اگر برای شما این موقعیت فراهم میشد که به بخش آیتی یکی از کمپانیهای بزرگ دنیا قدم بگذارید و از آن بازدید کنید انتخاب شما چه بود؟ عده زیادی با توجه به تعاریف موجود گوگل را انتخاب میکردند. با توجه به این تعاریف کمپانی گوگل برای بسیاری محلی رویایی برای کار کردن است. اما بهتر است بدانید این کمپانی بزرگ نیز از رسیدگی نکردن به مشکلات کارمندان مصون نیست.
مشکلات نیروی انسانی در گوگل
کمپانی گوگل در سالهای اخیر با آنچه آن را فرار مغزها مینامند دستوپنجه نرم میکند. بسیاری از افراد نخبه و باتجربه در حال ترک کردن این کمپانی و پیوستن به شرکتهای مشابه دیگرند. در سال 2009 این شرکت Tim Armstrong، رئیس فروش تبلیغات و همچنین David Rosenblatt، مسئول نمایش این تبلیغات را از دست داد، که از افراد نخبه این شرکت بودند. در این سالها بسیاری از مهندسان کارآزموده، گوگل را با هدف پیوستن به فیسبوک و توییتر ترک گفتند.
راهحل گوگل برای این مشکلات چیست؟
گوگل برای ریشهکن کردن این هجمه خروج استعداد راهحل گوگلی سادهای است. این شرکت اعلام کرده با بهرهمندی از یک الگوریتم ریاضی قادر خواهد بود با توجه به اظهارنظرهای افرادش در وضعیتهای مختلف، پرسشنامهها و وضعیت ترفیع کارمندان و مابقی اطلاعات موجود، احتمال خروج کارمندان مختلف خود را محاسبه کند. گوگل برخلاف بسیاری از شرکتهای مشابه از اطلاعات و توانمندی لازم برای استفاده از چنین الگوریتمی برخوردار است.
گوگل با توجه به نظرسنجیها و گزارش همکاران درمییابد که از کدامیک از کارمندان استفاده کمتری میشود. شاید کمی دور از ذهن به نظر برسد اما Edward Lawler، از متخصصان در این زمینه که مشغول فعالیت در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی است، اذعان داشته بیشتر کمپانیهای بزرگ دنیا برای حل این مشکل یعنی فرار مغزها نهایتا به این روش گوگلی گرایش پیدا کردهاند.
اشتباه گوگل کجاست؟
طراحی الگوریتمی برای شناسایی کارمندان ناراضی روشی بسیار هوشمندانه است. اما بهوضوح روشن است که اتفاقی دیگر در گوگل در حال رخ دادن است که شاید این روش داروی مناسبی برای درمان آن نباشد. مصاحبه با کارمندان پیشین این شرکت اطلاعات جالبی را در مورد اتفاقاتی که هرروز در گوگل در حال رخ دادن است روشن میکند. این افراد دلیل استعفای بسیاری از کارمندان را اینگونه بیان کردهاند: «این کارمندان که تعداد آنها کم هم نیست احساس میکنند تلاش آنها در پیشرفت شرکت نسبت به چیزی که در زمان شکلگیری و شهرت گوگل انجام شده ناچیز است. اغلب این افراد احساس میکنند تلاش آنها بیهوده است یا بازده پایینی دارد.»
ترکیب این مشکلات این مطلب را روشن میسازد که گوگل یک برنامه شغلی مناسب برای کارمندان خود ندارد. اینگونه اعمال اغلب جزو وظایف بخش منابع انسانی شرکتهاست. اما اینطور که به نظر میرسد این دپارتمان در گوگل بهصورت مستقل عمل نمیکند!
پس چه راهی برای گوگل باقی میماند؟
پاسخی بسیار جالب برای این مشکل وجود دارد. پاسخی که اجرای آن به همان میزان دشوار است که توضیح آن آسان است. پاسخ این است که این شرکت بایستی مشتری (مردم) را در اولویت قرار دهد. با آشکارسازی این موضوع برای همه افراد در گوگل، بسیاری از مشکلات نظیر مشکل اخیر رنگ میبازد، چراکه دلیل وجود این شرکت ارائه خدمات به مردم است.
کلام آخر
یکی از بزرگترین مشکلات گوگل این است که نتوانسته افرادش را در موفقیت خود سهیم کند. شاید دلیل آن روشن باشد. چراکه در این بازار پررقابت تکنولوژی گوگل تقریبا بیرقیب است و در زمینه فعالیت خود با اختلاف زیادی از حریفان قرار دارد. پس شاید اینگونه مشکلات کوچک اما کلیدی در دید تصمیمگیران این غول جستجو ناچیز به نظر آمده باشد.
قرار دادن مردم در اولویت باعث میشود کارمندان این شرکت بتوانند روی یک هدف مشخص و واضح تمرکز کافی داشته باشند. این تمرکز و یکپارچگی در تمام قسمتهای این شرکت نفوذ میکند و بنیادی میشود. با این روش هریک از کارمندان معیاری جهت محک زدن خود مییابند. معیاری که با مقایسه فعالیت خود با آن میتوانند میزان موفقیت خود را بسنجند. اما این مهم که شاید صحیحترین و ضروریترین المان برای یک شرکت است بهآسانی قابل پیادهسازی نیست. اگر بتوانید راهی برای اجرای آن در شرکت خود و خصوصا در دپارتمان آیتی آن بیابید، خواهید دید که چگونه سایر بخشهای شرکت بهسرعت و بهخودیخود پیشرفت میکنند.