در پس هر روایتی از پیروزی، پیشدرآمدی از درماندگی است. شکست حاشیهای از زندگی بسیاری آدمهاست که امروز به آنچه خوابش را نمیدیدند دست یافتهاند. آنهایی که ما گمان میکنیم از بدو تولد ستاره بختشان دمیده و همواره زندگی روی روشنش را به آنها نشان داده، روزهای ناامیدی را نیز تجربه کردهاند. شاید این یکی از ناراحتکنندهترین روایتهای هالیوود باشد، داستان یکی از مشهورترین بازیگران سینمای آمریکا که امروز او را از بزرگترین سوپراستارهای هالیوود میدانند؛ سیلوستر استالونه.
تا پیش از شهرت، استالونه بازیگر چندان محبوبی نبود. فیلمهای محدودی که تا قبل از ۱۹۷۶ بازی کرده بود، نتوانسته بودند رویای شهرت در هالیوود را برایش به واقعیت بدل کنند. دستمزدی که بعد از بازی در چند فیلم به دست آورده بود، برایش چندان سودی نیاورد و خیلی زود ورشکست شد. «چنان دچار فقر بودم که جواهرات همسرم را میدزدیدم و میفروختم.»
استالونه مجبور شد خانهاش را بفروشد. خودش میگوید: «سه شب در ایستگاههای اتوبوس نیویورک خوابیدم.» ناتوانیاش در پرداخت مخارج زندگی تا آنجا پیش رفت که سگش را به یک غریبه فروخت. «او نزدیکترین همراهم در آن روزهای سخت بود، اما دیگر نمیتوانستم برایش غذا بخرم. سگم را ۲۵ دلار به یک غریبه آسوپاس فروختم.»
- راکی، فیلم تاریخساز هالیوود
«چند روز بعد، درست در لحظاتی که بازگشت به دنیای بازیگری برایم تصویر محو یک رویا بود، مسابقه بوکسی بین محمدعلی و چاک وپنررا، که از معروفترین قهرمانان بوکس بودند، تماشا کردم.» این بازی چنددقیقهای کافی بود تا الهامبخش نوشتن فیلمنامه «راکی» شود، فیلمی که بعد از گذشت سالها، هنوز استالونه را با آن میشناسند. او فیلمنامه راکی را ۲۰ساعته نوشت! اولین پیشنهاد خرید فیلمنامهاش ۱۲۵ هزار دلار بود. میخواست خودش قهرمان داستان باشد و مشکل اینجا بود که استودیوی فیلمسازی او را قهرمان واقعی نمیدانست. میگفتند: «صدا و چهرهات برای بازی در نقش جدی زیادی خندهدار است.» چند هفته بعد استودیو پیشنهاد ۲۵۰ هزار دلاریاش را مطرح کرد. حتی زمانی که قیمت خرید فیلمنامهاش تا ۳۵۰ هزار دلار بالا رفت، استالونه پیشنهاد را نپذیرفت. آنها قصه را میخواستند نه سیلوستر را، و پذیرفتن اینکه ستاره داستانِ خودش نباشد، آسان نبود.
بعد از مدتی استودیو موافقت کرد استالونه در فیلم بازی کند. فیلمنامه به ارزش ۳۵ هزار دلار به آنها فروخته شد. ادامه ماجرای فیلم راکی بخشی از تاریخ هالیوود را ساخته است. راکی جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین تدوین را در اسکار ۱۹۷۷ از آن خود کرد و استالونه نامزد جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. فیلم راکی به فهرست فیلمهای ملی آمریکا راه یافت و یکی از فیلمهای برتر دوران شناخته شد.
استالونه درباره اینکه با ۳۵ هزار دلار بهدستآمده چه کرد، میگوید: «اولین کاری که کردم این بود که سگم را پیدا کردم و دوباره آن را خریدم.» آنقدر به حیوان خانگیاش علاقه داشت که سه روز کامل به همان مغازه رفت تا مردی که سگش را خریده بود پیدا کند. «روز سوم، غریبه را دیدم که با سگم به سمت مغازه میآمد. برایش توضیح دادم که چرا مجبور به فروش سگ شده بودم و به او پیشنهاد ۱۰۰ دلاری دادم، اما نپذیرفت. او حتی قیمت هزار دلار را قبول نکرد و من برای سگم که تنها ۲۵ دلار فروخته بودم، ۱۵هزار دلار پول دادم.»
امروز همان سیلوستر استالونهای که شبها در ایستگاه اتوبوس میخوابید، یکی از بزرگترین ستارههای سینمای آمریکاست.
- رویاهایتان را رها نکنید
«ورشکستگی واقعا برایم سخت بود. اما میخواهم بپرسم که هیچ وقت رویایی در سر داشتهاید؟ هیچ وقت آنقدر شکست خوردهاید که نتوانید خیال رسیدن به رویایتان را در سر بپرورانید؟ من هم بزرگترین رویاها را در ذهن داشتم و هم عمیقترین شکستها را تجربه کردم. باور دارم که زندگی آسان نیست. زمانی که نه پول دارید و نه نام، زندگی برایتان چندان آسان نخواهد بود. زمانی که فرصتها از کنارتان عبور میکنند و کسی شما را نمیبیند معنیاش این است که هیچ کس نیستید. لحظهای که ایدههای شما را میخواهند اما خودتان را نه. لحظهای که گویی تمام درها به رویتان بسته میشوند، امیدهایتان فرو میپاشند و شما هر بار در خودتان مچاله میشوید. اینها لحظات شکست هستند. وقتی که هیچ پولی برای غذایتان ندارید، جایی برای خواب ندارید و حاضرید دست به هر کاری بزنید برای زنده ماندن.» «اما هرگز رویاهایتان را رها نکنید. هر اتفاقی هم که بیفتد، بگذارید رویاهایتان در ذهنتان نفس بکشند. وقتی در قعر درههای ناامیدی پرت شدهاید، از رویاها دست نکشید. وقتی زندگی به شما پشت کرده است، از رویاها دست نکشید. حتی وقتی هیچ کس نیستید، از رویاها دست نکشید. چرا که رویاها از آن شما هستند و کسی جز خودتان نمیتواند آنها را واقعی کند. با شکست گلاویز شوید، شکستش بدهید و باور داشته باشید که هرگز نباید تسلیم شد.»