توسعه صنعت نشر و ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی مستلزم توسعه نهادهای فعال در این حوزه است که با نوآوری و ابزارهای فناوری بتوانند کتاب را وارد زندگی کنند. از این رو پلتفرم کتابپلاس با هدف کمک به فعالان حوزه کتاب در جهت بهرهمندی از فناوری اطلاعات برای توسعه نشر طراحی شده و در تلاش است فناوری را به کتاب پیوند زند و همه ذینفعان کتاب را گرد هم آورد. برای آشنایی بیشتر با این استارتاپ، به نمایشگاه کتاب رفتم و با سعیدیکیا، بنیانگذار کتابپلاس گفتوگویی کردم.
-
برای شروع لطفا خودتان را معرفی کنید و خلاصهای از فعالیتهایتان بگویید.
سعیدیکیا هستم موسس کتابپلاس. من در حوزه نشر و چاپ کتاب مشغول به کار بودم. از حدود ۳سال پیش ایدهای در ذهنمان شکل گرفت که بتوانیم از طریق آن، ارتباط خودمان با مخاطب را بیشتر و بهتر کنیم. البته چون آن زمان در حوزه نشر دانشگاهی بودم، ایده ما این بود که ارتباط بیشتری با اساتید و دانشجوها داشته باشیم.
بعد از آنکه توانستیم این دو قشر را به سوی خودمان جلب کنیم، به خودمان گفتیم این ایده را میتوان به صورت استارتاپی و برای عموم مردم و ناشران ارائه کرد و اتفاقی که در این نرمافزار رخ میدهد را میتوان در اختیار همه ناشران قرار داد.
اول با ناشران دانشگاهی شروع کردیم و به مرور زمان ایده را تکمیل کردیم و فهمیدیم که ناشران بزرگی مثل «مک گراهیل» و «پیرسون» و «وایلی» هم همین کار را دارند انجام میدهند.
ایده به این صورت است که هر جلد کتابی که منتشر میشود، کد میشود و مخاطب شما در سراسر کشور که این کتاب را میخرد، اگر این کد را در پنل ثبت کند، میتواند از یک سری خدمات جانبی بهرهمند بشود.
این خدمات هم میتواند از جنس خود کتاب باشد، یعنی به فهم بهتر کتاب یا انتقال پیام کتاب کمک کند و هم میتواند از جنس چیزهایی مثل سرگرمی، مشوق، کد تخفیف، قرعهکشی و اینها باشد. به هر حال ما کتابپلاس هستیم.
پلاسهایی که به کتاب افزوده میشود و به کتاب کمک میکند؛ نه اینکه جایگزین کتاب باشد. ما هویت و ماهیت کتاب فیزیکی برایمان اهمیت دارد و کتابپلاس، ارزش افزوده را به کتاب اضافه میکند نه اینکه به جای آن باشد.
ما اگر افزونهای به کتاب اضافه میکنیم، درواقع داریم تلاش میکنیم که کتاب بهتر خریداری بشود، بیشتر خوانده بشود و راجع به آن در فضای مجازی بیشتر صحبت بشود. از این طریق است که ما کتاب را به فناوری وصل میکنیم؛ به این شکل که وقتی یک کتاب فیزیکی یک کد منحصربهفرد میگیرد، یک هویت دیجیتال پیدا میکند و ما میتوانیم آن را به انواع و اقسام تکنولوژیها مثل فینتک، کیدتک و ادتک وصل کنیم و یک مقدار فضای نشر سنتی و کلاسیک را ببریم به سمت اکوسیستم نوآوری و فناوریهای روز و این مانع ذهنی که برخی از ناشران نسبت به فعالیتهای مجازی دارند را از بین ببریم.
زیرا برخی از آنها به سمت دنیای تکنولوژی نمیروند و در عین حال هر روز شاهد از دست رفتن دستاوردهایشان در فضای مجازی هستند؛ مثل pdfهایی که در فضای مجازی هست و مکملها و جانشینهایی که برای مخاطب در فضای اینترنت وجود دارد را از بین ببرند. ما سعی میکنیم استراتژی تدافعی آنها را در قبال فضای مجازی به یک استراتژی فعال تبدیل کنیم که هم حضور داشته باشند هم درآمد کسب کنند.
