هنوز که هنوز است برخی زبانشناسان معتقدند که شبکههای اجتماعی نقش مخربی روی زبان و زبانآموزان دارند؛ دغدغهای که به زبان فارسی محدود نیست و در تمام دنیا کارشناسانی پیدا میشوند و از ناامیدیشان برای واژههای اصیل صحبت میکنند.
میگویند که جملات کامل نوشته نمیشوند و کلمات هم به قتلگاه میروند و با غلطهای املایی فاحش دست به دست میشوند و کسی هم ناراحت نیست.پس از مدتی حضور آیکونها و استیکرها کار را از این هم سختتر کرد و گفتند؛ «تکیه آدمها روی استیکرها زبان را به حاشیه رانده است». حالا هم که هشتگها وارد میدان شدهاند.هشتگ را اینطور توضیح میدهند؛ نماد # به علاوه کلمه یا اعداد بدون فاصله که در نهایت معنایی خاص را به ذهن برساند. در حقیقت سال 2007 بود که # به دنیای روزمره ما وارد شد و نخستین فردی که این حرکت را انجام داد، کریس مسینا بود که نوشت: «نظر شما در مورد اینکه از # برای مشخصکردن گروهها استفاده کنیم چیست؟» خیلی سریعتر از آنچه فکرش را بکنید این نماد تمام دنیا را در دست گرفت و حالا شما میتوانید هشتگهای فراوانی را پیدا کنید که بحثهای مفصل درباره آنها انجام میشود.برخی از این هشتگها برای خودشان تبدیل به معنایی جداگانه میشوند و دیگر نیازی نیست تا در نوشته به اصل موضوع اشاره شود.برای نمونه کسی میتواند بنویسد: «چرا اینقدر از من دوری؟» و هشتگ بزند: «غذا» تا جمله نخستین که ظاهری عاشقانه دارد، تبدیل به یک جمله با معنایی متفاوت شود.اما برای آنکه در تولید محتوای موردنیاز به چنین مرحلهای برسید، لازم است تا هوشمندانه از هشتگها استفاده کنید و گروههای معنایی را به خوبی درنظر بگیرید.تا زمانی که شما هشتگ را به شکل درست و مناسب آن استفاده نکنید، هیچ کدام از مخاطبانتان از آن استفاده نمیکنند.