ماجرا برمیگردد به نزدیک ۷ سال پیش. پروندهای در شعبه ۳ دادگاه حقوقی تهران مطرح شد در خصوص اصلاح ثبت برند چلوکبابی رفتاری. داستان این پرونده البته از سال ۱۳۶۴ آغاز شده بود. در آن تاریخ «به موجب اسناد رسمی مورخ ۱۰ مهر ۱۳۶۴ و نیز در تاریخ ۱۸ آبان ۱۳۷۷ و نیز اسناد عادی، مجموعا چهاردانگ از ششدانگ سه باب دکان به انضمام حقوق سرقفلی و صنفی «چلوکبابی رفتاری» به فرد واگذار شده است». با این حال وقتی برند رفتاری ثبت میشود، او که عملا در ملک و حقوق سرقفلی و صنفی سهم داشته، هیچ سهمی در برند رفتاری نداشته و برند فقط به نام شریک دیگر او ثبت شده است.
او از این موضوع به دادگاه شکایت میکند و با بیان اینکه «علامت تجاری رفتاری با توجه به مشارکت موکلین در چلوکبابی رفتاری متعلق به کلیه اصحاب دعوی است اما خوانده (یعنی کسی که از او شکایت شده) آن را فقط به نام خود ثبت کرده است» مدعی میشود که این کار «مخالف حقوق ناشی از مشارکت است.»
دادگاه اول در این خصوص رای داده که «چلوکبابی با نام رفتاری بیش از نیم قرن است که در محل خیابان وحدت اسلامی مشغول فعالیت و ارائه خدمات به مشتریان میباشد و نظر به اینکه به موجب اسناد رسمی … و اسناد عادی…، مجموعا چهاردانگ از ششدانگ سه باب دکان به انضمام حقوق سرقفلی و صنفی «چلوکبابی رفتاری» به خواهانها (شکایتکنندگان) واگذار شده، در نتیجه خواهانها در استفاده از نام رفتاری مشترکا سهیم بوده و حقوق مکتسبه (بهدست آمده) ناشی از آن هم در سهم شرکا قرار میگیرد و انحصار حق استفاده از این علامت مغایر مشارکت ایشان در اداره و تسهیم منافع رستوران مشترک است و اقدام خوانده به ثبت موخر علامت … به نام خود بدون در نظر گرفتن حقوق خواهانها فاقد وجهه شرعی و قانونی است»، دعوای خواهانها را وارد دانسته است و رای داده که باید ثبت این علامت تجاری اصلاح شود و این بار همه شرکا، صاحب برند رفتاری باشند.
با این حال، این رای در دادگاه تجدیدنظر شعبه ۱۲ تهران، در سال ۱۳۹۰ شکسته شده است. این دادگاه معتقد است: «حق ناشی از علامت تجاری، متفاوت از حق سرقفلی و حق صنفی و نیز حق مالکیت نسبت به ملک میباشد و با انتقال ملک یا سرقفلی و یا حقوق صنفی، لزوما علامت تجاری منتقل نمیگردد؛ مگر با توافق طرفین و در صورت شک، اصل بر عدم انتقال علامت تجاری است. در پرونده حاضر، خواهانها
(شکایتکنندگان) با این استدلال که چون چهاردانگ از مالکیت عین و سرقفلی یکی از چلوکبابیهای رفتاری متعلق به آنان میباشد؛ میگویند تجدیدنظرخواه حق ثبت علامت تجاری رفتاری را به نام خود نداشته و آنان نیز به میزان مالکیت خود در رستوران رفتاری مالک علامت تجاری رفتاری میباشند (اما) به عقیده این دادگاه به صرف مالکیت تجدیدنظرخواندگان در بخشی از یکی از رستورانهای رفتاری، حقی برای آنان راجع به علامت تجاری «رفتاری» ایجاد نمیکند. دلیل و مدرکی هم که مثبت (ثابتکننده) واگذاری نام و علامت تجاری مورد اختلاف به نامبردگان باشد، ارائه نگردیده است. مضافا به اینکه علامت رفتاری، متخذ از نام خانوادگی تجدیدنظرخواه (کسی که از او شکایت شده) بوده و از قدیم الایام جد وی مالک چلوکبابی با نام رفتاری بوده است و اتحادیه صنف چلوکباب و چلوخورش تهران نیز در این خصوص اعلام داشته «از نظر مقررات صنفی و نیز عرف خاص حاکم بر نقل و انتقالات چلوکبابی یا چلوخورشتیها اعم از صلح حقوق، بیع، اجاره و واگذاری سرقفلی، عرفا نقل و انتقال محل کسب ولو اینکه همراه با حقوق صنفی و سایر امتیازات باشد، بهمنزله تعلق نام و شهرت چلوکبابی به منتقلالیه نبوده و نیست.»
حالا درس چنین پروندهای برای استارتاپها چیست؟ برای راهاندازی یک کسبوکار نوپا در حوزه فناوری اطلاعات، هر یک از شرکا ممکن است کمکی کرده باشد. مثلا یکی ممکن است زیرزمین واحد مسکونی قدیمی خود را برای دفتر این کار اختصاص دهد، دیگری ممکن است با پسانداز خود برای دفتر، وسایل کار تهیه کند و فرد سومی هم ممکن است هزینههای جاری دفتر را تامین کند. همچنین ممکن است که هر یک از این افراد، فعالیت بهخصوصی را در زمینه این استارتاپ انجام دهد. یکی برنامهنویسی کند و دیگری بازاریابی و سومی هم امور اداری مربوط به ثبت شرکت یا جذب سرمایهگذار را انجام دهد.
حال جالب است بدانید که طبق محتویات رای دومی که در این زمینه خواندیم و در واقع رای قطعی این پرونده است، اگر یکی از همین شرکا، ضمن فعالیتهای خود، برند یا نام و علامت تجاری شرکت را نیز برای خود ثبت کند، دیگران صرفا میتوانند از نظر اخلاقی او را سرزنش کنند اما از نظر حقوقی به احتمال بسیار زیاد شانسی برای شریکشدن در علامت تجاری نخواهند داشت.
دادگاه تجدیدنظر یا همان دادگاه دوم در رای خود آورده که «حق ناشی از علامت تجاری یک حق مالی مستقل است و مالک علامت تجاری شخصی است که علامت را مطابق مقررات قانون ثبت اختراعات، طرحهای صنعتی و علائم تجاری و آییننامه اجرایی آن به ثبت رسانده است. استفاده و بهرهبرداری از علامت توسط اشخاص غیرمالک، منحصرا با موافقت مالک علامت، امکانپذیر است. انتقال علامت تجاری نیز تابع مقررات فوقالذکر است.» بنابراین باید دانست که از نظر قانون این مهم نیست که شما برای راهاندازی کسبوکار چقدر سرمایه گذاشتید یا چقدر زحمت کشیدید؛ حتی این هم مهم نیست که در قرارداد بین شما برای شراکت، طرفین در سود و زیان شرکت به چه میزان سهیم هستند. هر کس به قول معروف زرنگتر باشد و با دانستن این نکته حقوقی بتواند زودتر، علامت تجاری را به نام خود ثبت کند، مالک آن برند خواهد بود و دیگران یا باید رضایت او را برای استفاده از آن برند جلب کنند یا اینکه برند تجاری را تغییر دهند.
(متن آرای دادگاه با کمی دخل و تصرف به جهت توضیح واژگان و نیز با کمی حذف به جهت خلاصهکردن آن، از سایت شیرزاد اسلامی برداشته شده که وکیل مرحله تجدیدنظرخواهی بوده است.)