هر جلد کتابی که منتشر میشود، کد میشود و مخاطب شما در سراسر کشور که این کتاب را میخرد، اگر این کد را در پنل ثبت کند، میتواند از یک سری خدمات جانبی بهرهمند بشود. این خدمات هم میتواند از جنس خود کتاب باشد، یعنی به فهم بهتر کتاب یا انتقال پیام کتاب کمک کند و هم میتواند از جنس چیزهایی مثل سرگرمی، مشوق، کد تخفیف، قرعهکشی و اینها باشد
ناشر با کمک کتابپلاس میتواند در کنار کتابش خدماتی را در فضای مجازی به مخاطبان کتاب ارائه کند و در عین حال درآمد حاصل از کتاب فیزیکیاش را حفظ کند و این محتوا و خدمات امروز به عنوان ارزشافزوده کنار کتاب است ولی درآینده خود این خدمات میتواند درآمد سرشاری را برای ناشر رقم بزند.
همانطور که برای مثال، مک گراهیل الان تنها ۱۰درصد از درآمدش را از طریق فروش کتاب فیزیکی کسب میکند و ۹۰درصد درآمدش، خدمات الکترونیکی است که در کنار کتابهایش ارائه میدهد. البته این خدمات صرفا نشر الکترونیکی کتاب نیست بلکه طیفی از خدمات آنلاین را شامل میشود.
البته اکنون ما این انتظار را نداریم که ناشرها به سرعت به این فضا بیایند و از محتوای کنار کتابشان درآمد بهدست آورند، اما نگاه کتابپلاس این است که چنین کمکی به ناشر بکند. در حال حاضر اگر به ناشر کمک میکنیم که محتوایی برای کتابهایش تولید کند، ناشر به دنبال این است که خود کتاب فیزیکی به کمک آن محتوا تقویت بشود و فروش بالا برود و این کمک ماست به ناشر.
اما در آینده میخواهیم تلاش کنیم که خود آن محتوا، ارزشمند بشود و ناشر به جای آنکه یک بار کتابش را به مشتری بفروشد، آن مشتری را مشترک مادامالعمر خدمات پس از فروش خود بکند.
-
در این ۲سال، از لحاظ آماری چه موفقیتهایی داشتهاید؟
ایده این استارتاپ ۳ساله است اما ۲سال است که راهاندازی شده. زمانی هست که شما یک فعالیت فرهنگی انجام میدهید، یک زمانی شما یک محتوا تولید میکنید، یک زمانی شما یک محصول یا خدمتی را ارائه میدهید، اما یک زمانی هم هست که به دنبال جریانسازی هستید که یک اتفاق مشترک برای طیف گستردهای از آدمها رخ بدهد.
فکر میکنم در این ۲سال، جریانی که میخواستیم در صنعت نشر رقم بزنیم، اتفاق افتاده یا دستکم شروع شده. چرا؟ چون الان سامانه کتابپلاس در سایت ناشرانی همچون دانشگاه تهران، انتشارات ققنوس، نشرهای ثالث، مروارید، جهاد دانشگاهی و مرکز نشر دانشگاهی وزارت علوم، فعال بوده و به خوبی در حال کار است. در نمایشگاه کتاب نیز ناشران زیادی به ما پیوستند و در حال عقد قرارداد هستیم.
متقاعدکردن این ناشران بزرگ که حجم بسیاری از بازار کتاب را در اختیار دارند، بزرگترین موفقیت ماست که همان جریانسازی بود که به دنبالش بودیم. با همین دوستان که صحبت میکردم، میگفتند ناشرها عموما طیف سنتی هستند و به سازوکارهای سنتی کسبوکار خودشان پایبندند.
تو چطور میتوانی در این فضای کلاسیک، حرفهایی از رنگ و بوی فناوری بزنی؟ با وجود سختیهایی که همه به من گوشزد میکردند، از ناشرها تا نویسندهها و مولفان، اما من احساس میکردم ما جای درستی قرار گرفتهایم.
