آسانترین روش برای رشد یک کسبوکار آن است که در قسمت بازاریابی پول تزریق کنید اما اگر همین کار برای موفقیت یک استارتاپ کافی بود، همه ما زیر آفتاب لم میدادیم و استراحت میکردیم. البته کارهای تبلیغاتی مؤثر هستند اما فقط به عنوان بخشی از یک تلاش بزرگتر برای ایجاد روابط کاری طولانیمدت به شمار میروند.
جالب است که دلیل اینکه بسیاری از کسبوکارها شکست میخورند، ارائه یک محصول نامناسب نیست بلکه دلیل آن ارتباطات نامناسب و غلط است. یک کمپین بازاریابی کارآمد باید واکنشی را از سوی مشتریان برانگیزد و این واکنش باید با یک مکالمه شروع شود. باید یک دلیل قانعکننده وجود داشته باشد تا مشتری به سراغ محصول یا خدمات شما بیاید و مزیتی دریافت کند.
تکگوییهایی مانند «اما محصول من»، در اصل موجب کاهش منابع کسبوکاری میشود که در حال حاضر چالشبرانگیز است. مانند بازی شطرنج، کارآفرین باید حرکتی انجام دهد، سپس از شنونده خود بخواهد تا او حرکتی کند. این موجب ایجاد یک مکالمه میشود که در نهایت به مزایای حل مسئله و کسب درآمد منجر خواهد شد. از طریق تبلیغات، ایمیلها، پست، تماس، امتیاز، کمپینها و حتی بازدیدهای شخصی، ما میتوانیم یک رابطه خوب ایجاد کنیم که از آن تجارت برمیخیزد. یکی از متخصصان در این حوزه گفته است: «کسبوکار هنوز به طور فرد به فرد انجام میشود.» این گفته در خصوص حتی بزرگترین شرکتها نیز صدق میکند زیرا مشتری احساس میکند که یک فرد واقعی در جایی از روند خرید دخالت دارد.
یک کارآفرین موفق میتواند اول با یک گروه کوچک کار کند و علاقهای را در آنها به وجود آورد، بازار را آزمایش کند، یک پایگاه طرفداران ایجاد کند، پیشنمایشهای هیجانانگیزی را ارائه دهد و به آنها فرصت دهد تا احساس کنند بخشی از این روند هستند. با این روش میتوان به نتایج فوقالعادهای دست یافت.
اما نکته مهم در تمام این مراحل آن است که کارآفرین باید به یک مکالمه کاری یکطرفه بسنده نکند. این مکالمه باید دوطرفه باشد و مشتریان نیز در آن سهمی داشته باشند. موفقیت یعنی معامله و تبادل. یک استارتاپ موفق باید از همان ابتدا به تبادل اطلاعات، نظرات و پیشنهادهاي بین خود و مشتریان خود فکر کند. در نتیجه ارتباطات درست میتوانند نقش بسزایی در موفقیت یک کسبوکار داشته باشند.