افراد جواني که ميخواهند تماسهاي تلفني دريافت کنند اما دوست ندارند معلم يا والدين آنها متوجه تماسها شوند، ميتوانند آهنگ زنگ «پشه» با فرکانس بالا را دانلود کنند. بعد از يک سن خاص، افراد نميتوانند اين صداهاي فرکانس بالا را بشنوند. اينگونه افراد مسن از ارتباطات جوانترها مطلع نخواهند شد. در دنيا تحولات بزرگ و مهمي در زمينه فناوريهاي جديد رخ داده است که پيامدهاي انقلابي به همراه دارند، به طوري که جوانان ديگر به طور ذاتي با فناوريها آشنا هستند و افراد مسنتر نحوه کار با آنها را نميدانند. بسياري از انقلابها و شبهانقلابها را به توييتر و فيسبوک نسبت ميدهند تا آنجا که معتقدند اصلاحات پروتستاني را دستگاه چاپ گوتنبرگ و آشوبهاي سياسي در اتحاد جماهير شوروي را دستگاه تکثير، فتوکپي و فکسها به وجود آوردند. بنابراين ما بار ديگر با تاثير جوانان و فناوري بر روي تغييرات سياسي و اجتماعي روبهرو هستيم.
تعداد کمي از تحليلگران نيز معتقدند توييتر و فيسبوک باعث تحولات اجتماعي ميشوند. اين دو شرکت تنها نقش ابزار را ايفا ميکنند. اما احمقانه است اگر ما ناديده بگيريم که اين دو ابزار به آگاهي و درک ما شکل ميدهند. توييتر نشان ميدهد که در فرهنگ ما کمبود توجه وجود دارد و تمايل ما نسبت به دريافت اطلاعات کوچک و کم را تقويت ميکند. فيسبوک نيز حاصل پيوند اينترنت و تلويزيون است، زيرا امکان برقراري ارتباط بين چندين «دوست» را آسان ميکند و به کاربران اجازه ميدهد تا زندگي خود را در معرض نمايش قرار دهند.
فيسبوک يک وسيله براي رسيدن به مقصد است: يک راه براي انتشار کارآمد اطلاعات براي گروهي از افراد (براي مثال: مطالعه سياست خارجي در گروه Focus Facebook). اما فيسبوک چيزي بيشتر از ابزار است. فيسبوک درک کاملا متفاوتي از فضاي عمومي/خصوصي ارائه ميدهد. افراد در سنين خاص متوجه نميشوند که چرا فيسبوک اينقدر طرفدار دارد و چرا افراد به اين اندازه اطلاعات خصوصي اغلب پيشپاافتاده خود را در اين فضاي مجازي منتشر ميکنند، در حالي که درگذشته اينگونه اطلاعات يا ثبت نميشدند يا در يک دفتر خاطرات محرمانه باقي ميماندند. اما برخي افراد نيز هنگام ارسال اطلاعات در نظر نميگيرند که آيا اين اطلاعات ممکن است روزي موقعيت شغلي آنها را به خطر بيندازد، رابطه عاطفي آنها را خدشهدار کند، يا اينکه باعث خجالت او در برابر خانواده و دوستانش در آينده شود. اين افشاگريهاي روزانه همگي بخشي از يک مجموعه متفاوت از روابط اجتماعي است که مطالب خصوصي در آن خيلي حذف نميشوند.
خداحافظ «اطلاعات زياد» و سلام «بهروزرساني وضعيت»
اين تقسيمبندي عمومي-خصوصي در مکانهايي مانند آمريکا از نظر اجتماعي و آکادمي مورد توجه است. فقط با بازديد از صفحات و پروفايل کاربران فيسبوک ميتوان از بسياري از تحولات و حتي نظرات مردم کشورهاي مختلف مطلع شد. اين اطلاعات ميتواند مربوط به هر حوزهاي باشد اعم از فرهنگ ملتهاي مختلف، ديدگاههاي سياسي آنها، روابط و چشمانداز افراد و ديدگاه آنها نسبت به آينده و… يکي از بحثهاي داغ درباره اين ابزار، نقش فيسبوک در تحولات کشورهاي عربي است. رسانههاي اجتماعي نقش موثري در انقلابهايي که در مصر و تونس رخ دادند ايفا کردهاند. بسياري از معترضان از برنامههايي مانند توييتر و فيسبوک براي ارتباط با يکديگر استفاده کردند. تمام اخبار جديد و اطلاعات درباره ملاقاتها، همايشها و گفتگوها از طريق اينترنت و با استفاده از برنامههايي مانند توييتر و فيسبوک ردوبدل ميشدند، زيرا اينترنت تنها راه ارتباطي مطمئن در شرايط هرجومرج به شمار ميرفت.
تحليلگران معتقدند که فيسبوک اين تظاهرات و اعتراضات را هدايت کرده، اما اين خود تظاهرات بود که تغييرات را ايجاد کرد. در تونس، يکي از نقاط عطف مهم انقلاب صحنهاي بود که خشونت پليس را در برابر يک برنامهنويس کامپيوتر نشان ميداد و اين صحنه در فضاي مجازي منتشر شد. از سوي ديگر فعالان مصري نيز از تجربيات مردم تونس استفاده کردند و حتي از طريق فيسبوک با رهبران آنها در ارتباط بودند.
در کل، مهم نيست ابزارهاي آنلاين چقدر اهميت دارند، بلکه تاريخ در خيابانها رخ ميدهد و رويدادها و حوادث خياباني است که تحولات اصلي را به وجود ميآورند. اما چگونه تعداد بيشماري از مردم در اين خيابانها جمع ميشوند. اين يک اتفاق تصادفي نيست. رسانههاي اجتماعي در آن نقش دارند و موجب دستيابي به دو موفقيت ساده اما مهم ميشوند: اول اينکه مردم در فيسبوک و محيطهاي آنلاين ديگر ويدئوها و عکسهاي تکاندهنده را که از خشونت کشورها گرفته شدهاند ميبينند و به اشتراک ميگذارند و که بر احساس آنها تاثير ميگذارد. دوم اينکه، مردم در اين سايتها از اطلاعات اوليه مربوط به برنامههاي معترضان، باخبر ميشوند. بنابراين، ابزارهاي اجتماعي مانند فيسبوک نقش کليدي را در خصوص امور ژئوپليتيک کشورها ايفا ميکنند.