تقريبا ميتوان در تمامي کسبوکارهايي که با آنها مواجه ميشويم ادعاي نوآور بودن را مشاهده کرد. تمامي کسبوکارهاي نوپايي که ممکن است با آنها روبهرو شويم به گونهاي در محيط پويا و متغير امروز در حال فعاليت هستند، محيطي که سرمنشا آن رقابتهاي فزاينده، جهانيسازي، و ظهور تکنولوژيهاي جديد است.
راه رشد جامعه، رسيدن به عملکرد بالا و بقا در اقتصاد جهاني را ميتوان نوآوري دانست. نوآوري که بدون شک قسمت عمدهاي از آن بر عهده کسبوکارهاي نوپا و جديد در شاخه صنعتي و يا خدماتي است.
به عبارت بهتر لازمه پيشرو بودن يک جامعه، خواستن و توانايي سازمانها و کسبوکارها براي خلق و تجاري کردن فرايندها، محصولات و سيستمهاي کسبوکار جديد است، يا به عبارت بهتر همان نوآوري است که به اقتصادها کمک ميکند تا متفاوت باشد. پژوهشگران کسبوکار معتقدند که نوآوري استفاده از ابزارهاي نوين تکنولوژيک و دانش بازار براي عرضه محصول يا سرويس نو به مشتريان است.
در ديکشنري کسبوکار در معناي نوآوري آمده: «نوآوري فرآيندي است که ايده يا اختراع را به محصول يا خدمتي تبديل ميکند که در آينده براي مشتري ارزش يا درآمد ايجاد ميکند.» اما بهواقع چگونه ميتوان فهميد که کسبوکارهاي اطراف ما نوآور هستند يا نه؟ و منجر به نوآوريهاي جديد شدهاند؟ بدون شک اگر در درون يک کسبوکار فضا و يا جو نوآوري را نتوان مشاهده کرد، نميتوان محصول يا خدمات نوآورانه را نيز از آن انتظار داشت. در اين نوشتار تلاش اصلي ما پاسخ به اين مسئله است که دقيقا چه جوي را در درون کسبوکارها ميتوان جو نوآوري به حساب آورد؟
به اين منظور ميتوان از شاخصهاي گوناگوني استفاده کرد، که همه آنها به نوعي در پي کسب اين هدف هستند که کسبوکارها براي پذيرش نوآوري و پيادهسازي طرحهاي نوآورانه آماده شوند، به عبارت بهتر اين شاخصها در تعيين جايگاه کسبوکار به لحاظ نوآوري و اينکه چه رتبهاي دارند کمک شاياني ميکنند.
اما بر اين اساس اين شاخصها 50 مورد هستند که ميتوان آنها را بر اساس 9 بعد چالش، آزادي، اعتماد، زمان ايده، تفريح، تضادها، حمايت از ايدهها، بحثها، و ريسکپذيري، دستهبندي کرد. در اين نوشتار به بررسي دو بعد اول يعني چالش (مشارکت) و آزادي ميپردازيم. بعد مشارکت (Partnership) به شرکت دو نفر يا بيشتر بر اساس قراردادي رسمي براي کسبوکار معين و يا فعاليتي مشخص اشاره دارد.
اين بعد ميتواند بهصورت عکس نيز ديده شود و چالش ناميده شود. در صورتي که دو نفر يا بيشتر توانايي ايجاد شرکتي در يک کسبوکار و يا فعاليت معين را نداشته باشند چالش ايجاد ميشود.
در بررسي بعد ميزان مشارکت موجود در جو کسبوکار سوالاتي در زمينههاي گوناگون پرسيده ميشود، از جمله:
- ميزان تلاش افراد در انجام کار بهگونهاي که بتوان آن را اثربخش و يا کارا ناميد.
- ميزان انرژي افراد در انجام دادن کارها و تمايلي که به آن دارند.
- ميزان لذتي که افراد از کمک کردن براي موفقيت کسبوکار ميبرند.
- ميزان تعهدي که افراد براي فعاليتها قائل هستند.
- ميزان اجبار موجود در جو کاري و اينکه در کار چه ميزان بر مديريت و تکنيکهاي سنتي و کنترلي تاکيد ميشود.
- ميزان تمايل افراد و يا تصميمگيرندگان اصلي کسبوکار به بهبود کيفيت فعاليت و کارها.
- ميزان تعهد به حل مسئله ايجادشده در فعاليتها.
- ميزان منفعت حاصل از انجام کار و اينکه چه ميزان از انجام کار منفعت حاصل ميشود.
در بعد دوم، بعد آزادي (Immunity)، به رها بودن افراد در نوع تصميم مرتبط با کار و مرتبط با خودشان اشاره ميشود و همچنين به اندازه تمرکز مورد نياز در تصميمات و به عبارت کلي ميزان آزاد بودن افراد در حوزههاي فردي و کاري خود به دور از هرگونه محدوديت از قبل تعريفشده توجه ميشود. موارد زير به بررسي اين بعد ميپردازند:
- ميزان تاثيرگذاري تصميم افراد بر کارها و فعاليتشان
- ميزان کنترل افراد بر کارشان
- ميزان تاثير افراد بر تصميمات مربوط به خود
- ميزان تعيين اولويت کارها توسط خود افراد
- ميزان تمايل افراد به تعريف پروژههاي کاري خود
- ميزان احساس آزادي افراد در ابتکارات فردي
همانگونه که مشخص است هريک از اين شاخصها در يکي از دو بعد طرحشده محوريت دارند. اين شاخصها ميتوانند در يک طيف امتيازدهي قرار بگيرند، و نهايتا اين قدرت را به شما بدهند که کسبوکارها را در يکي از طبقههاي زير قرار دهيد:
- کسبوکاري که داراي جو مشارکت و آزادي است.
- کسبوکاري که تا حدودي داراي جو مشارکت و آزادي است.
- کسبوکاري که داراي جو مشارکت و آزادي نيست.