درباره تفاوت میان صفحات همین اندازه بس که صفحات لایی یک روزنامه را میتوان چند روز زودتر صفحهبندی کرد و کنار گذاشت، بدون آنکه مخاطب به کهنگی آنها پی ببرد. در دنیای مجازی نیز میتوان چنین مرزبندی ویژهای را انجام داد و به دنبال سوژههایی گشت که احساس کهنگی به مخاطب ندهد؛ همانطور که میتوان در دو ساعت به اندازه محتوای موردنیاز برای یک ماه عکاسی کرد.
- قدم اول: به اطراف نگاه کنید
بسیاری از ما عادت داریم از دست سوژههای اینستاگرام خود کلافه شویم و احساس کنیم ایدههایمان ته کشیده است. به اطراف دفتر و محیط کار و محصولاتی که ارائه میدهیم نگاه بیندازیم و از سر تاسف آه بکشیم و به خودمان بگوییم: «تمام شد، از جزئیات دفتر هم عکس منتشر کردیم». برخی دیگر از ما مدام صفحه اینستاگرام خودمان را بالا و پایین میکنیم و سعی میکنیم با دیدن عکسهای قدیمی، سوژههای جدیدی را شکار کنیم و برای عکسهای قدیمی به دنبال نوشتههای جدید بگردیم. درحالیکه اگر برای لحظاتی فکر خودمان و دفترمان و اینستاگراممان را کنار بگذاریم، نتیجه بهتری عایدمان میشود. ما به خودمان نهیب میزنیم که بهتر نگاه کن و استرس و اضطرابی را تحمل میکنیم که جلوی خلاقیتمان را میگیرد. برای آنکه اینستاگرام پربارتری داشته باشید، باید تمام این فکرها را رها کنید و راه را برای خلاقیت بیشتر باز بگذارید. در همین راستا به جای نگاه انداختن به صفحه اینستاگرام خودتان، به صفحات اینستاگرام برندهای محبوبتان سر بزنید و عکسهایشان را وارسی کنید. از اطرافیانتان بپرسید که به کدام صفحات بیشتر سر میزنند و چه عکسهایی را بیشتر لایک میکنند. عکسهای کدام برند یا شخص برایشان جذابتر است و سعی کنید از چرایی این احساس هم بپرسید.
سادهترین ایدههایی که به ذهنتان میرسد، یادداشت کنید. سعی کنید از کنار هیچ چیز نگذرید. ایدههایی که دیگران خرج کردهاند و شما خوشتان نیامده را هم یادداشت کنید. حتی جزئیترین مباحث را نیز در این یادداشتهای شخصی بنویسید؛ رنگ، تم، نوشته، گفته و … هر چیزی که باعث شد توجه شما جلب شود
- قدم دوم: ایدههای بلندپروازانه اما اجرایی
سادهترین ایدههایی که به ذهنتان میرسد، یادداشت کنید. سعی کنید از کنار هیچ چیز نگذرید. ایدههایی که دیگران خرج کردهاند و شما خوشتان نیامده را هم یادداشت کنید. حتی جزئیترین مباحث را نیز در این یادداشتهای شخصی بنویسید؛ رنگ، تم، نوشته، گفته و … هر چیزی که باعث شد توجه شما جلب شود و آن را دوست داشته باشید یا دوست نداشته باشید. برای این کار لازم نیست دفتر 200برگ در اختیار داشته باشید، همین اندازه که یک برگه A4 را به دو نیم تقسیم کنید، کارتان راه میافتد. پس از این مرحله بهترین راه این است که به سراغ وبسایتهای طراحی و عکاسی بروید. سعی کنید از دل این تصاویر ایدههای جذاب را پیدا کنید و به این ایدهها در چارچوب کار و حرفه خودتان نگاه بیندازید. با خودتان بگویید اگر این ایده را برای تبلیغ محصولات بهداشتی استفاده میکردند بهتر نبود؟ اگر این ایده را برای معرفی یک شرکت دیجیتال اجرا میکردند ماندگارتر نمیشد؟ سعی کنید کلیشههای ذهنی خود را به نگاه کردن به این عکسها بشکنید و تصویری تازه خلق کنید. به این ترتیب است که با فهرستی ساده اما پربار از اتفاقهای متفاوت روبهرو میشوید.
