کمپانی محبوب گوگل بهتازگی نتایج یکی از پروژههای خود، به نام پروژه اکسیژن را منتشر کرده است. هدف از این پروژه شناسایی فعالیتهای مدیران فنی این شرکت است. در این عملیات 100 متغیر با استفاده از روش دیتاماینینگ (data-mining) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. لازلو باک، معاون ارشد گوگل، نتایج یافتههای این پروژه را اینطور خلاصه کرد: «مهمترین فاکتورایجاد ارتباط میان مدیران و کارمندان شناخته شده است.» گوگل اهمیت خاصی برای این ارتباط قائل است و این تنها قسمت کوچکی از ماجراست.
در سال 2002 من متوجه شدم که کارمندانی که نهایت سعی و تلاش خود را در راستای نیل به اهداف شرکت هزینه میکنند و در این راه قدم برمیدارند، از واژه ارتباط به ندرت برای توصیف کیفیت کاری خود استفاده میکنند. از آن زمان، من و سایر شرکا سعی بر شناخت عواملی داشتیم که موجب ارتباط و شناخت بهتر مردم و کارمندان از سوی مدیران، رهبران تجارت و حکومتی میشد. ما در سال 2007، یافتهها و نتایج خود را در این رابطه منتشر کردیم.
پس از حدود 10 سال مطالعه در حوزه ارتباطات، من به این باور رسیدم که ارتباطات از قویترین ویژگیهای اجرایی یک سازمان یا شرکت است؛ در حالی که این ویژگی کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفته است.
در بازار تجارت، ارتباط میان مدیران، کارمندان و مشتریها باعث شکلگیری گونهای حس رضایتمندی متقابل خواهد شد. اگر ما بین افراد و کارمندانی که با یک شرکت تجاری سر و کار دارند رابطه صمیمانهای تشکیل نشود، این گروه از افراد بدون شک نمیتوانند با راندمان قابل قبولی به اهداف دلخواه خود برسند. در نتیجه شرکت نیز نمیتواند آنگونه که باید، موفق باشد.
یک سازمان با ارتباطات سالم و قدرتمند درونی؛ کارمندانی مشتاقتر، متعهدتر و خلاقتر پرورش خواهد داد؛ افرادی که جز در شرایط اضطرارهیچگاه شرکت را با هدف کار در یک شرکت رقیب ترک نخواهند کرد. شرکتهایی که ارتباط بیشتری میان اعضای خود دارند، از افرادی بهره میبرند که اطلاعات بیشتری را با همکاران خود به اشتراک میگذارند و این کار باعث تصمیمگیری دقیقتر و تولید محصولات جدیدتر میشود. ارتباطات دعوا و جنگ میان چند سگ را به بستن آنها در جلوی یک سورتمه تبدیل میکند!
حال بایستی به این سوال که «یک ارتباط سالم چیست؟» پاسخ دهیم. پاسخ به این سوال در عین سادگی بسیار دشوار است. ارتباط برابر است با توصیف یک چیز غیرقابل حس در تعاملات زندگی. ارتباط درست همان چیزی است که در زمان شکلگیری آن، جمله «ما با هم در ارتباط هستیم» شنیده میشود. گوگل ارتباطات صحیح را همچون اکسیژن برای یک سازمان ضروری میداند.
ما ارتباط را به عنوان یک پیوند تعریف میکنیم؛ پیوندی که باعث به اشتراکگذاری تجربیات، یکدلی و صمیمیت است و همچنین عاملی است که فعالیتهای انفرادی را تبدیل به عضویت در فعالیتهای گروهی میکند. هنگامی که در ارتباط با دیگران هستیم احساس انرژی، همدلی، تصدیق و… میکنیم و زمانی که این ارتباط وجود ندارد، احساس پوچی، منفیگرایی به ما دست میدهد. تعداد کمی از مردم از اثرات مفید و کارآمد این ارتباطات بر خود و شرکتهایی که در آنها مشغول به کار هستند، آگاهی دارند.
بر اساس تحقیقات و آزمایشهایی که من روی زندگی شخصی و حرفهای خود انجام دادهام، متوجه 3 نکته ارزشمند شدهام:
ارتباط یک نیروی قوی است که بر اساس عوامل منطقی و عاطفی، باعث ایجاد پیوندی موثر میان مردم میشود.
ارتباط به رسیدن به بهترین عملکرد هر فرد کمک میکند، آنها را تقویت و آماده مواجهشدن با مشکلات و سختیهای زندگی میکند.
ارتباط میتواند طیف بسیار گستردهای را دربرداشته باشد. این گستردگی وابسته به رهبر و فرهنگ محلی هر سازمان است.