی چند صد میلیون دلار از هزینههای درمان یک کشور میکاهد. اما در ایران کسی که ۱۵ مرکز تصویربرداری بزرگ در تهران دارد از چنین سیستمی حمایت نمیکند. چون تضاد منافع ایجاد میشود. در واقع، به نفع او است که چنین سیستمی وجود نداشته باشد. پس اجازه چنین کاری را نمیدهند و مقاومت میکنند.
-
فکر میکنی چه زمانی ایدههای جدید و استارتاپهای جدید را در حوزه سلامت خواهیم داشت؟
کشور ما هنوز زیرساختهای پایه را ندارد. باید به جایی برسیم که انتخاب پزشک همچون رفتن به سوپرمارکت باشد. در غیر این صورت، وضعیت پزشکی و بیماران در ایران همین طور خواهد بود. ما هنوز نمیتوانیم پزشکان را مقایسه کنیم و کیفیت کارشان را بسنجیم.
هنوز هزینه عملهای جراحی متفاوت است. هدف ما در فولفکر این است که مردم را به پزشکی متصل کنیم که مهارت زیادی دارد. الان جراحیهای ناموفق بسیاری انجام میشود و کسی هم پاسخگوی بیماران نیست. مردم باید بتوانند پزشک خوب را انتخاب کنند.
میگویند استارتاپهایی چون درمانکده خدمات ویژهای ندارند و تنها ویزیت مطبها را میفروشند و به آنها رونق میدهند.
چهار سال پیش، وقتی کارمان را شروع کردیم و مردم نظرشان را در مورد پزشکان ابراز میکردند و امتیاز میدادند، پزشکان به این کارها و پیامها میخندیدند. اما الان وضعیت متفاوتی ایجاد شده است. برایشان مهم است و گاه میگویند فلان نظر را کمی ملایم کنید.
این نشان میدهد که فرهنگ مذکور در حال تغییر است. وقتی وضعیت اقتصادی تغییر کند پزشکان هم مجبورند با مردم بهتر رفتار کنند. ما به سمتی میرویم که در نظام سلامت بیمار در اولویت باشد. الان در بسیاری از حوزههای پزشکی کماکان اولویت با پزشک است. البته در حوزههایی چون زیبایی، پوست، مو و دندانپزشکی بیمار در اولویت است. این اتفاق طی سالهای آینده برای اغلب حوزه پزشکی و سلامت رخ خواهد داد. پزشکان در ارتباط با بیماریهای مزمن خیلی مردم را سر میدوانند.
البته قبول دارم که در بعضی از حوزهها استارتاپها کار خاصی نکردهاند. مثلاً بیمههای حوزه سلامت فقط دلالی بیمه میکنند و کار خاصی نمیکنند. در حوزه بیمه سلامت کارهای زیادی میتوان کرد. الان استارتاپها فقط بیمه میفروشند و خدماتی ارائه نمیدهند. خدماتی مانند نوبتدهی و مشاوره آنلاین و پاسخدهی و پرونده الکترونیک. بسیاری از بیمهشدگان نمیدانند طرف قراردادشان کدام مرکز است. بیمهها آنلاین نیستند و بیمار اول باید پول بدهد تا یک ماه بعد مابهالتفاوت به حسابش واریز شود.
-
با چند پزشک در حال همکاری هستید؟
ما با هزار پزشک در حال همکاری هستیم. در حالی که بسیاری از استارتاپها در نهایت ۲۰۰ پزشک را جذب کردهاند.
-
ظاهراً اختلافاتی هم میان استارتاپهای این حوزه وجود دارد؛ ماجرا چیست؟
استارتاپهای نوبتدهی بعضاً خطاهایی مرتکب شدهاند. خیلی از استارتاپها با دریافت کارمزد کمتر بازار را به هم ریختند. مثلاً مبلغ قرارداد سهماهه ما با یک پزشک ۹۰۰ هزار تومان است. آن وقت، یک استارتاپ تازهکار که از مجموعهای معتبر هم جذب سرمایه داشته برای سه سال ۶۰۰هزار تومان میگیرد. این ضرری است که استارتاپها به یکدیگر میزنند و بازار را خراب میکنند.
-
آیا آینده حوزه سلامت باب میل کسبوکارهای استارتاپی خواهد بود؟
به نظر من تا دو سال آینده استارتاپ غول و بزرگی در حوزه سلامت خواهیم داشت. البته باید زیرساختهایش فراهم شود. زیرساختهایی چون مشاوره آنلاین، نوبتدهی آنلاین، سفارش آنلاین دارو، پاسخدهی آنلاین آزمایشگاهها و… اگر این زیرساختها ایجاد شود، پرونده الکترونیک و دیتاماینینگ، هوش مصنوعی، بیگ لرنینگ و در نهایت دانش مورد نیاز هم شکل میگیرد و زمینههای ایجاد یک استارتاپ بزرگ فراهم میشود.