اگر ناشر ضعفی در بازاریابی دارد، اگر در ساختار کاری او هیچ آدم یا نهادی در خصوص بازاریابی مسئولیتی ندارد و اصلا به آن فکر نمیکند، اگر نگاه ناشر فقط این است که فناوری اطلاعات فقط فروش آنلاین است، پس کتابپلاس میتواند خیلی برای او مفید باشد، چون هم هزینه او را کاهش میدهد و هم این ضعف در بازاریابی و فناوری را برای او مرتفع سازد.
-
شما چند جامعه آماری را در نظر دارید. از یک طرف ناشر است و از یک طرف طیف کتابخوان. این طیفها در عین حال که باید از هم تفکیک بشوند، باید به همدیگر متصل هم بشوند. پلتفرم شما چطور این کار را میکند؟
ما از ابتدای کار، چالش داشتیم که آیا باید ماهیت را به کتاب بدهیم یا به ناشر؟ یعنی هویت اصلی را کتاب داشته باشد و مخاطب کتابها را انتخاب کند یا اینکه ماهیت را به ناشر بدهیم و او محور اصلی باشد و خواننده کتاب بیاید از خدمات ناشر استفاده بکند، یعنی افزونههای کتاب در قبال عضویت فرد در باشگاه مشتریان ناشر باشد یا اینکه ماهیت کتاب مورد توجه باشد و هر مخاطبی که این کتاب را خرید، بدون توجه به اینکه متعلق به کدام ناشر است، بتواند از خدمات ما استفاده کند.
در نهایت ما به این نتیجه رسیدیم که اگر محور، کتاب باشد، باید همه فعالیتها را خودمان انجام بدهیم و نمیتوانیم از عقبه نشر استفاده کنیم و آن جریانسازی که به دنبالش بودیم، اتفاق نمیافتد.
-
یعنی میخواستید بار را روی دوش ناشر بگذارید؟
نه، باری روی دوش ناشر نبود. اتفاقا بار از روی دوش ناشر برداشته میشود. به این صورت که ما در ابتدای کار به او کمک میکنیم. برای همین سعی کردیم یک سری از خدمات را رایگان به تعدادی از ناشران بدهیم و داوطلبانه در کنار آنها باشیم.
برای مثال، ساختن مسابقه و تولید محتوا برای کتابهای آنها. آنها را با تولید محتوا، بازاریابی میکنیم. برای اینکه ناشر متوجه تفاوت فعالیت ما بشود و از استعدادهای فضای دیجیتال باخبر شود. در نهایت، با این کار ناشر متوجه میشود که اهداف ما همسو با اهداف خود اوست و میتواند به ما اعتماد کند که همین اتفاق هم افتاد. این تفاوت را دقیقا نسبت به نمایشگاه سال گذشته و نمایشگاه امسال به خوبی میبینیم.
-
و مخاطب؟
در نهایت، ساخت یک پلتفرم، همیشه این داستان مرغ و تخممرغی را دارد. زمانی که میخواستیم بین مخاطب تبلیغ کنیم که کتابهای با برچسب کتابپلاس را بخرند و از خدمات ما استفاده کنند، میبینیم که اگر هم حرف ما را گوش بدهند، کتابی نیست که بخواهند با برچسب کتابپلاس خریداری کنند!
به همین دلیل روی جلب اعتماد ناشران کارکردیم که کتابها کد شود و برچسب کتابپلاس روی کتابها بیاید و به مرور زمان هم از پتانسیل ناشر استفاده کنیم و هم از پتانسیل خودمان، تا مخاطب را به سوی این پلتفرم ببریم.
درواقع کتابپلاس در حال حاضر هویت مستقلی ندارد و خدماتی است که یک ناشر در کنار کتابهایش ارائه میدهد. ما تمام خدماتمان را با برند ناشر ارائه میدهیم. برای مثال، کدهای تخفیفی از حامیانمان گرفتهایم که در باشگاه مشتریان ناشر ارائه دادهایم.
-
در این بین، شما خدماتی به ناشر ارائه میدهید و خدماتی را به مخاطب و طیف کتابخوان؛ خدماتی که به مخاطب میدهید چه خدماتی هستند؟
خدمات ما به مخاطب، پلاسهایی است که روی کتابها میگذاریم. این پلاسها، فعلا کدهای تخفیفی است که از موسسات مختلف جذب شده. این کدها یک اتفاق مرسوم و شناختهشده در بازار دیجیتال است، اما برای کتاب فیزیکی جدید است.
