اما وقتی صحبت از طرح جلد شد بیراه ندیدیم که در کنار فشاری که سالهاست کسبوکارهای نوپای ایرانی در مواجهه با شرکتهای خارجی و در مراودات بینالمللی متحمل میشوند، اشارهای هم به فشارها و محدودیتها و سنگاندازیهایی کنیم که یکی دو سال گذشته، با عرض تاسف از سوی خودیها و وطنیها به آنها وارد شده است؛ همانها که به بهانههایی چون مقابله با رخنه فرهنگ و اقتصاد خارجیها در کشور، چوب برداشتند و استارتاپهایی را زدند که خانه امید و آرزوی استعدادهای جوان ایرانی بود. حالا که اپل در یک خودشیرینی ترامپپسند، شمشیر روی کسبوکارهای موفق وطنی کشیده، دلواپسهای دیروز زبان در کام کشیدهاند و انگار نه انگار که منافع ملی، امروز است که به خطر افتاده.
باز هم استارتاپهای داخلی تنها ماندهاند. انگار ناف آنها را با این تنهایی غمانگیز و بیپناهی عمیق بریدهاند؛ چراکه وقتی صحبت از مراودههای بینالمللی میشود، دلنگرانها تنها چیزی که در افق دید خود میبینند فقط جاسوسبازی و به یغمابردن استعدادها و فرار مغزها و ایدههاست. کسی از خود نمیپرسد که وقتی یک شرکت داخلی که ماهانه میلیونها مشتری دارد در برابر یک شرکت دستچندم هلندی بیدفاع شده برای حمایت از آن چه کاری باید کرد؟ یا وقتی یک شرکت هندی که نامش در هیچ رنکینگی از شرکتهای فناور منطقه خودش هم نیامده به واسطه اجباری که کسبوکارهای داخلی برای خرید خدماتش دارند به آن روی میآورند و آن شرکت به همین دلیل یکشبه رشد میکند چطور شرکتهای داخلی را مورد ظلم قرار میدهد؟ تاسفبار اینکه همین شرکت برای اینکه بتواند چند سرمایهگذار آمریکایی را راضی کند که از صدقه سر رشد خیرهکننده ناشی از فروش خدماتش به ایرانیها، پای میز مذاکره کشانده، به یکباره همه خدماتش به ایرانیها را هوا میکند! تاسفبارتر اینکه کسی هم نیست کسبوکارهای بلاتکلیفمانده ایرانی را یاری کند. حداقل توقع این است که کسبوکاری که از یک شرکت خارجی چنین ظلمی دیده را متهم به عامل خارجیبودن نکنند!
این قصه تلخی است که سالهاست کسبوکارهای حوزه وب با آن مواجهند؛ در داخل بیمهری میبینند و خارجیها هم هرجور که بخواهند با آنها رفتار میکنند. یک روز که منافعشان اقتضا میکند به آنها خدمات میدهند و هرگاه به اندازه کافی با ارائه این خدمات و بزرگشدن به چشم سرمایهگذاران غربی آمدند، فرش را از زیر پای کسبوکارهای ایرانی میکشند، بدون اینکه در هیچ محکمهای پاسخگو باشند. در چنین شرایطی قوانین و سیاستهای داخلی در مواجهه با استارتاپهای ایرانی چطور باید تنظیم شود؟ چه کسی این روزها حاضر است بیاید وسط میدان و اعتراف کند که شبنامهبازیهایی که پارسال راه افتاده بود، چقدر اجحاف و بیانصافی در حق این کسبوکارهای نوآور و اشتغالزا بوده است؟ چرا جبههای که خود را حامی منافع ملی نامیده بود، این روزها سکوت اختیار کرده؟ چرا آنها که بیپروا این کسبوکارها را عامل غربیها عنوان میکردند، امروز جوابی برای اقدامی که اپل کرده ندارند؟
اینها فقط مشکلات و دردسرهای کسبوکارهای ایرانی در فضای بینالمللی و جامعه جهانی وب است؛ مشکلاتی که تقریبا تمامی آنها هیچ ربطی به سیاستها و استراتژیهای داخلی این کسبوکارها ندارد. همه آنها به سیاستگذاریهایی مرتبط میشود که یا ناشی از بازیگری ضعیف ایران و سیاستگذاران ایرانی در مواجهه با مفهوم وب بوده و یا ناشی از سیاستهای محدودیتزا و ظالمانه غربیها. شاید در حال حاضر باتوجه به سیاستهای کلی کشور نتوانیم نگاه غربیها و سیاستهای خصمانه آنها را به کسبوکارهای ایرانی عوض کنیم اما حداقل میتوانیم در سیاستها و نگاه سیاستگذارها و تصمیمگیرندگان داخلی به این حوزه آیندهدار، تغییری اساسی ایجاد کنیم. شاید وقت آن رسیده باشد که آنها که هر وقت به سراغ اینترنت و کسبوکارهای اینترنتی میآیند، عینک بدبینی به چشم میزنند و تنها با زبان تهدید و افترا و فیلتر صحبت میکنند، به خاطر منافع ملی هم که شده در این نگاه خسارتزای خود تجدیدنظر اساسی کنند.