بنابراین، هنوز خیلی مانده تا وارد حوزههای جدیای چون ژنتیک شویم، آن هم وقتی که بانک ژنتیک نداریم. ما حاضر بودیم بانک ژنتیک ایرانیان را ایجاد کنیم. اما به ما گفتند که این کار امنیتی است و دیتای بیماران امنیتی محسوب میشود.
همین الان هم میتوانم به فلان آزمایشگاه پول داده، کپی اطلاعات بیماران را بگیرم و به صورت پنهانی بانک ژنتیک ایجاد کنم. جالب است که دیتای مردم ایران روی تلگرام و تلگرام طلایی جابهجا میشود، اما نباید روی سایتهای قانونیمان جابهجا شود. این واقعاً خندهدار است.
-
گردش مالی و اندازه بازار نوبتدهیِ ایران چقدر است؟
بنا به حرف سخنگوی وزارت بهداشت که در سایت وزارت بهداشت آمده است، هر ایرانی در طول سال ۶۸/۴ بار مراجعه سر پایی به پزشک دارد، ۲۵/۲ بار به پزشک عمومی و خانواده، ۸۶/۱ بار به پزشک متخصص، ۲۲% بار به دندانپزشک، ۱۳/۲ بار به مطب خصوصی و… حالا اگر جمعیت ۸۰میلیونی ایران را در نظر بگیریم و این آمار را حساب کنیم و میزان هزینه ویزیتها را در مطبهای خصوصی و عمومی هم در نظر بگیریم، گردش مالی بازار ویزیت ایران به دست میآید. جالب است بدانید تنها آزمایش تیروئید سالانه ۶میلیارد تومان هزینه میتراشد که جزء آزمایشهای ارزان هم هست.
-
از بازار جهانی سلامت چه آمار و ارقامی وجود دارد؟
اقتصاد حوزه سلامت در کل دنیا تا دو سال پیش، ۵هزار میلیارد و ۴۰۰میلیون دلار بود. این در حالی است که اقتصاد حوزه نفت و اقتصاد حوزه تسلیحات روی هم رفته حدود ۵هزار میلیارد و ۲۰۰میلیون دلار است. کل اقتصاد حوزه آیسیتی دنیا حدود هزار و ۸۰۰میلیارد دلار است. بنابراین، اقتصاد سلامت اقتصاد بسیار بزرگی است.
-
چالشهای عمده حوزه نوبتدهی و بهطور کلی مسائل بازار سلامتِ ایران کدام است؟ مواجهه استارتاپها با این چالشها چگونه باید باشد؟
ما در ایران هنوز هیچ استانداردی در حوزه مشاوره، نوبتدهی یا آزمایش آنلاین نداریم. مثلاً در زمینه آزمایش این مشکل وجود دارد که نمونهگیر به منازل میرود و خون میگیرد. اما طبق قوانین پزشکی هیچ کسی حق ندارد که وارد خانه دیگران شود و خون بگیرد؛ این شخص نه کارمند صاحب آزمایشگاه آنلاین است و نه کارمند آزمایشگاه آفلاین و معلوم نیست خون چطور به آزمایشگاه میرسد. این مسئله با قوانین پایه کشور مغایرت دارد. پلتفرمهای این حوزه باید بیمار را به آزمایشگاه وصل کنند نه اینکه خودشان خون بگیرند.
از طرفی، در ایران آزمایشگاههای متمرکز نداریم؛ در آلمان ۱۲ آزمایشگاه وجود دارد. اما در تهران ۱۲۰۰ آزمایشگاه داریم. این فاجعه است. از این تعداد حداقل ۸۰۰ آزمایشگاه باید تعطیل شود. چون به لحاظ اقتصادی هیچ توجیهی ندارند. اما معلوم نیست چگونه دارند کار میکنند. بیمار هیچ خبری از فرایند و آنالیز آزمایشش ندارد.
اصلاً چنین روندی را با بیمار در میان نمیگذارند. وظیفه یک استارتاپ این است که در این زمینه کار کند و این سطح را ارتقاء دهد. نه اینکه صرفاً یک پلتفرم باشد. استارتاپ باید شفافسازی کند و روند را در معرض دید بیمار قرار دهد. در غیر این صورت نمیتوان نظام سلامت را متحول کرد. باید سواد استارتاپهای حوزه پزشکی را افزایش دهیم.
آماری دارم که درصد موفقیت فاندرهای استارتاپهای حوزه سلامت را نشان میدهد؛ بنیانگذارانی که پزشک بودند کمترین موفقیت را داشتهاند؛ استارتاپهایی که بنیانگذارانشان مهندسان آیتی بودند به لحاظ موفقیت در رتبه دوم قرار گرفتهاند و آنهایی که بنیانگذارانشان ترکیبی از پزشک و مهندس آیتی بودهاند بیشترین موفقیت را به دست آوردهاند.