سیستم دیگری هم داریم به نام مروجان و سفیران کتاب؛ آدمهایی که علاوه بر خرید کتاب، قدم دومی برای معرفی و ترویج کتاب در فضاهای مختلف، چه مجازی چه غیرمجازی، برمیدارند. این افراد از طرف ما یا ناشر جذب میشوند، پنل در اختیارشان قرار داده میشود و کمک میکنیم فعالیت آنها از طرف ناشر رصد شده و تشویق بشود و امتیاز بگیرد.
کاری که قبلا داوطلبانه انجام میداد، امروز توسط ناشر دیده میشود و به خاطر زحماتش تشویق میشود. این مروجها، یک کد دریافت میکنند و محتوایی که برای یک کتاب میسازند را میتوانند از طریق کتابپلاس ارائه بدهند و هم میتوانند از خدماتی که ناشر برای ترویج کتابش در نظر گرفته استفاده کند؛ مثل محتوایی که خود ناشر برای کتابش تولید کرده و از این بابت هم میتوانیم به آنها کمک کنیم و محفل و چارچوبی برایشان ایجاد میکنیم که بتوانند مخاطبهایشان را دور خودشان جمع کنند و این فعالیت آنها در جایی باشد که هم مخاطب ببیند و مطلع شود و هم ناشر ببیند و تاثیر آنها روی کتابش را درک کند.
-
یعنی تولید محتوا را بردهاید به سمت مروجها؟
تولید محتوا کار همه ذینفعان در کتابپلاس است. تولید محتوا رسالت اصلی کتابپلاس است زیرا معتقدیم پلاسهای ما باید کاملا از جنس کارکردی باشد و به فهم کتاب و انتقال پیام آن کمک کند. تولید محتوا را هم کتابپلاس انجام میدهد، هم با کمک کتابپلاس ناشر انجام میدهد، هم مروج انجام میدهد و هم مخاطب؛ یعنی ما بستر تولید محتوای مشارکتی داریم که هر کسی که کتاب را میخرد، بتواند محتوایی برای آن تولید کند که از طرف ناشر هم مورد توجه قرار بگیرد. ما تلاش میکنیم با گیمیفیکیشنهای مختلف و مشوقهای خلاقانه، آدمها را به این سمت ببریم که راجع به کتابهایی که میخوانند بیشتر صحبت کنند.
-
سرمایهگذار هم جذب کردهاید؟
کتابپلاس توانسته از شرکت سرمایهگذاری خطرپذیر پیشگامان امین سرمایه پاسارگاد(شناسا)، جذب سرمایه کند و خوشبختانه تعامل بسیار خوبی با من داشتند و توانستیم راند اول سرمایهگذاری را با شرکت شناسا داشته باشیم.
تا الان هم برای افزایش ارزش کتابپلاس کمکهای بسیار خوبی به ما کردند و قرار است که در روز ۱۷ اردیبهشت در کتابخانه ملی از این سرمایهگذاری که اولین سرمایهگذاری خطرپذیر در حوزه کتاب است، رونمایی بشود.
البته آن نشستی است که سعی کردیم اکوسیستم نشر و اکوسیستم نوآوری را دور هم جمع کنیم؛ از شرکتهای سرمایهگذاری گرفته تا استارتاپهای حوزه کتاب و همچنین فعالان نشر دعوت کردیم و در آنجا موضوع پیوند بین صنعت نشر و فناوری و راهکارهایی که وجود دارد را بررسی میکنیم؛ در حاشیه برنامه هم از اولین سرمایهگذاری خطرپذیر در حوزه کتاب فیزیکی رونمایی میشود.
-
در حرفهایتان از نمونههای خارجی نام بردید. میتوانید کمی بیشتر درباره این نمونهها صحبت کنید؟
مدل بیزینسی که ناشران بزرگ دنیا دارند، از این بابت که چطور با فناوری و نشر دیجیتال یکی بشوند، مدلی است که برای ناشران ایرانی بسیار مفید است و میشود از آن استقبال کرد. نشر دنیا کتاب فیزیکی را کنار نگذاشته، اما از فضای مجازی و اینترنتی هم دور نیست.
