نيروي زميني ژئوپليتيک شرکتهاي فناوري پيشرفته را که در آسمانها سير ميکنند، به زمين ميکشاند.
شرکت اپل، که در حال حاضر براي فرار از ماليات در عمليات جهاني خود زير آتش سياسي آمريکا قرار دارد، از بازگشايي قفل آيفون تروريستهاي آمريکايي تحت پوشش داعش خودداري ميکند.
بعد از اينکه مديرعامل فيسبوک، مارک زاکربرگ، و همتاي او در توييتر، جک دورسي، شبکههاي اجتماعي تروريستها را به دليل ارتباطات تروريستي از کار انداختند، داعش تهديد کرد که به اين دو شرکت حمله خواهد کرد. در همين حين، اجراي برنامه اينترنت «رايگان» فيسبوک در هند توسط مخالفان سياسي محلي، به دليل نگراني در خصوص «امپرياليسم اينترنتي»، مسدود شده است.
بهتازگي نيز قوه مقننه مکزيک يک «قانون بارگذاري» تصويب کرده تا بتواند بعد از مخالفتهاي پرسروصدا (و حتي خشونتآميز) رانندگان محلي بر برنامه کاربردي تاکسيها نظارت داشته باشد. در هفته گذشته نيز شرکت بزرگ تلفن همراه، MTN،250 ميليون دلار از کل مبلغ جريمه 9/3 ميليارد دلاري را که دولت نيجريه براي اين شرکت تعيين کرده بود، پرداخت کرد. علت اين جريمه عدم قطع سيمکارتهاي ثبتنشدهاي بود که تروريستها از آنها استفاده ميکردند. در اصل مبلغ جريمه 2/5 ميليارد دلار بود و در عرض چهار روز قيمت سهام شرکت را 20 درصد کاهش داد.
شرکتهاي فناوري بر توزيع، عرضه و تقاضاي بدون مرز تکيه کردهاند تا از خطرات ژئوپليتيکي جلوگيري کنند، زيرا محصولات آنها در رويدادهاي جهاني بزرگ نقش مهمي ايفا ميکنند، مانند حملات سايبري تجاري، قيامهاي مردمي و مبارزات سياسي. اما همانطور که از پيشرفتهاي اخير پيداست، خطرات ژئوپليتيکي براي بخش فناوري بسيار نگرانکننده هستند. درواقع، به همان دلايلي که شرکتهاي فناوري توانسته بودند درگذشته از ژئوپليتيک دوري کنند، خطرات سياسي را در آينده به وجود خواهند آورد.
ابتدا در نظر بگيريد که چگونه شرکتهاي فناوري روبهرشد، بهويژه شرکتهاي متخصص در زمينه نرمافزار، ميتوانند به نهادهاي چندمليتي «فوري» تبديل شوند و بازارهاي جهاني را بسيار سريعتر از شرکتهاي سنتي توسعه دهند. با توجه به اينکه حتي اين شرکتهاي باثبات (در زمينه توليد، امور مالي، خردهفروشي، مصرفکننده و…) معمولا با خطرات سياسي دستوپنجه نرم ميکنند، شيب ترقي و يادگيري براي تازهواردان در عرصه فناوري بسيار تند خواهد بود.
اين واقعيت دارد زيرا شرکتهاي فناوري اغلب وارد بازارها و صنايعي ميشوند که در آن رژيم نظارتي بهندرت شکل ميگيرد و قوانين بازي نهتنها براي شرکت بلکه براي خود تنظيمکنندگان نيز نامشخص است. با اينکه اين لوح خالي باعث ميشود فرصتهايي به وجود آيد، اما شرايط نيز در اين موارد غيرقابلپيشبيني خواهند شد، بهويژه وقتي پوياييهاي گسترده سياسي، فرهنگي، و اقتصادي در يک بازار ناشناخته باشند.
دوم اينکه، کنترل محصولات فناوري به دليل ماهيت انتظار و غيرمتمرکز بودن آنها براي کشورها و دولتها دشوارتر است. با اينکه اين قابليتها امکان توسعه آسانتر و رشد بهتر را فراهم ميکنند، دو عملکرد اصلي کشورهاي مستقل را به چالش ميکشند: اولين عملکرد الزام کشور به ارائه و حفظ امنيت ملي و نظم اجتماعي براي شهروندان است، و ديگري توانايي کشور براي مالياتبندي و توزيع منابع بين آنها. شرکتهاي فناوري بايد با تجزيهوتحليل و ديپلماسي کارآمد با دولتها و جوامع، خطرات سياسي را کاهش دهند. استخدام مشاوران و يا تقويت توانايي در امور تحليلي و دولتي داخلي ميتواند مفيد باشد. گزينههايي براي شرکتهاي فناوري وجود دارند که با کمک آنها ميتوانند خطرات سياسي را پيشبيني و مديريت کنند. با اين حال، آنها نميتوانند از ژئوپليتيک دوري کنند و صرفنظر از حوزه کاري آنها، هميشه ژئوپليتيک موضوعي تاثيرگذار بر عملکرد خواهد بود.