- قدم سوم: فرصتهای طلایی
برنامههای ادیت عکس را رصد کنید. در این برنامهها قابها، رنگها، تمها و موارد سادهای را پیدا میکنید که با کمک آن میتوان یک عکس ساده را تبدیل به عکسی متفاوت کرد. میتوان یک پنجره قدیمی و کهنه را طوری بازسازی کرد که انگار پنجرهای مدرن است. میتوان رنگ و نور عکس را آنقدر تغییر داد که هیچکس متوجه شباهتش با عکسی قدیمی نشود. هر کدام از این برنامهها امکاناتی را در اختیار شما قرار میدهند که به وسیله آن میتوانید سر و شکل اینستاگرام خود را تغییر دهید. اما پیش از آنکه وسوسه شده و تمام برنامههای تجاری اینستاگرامتان را بر مبنای این برنامهها پیش ببرید، باید بدانید که این برنامهها در صورتی به کمک شما میآیند که ایدههای ویژه در اختیار داشته باشید و این تغییر نور و رنگ در چارچوب این ایده قرار بگیرد. برای مثال نمیتوانید تم اصلی را اجتماعی درنظر بگیرید و عکسهای خیابانی منتشر کنید و به ناگهان به سراغ عکسهای استودیویی بروید و عکاسی را با پرده سبز رنگ انجام دهید. باید به خودتان بگویید که چه هدفی از این تغییر در سر دارید.
- قدم چهارم: انتخاب صحیح
حالا وقت آن است که مقدمات لازم برای عکاسی را فراهم کنید. اگر میخواهید عکاسی در دو ساعت انجام شود و دستکم 30 فریم قابل استفاده در اختیار داشته باشید، باید از پیش بدانید چه مقدماتی نیاز دارید. برای نمونه اگر بخواهید عکسهای یک رستوران را بگیرید، نیاز به آمادهسازی 15 غذا و پیشغذای اصلی منو دارید. اگر بخواهید در این عکسها افرادی حضور داشته باشند، باید به دنبال زنان و مردانی بگردید که در کنار این غذاها بایستند یا بشقابها را در دست بگیرند و … آن عکسها که پیش از این دیده بودید و از آنها ایده گرفته بودید به عکاس نشان دهید تا به وسیله این عکسها برایش بگویید چه قابی مدنظرتان است، کدام زاویه برایتان اهمیت بیشتری دارد و … هر کدام از این موارد نیاز به پیشتولید و مقدمهچینی دارد تا با تکیه بر آنها زمان لازم برای عکاسی را کاهش دهید. سعی کنید پیش از انجام تمام این کارها به تم اصلی فکر کنید. گاهی وقتها فلسفه پشت عکسها مهمتر از عکاسی آنهاست. نمونهاش وقتی است که شما میخواهید بگویید در رستوران موردنظر تمام غذاها گیاهی است، تمام غذاها ارزانقیمت است و… پیش از آنکه دست روی شاتر ببرید، میتوانید به نشانهها فکر کنید و از خودتان بپرسید برای نمایش این ویژگیها بهتر است از چه راهی وارد شوید.
- قدم پنجم: عکاسی با نور
آخرین مرحله زمانی است که شما عکسها را به کامپیوتر منتقل کرده و سعی میکنید با استفاده از برنامههای کامپیوتری سر و شکل مناسبی به عکسها بدهید. امکاناتی که این برنامهها در اختیار شما قرار میدهند را با فهرست اولیهتان تطابق دهید. آیا میخواهید متنی کوتاه روی عکس بیاید؟ آیا برای اضافهکردن این نوشتهها فضایی در عکس گذاشتهاید؟ آیا به رنگ و شکل فونت این نوشتهها فکر کردهاید؟ جزئیاتی از این دست را در نظر بگیرید و سپس به سراغ نرمافزار بروید. تغییراتی که برای عکس درنظر گرفتهاید انجام دهید و با شماره مورد نظر ذخیره کنید. متن مربوط به آن عکس را هم بنویسید و به همان شماره ذخیره کنید. حالا گنجینهای منظم و مرتب برای یک ماه انتشار دارید و خیالتان برای مدتی راحت است و میتوانید به ایدههای بعدی و اجراییشدنشان فکر کنید.