الان الگویی که مک گراهیل، وایلی و پیرسون دارند این است که علاوه بر فروش فیزیکی کتابها، یک شناسه برای هر جلد کتاب به فرد خریدار میدهند و مشتریان با همین شناسه، آنها از خدمات جانبی Education McGraw Hill استفاده میکنند.
زمانی که مک گراهیل این کار را انجام داده، به این فکر کرده که این، بخشی از IT خودش باشد، اما امروز مکگراهیل اصلی همان قسمت است. آن چیزی که مکگراهیل میخواست با کتاب، به عنوان علم به مخاطب ارائه بدهد، الان آن قسمت بهتر و بیشتر ارائه میدهد.
کتاب فیزیکی کنار گذاشته نشده، اما ماهیت آن تحت تاثیر قرار گرفته. امروز، هم از نظر کیفیت پیام و هم از نظر منابع مالی، قسمت آموزش پیشروتر است. این نکته و این الگو، میتواند برای ناشران ما بسیار مفید باشد.
ما هم پیشنهاد میکنیم ناشران ایرانی از این استراتژی استفاده کنند؛ یعنی نهتنها کتاب فیزیکی فراموش نشود، بلکه از طریق خدمات پس از فروش کتاب، محتوای الکترونیکی کنار کتاب قرار بگیرد. در این میان، کتاب یکسری ضعفها دارد که خدمات میتواند آنها را پوشش بدهد؛ در نهایت، در ادامه کار، خود این خدمات به درآمد تبدیل بشود.
من مطمئن هستم اگر ناشران از این استراتژی استفاده کنند و خریداران کتابشان را به کاربران باشگاه مشتریان خود تبدیل کنند، نهتنها کتابپلاس، بلکه استارتاپهای متعددی خواهند بود که برای ارائه این خدمات پس از فروش برای آنها سر و دست خواهند شکست. مهم این است که این نگاه در میان ناشرها به وجود بیاید .
-
تصور من این است که این رقابت در میان ناشران عمومی باشد، چون کتابهای دانشگاهی، مخصوصا آنهایی که مرجع هستند، مخاطب ثابتی برای خود دارند. اما شما این پلتفرم را از محیطهای دانشگاهی آغاز کردید. چرا؟
خود این ایده در یک نشر دانشگاهی شکل گرفت و با شناختی که از نشر دانشگاهی و قاچاق کتاب در حوزه دانشگاهی داریم، به این نتیجه رسیدیم که کدینگ کتاب و خدمات پس از فروش آن روی کتاب اصلی میتواند قاچاق کتاب را از طرف تقاضا منتفی کند. همین الان pdf کتابهای مکگراهیل وجود دارد اما مخاطب حاضر است کتاب اصلی را بخرد تا بتواند از خدمات پس از فروش استفاده کند.
کتاب پلاس و شبکههای اجتماعی
از شبکههای اجتماعی چطور استفاده میکنید؟
ما میدانیم آدمها چه سلایقی دارند و متناسب با سلایق، شغل و رفتارشان، کتابهایشان را انتخاب میکنند. پس میتوانیم آدمهایی که همسلیقه و همکتابی هستند را به هم وصل کرده و از این طریق شبکه اجتماعی همکتابی را ایجاد کنیم؛ آدمهایی که مثلا یک کتاب را خریدهاند ولی حوصله خواندنش را ندارند.
میدانند این کتاب برای زندگیشان مفید است اما حال خواندن ندارند. میتوانند با همکتابی خودشان صحبت کنند و بروند سراغ خواندن آن کتاب و یا از حرفزدن با همکتابی خود لذت ببرند. ما میتوانیم شبکه خیلی خوبی از همکتابیها در کنار کتابپلاس داشته باشیم و این یکی از ایدههای ماست.
و این همکتابی چه تمایزی دارد؟
داستان این است که وقتی شما یک کتاب را کد میکنید، این کد به اطلاعات کامل کتاب وصل میشود. از ناشر تا مولف و… وقتی این کد توسط مخاطب ثبت میشود، طبیعی است که میتوانیم همکتابیها را با هم رصد کنیم. برای همین هم، گیمیفیکیشنهای مختلفی برای هر کتاب میتوانیم طراحی کنیم تا کاربرها بیایند و راجع به آن صحبت کنند.
و از شبکههای اجتماعی بیرونی چه استفادهای میکنید؟
طبیعی است که هر استارتاپ برای معرفی خودش از شبکههای اجتماعی استفاده کند. اما ما در این زمینه بیشتر تلاش میکنیم شبکههای اجتماعی ناشران را فعال کنیم. باشگاه مشتریان آنها را تقویت کنیم و حتی برای شبکههای اجتماعی برند ناشرها، تولید محتوا کنیم، چون شبکههای اجتماعی ناشرها اکثرا پرمخاطب هستند و کارکردن روی آنها بهتر است.
شما در این پلتفرم، ناشر و مروج و مخاطب را دارید. آیا نویسندهها و مولفان هم نقشی در این پلتفرم دارند؟
ما اعتقاد داریم که کتابپلاس، با هیچکدام از نهادهای کلاسیک نشر رقابت نخواهد کرد. ما به همه کسانی که در حوزه نشر کار میکنند، کمک میکنیم. به ناشر کمک میکنیم باشگاه مشتریان را راهاندازی کند. به فروشگاههای کتاب هم.
مولف هم میتواند از پلتفرم ما استفاده کند و جدا از اینکه ناشرش با کتابپلاس همکاری میکند یا نه، میتواند با مخاطب خود آشنا بشود. توزیعکنندگان هم میتوانند از پلتفرم استفاده کنند. حتی سازمانهایی که به دنبال تولید محتوا در یک موضوع خاص هستند هم میتوانند از پلتفرم ما استفاده کنند.
مثلا کتابهای مربوط به نماز یا محیطزیست را مورد حمایت قرار دهند. ما مسابقات مختلفی را طراحی کردهایم که آدمها در خصوص کتابهای مربوط به آن زمینه خاص، محتوا تولید کنند و محتواها ارزیابی بشود و آن سازمان، حمایت خودش را بکند.
اگر تصویر بزرگتر را در نظر بگیریم، شما یک بانک اطلاعاتی خواهید داشت درباره نوع برخورد مخاطب با بازار کتاب. از این بانک اطلاعاتی چه استفادهای میشود کرد؟
یادم هست وقتی رفته بودیم خدمت آقای فیروزان، مدیرعامل شهر کتاب، که همواره ما مدیون حمایتهای ایشان هستیم، چیزی که از مدل کاری ما درک کردند، خیلی فراتر از تصویر خود ما بود. ایشان گفتند شما ویکیپدیای کتاب ایران هستید.
ما در ابتدا اینقدر بلند فکر نمیکردیم ولی به این نتیجه رسیدیم که باید اینطور باشیم و اطلاعات کتاب و اطلاعات و محتوایی که به کتاب ضمیمه میشود در یک مجموعه داشته باشیم و این بیگدیتا برای درآمدزایی برای ناشران و به تبع آن درآمدزایی برای کتابپلاس میتوان استفاده کرد.
چه آیندهای که از کتابپلاس در ذهن دارید؟
اگرچه راه بسیار ناهمواری را جلوی خودمان میبینم، اما آینده را خیلی روشن میبینم. ناشرها آرام آرام دارند به ما اعتماد میکنند و قبول کردهاند که ما در کنار آنها هستیم. قبول کردهاند که خیلی بهتر میتوانیم برای پیشبرد اهدافشان کار کنیم چون هم دغدغه مشترک داریم، هم انرژی و انگیزه و دانش لازم.
احساس میکنم که ایده کتابپلاس، فرصت خیلی خوبی را در صنعت نشر به دست آورده و با توجه به اینکه این صنعت به یک جهش ژنتیکی و حضور بیشتر در دنیای اینترنت نیاز دارد، فکر میکنم در این جهش کتابپلاس حضور موثری در کنار ناشران خواهد داشت. کتابپلاس میتواند به رشد ناشرها کمک کند و از این طریق است که کتابپلاس هم بزرگ میشود. رشد ما در گرو رشد ناشران است و همین موضوع یک همکاری بسیار خوب را برای ما رقم خواهد زد.