هوایی که ابریشده را دلگیر یا شاعرانه قضاوت میکنیم، رانندهای که خلاف جهت ماشینها در کوچه میراند را شهروندی قانونشکن تصور میکنیم و رئیسی که از کارمان ایراد میگیرد را در ذهنمان تخطئه میکنیم و همکاری که به ما لبخند زده را، محرم رازهایمان تعبیر میکنیم. درست است که نگاه اول، خیلی چیزها را در روابط ما تعیین میکند، اما اولین برخورد، اولین مکالمه یا حتی رمزگشایی زبان بدن در روابطی که هر روز آنها را برقرار میکنیم، همیشه نمیتواند قضاوت درستی را به ذهن راه دهد. همه ما، بارها و بارها قربانی رمزگشایی اشتباه پیامهای ارتباطی شدهایم و با تفسیر نادرست کنشها و واکنشهای دیگران، به روابط اجتماعی خود آسیب زده یا از نردبان رشد پایین افتادهایم.
همین شکستهای مکرر کافی است تا بنای اعتمادمان به دیگران را، این بار با وسواس و هوشیاری بیشتری بسازیم و برای فرار از شکاکبودن، به فردی سادهلوح تبدیل نشویم.
- نکند اشتباه میکنید؟
خودآگاهی در مورد آنچه که بر قضاوتهای شما تاثیر میگذارد، میتواند خیلی از مشکلات را حل کند. وقتی یکهمکار را بیکفایت ارزیابی میکنید، کافی است یک نفس عمیق بکشید و برای چند دقیقه، عملکرد او را با دیگر عناصر سازمان مقایسه کنید. اینجاست که میفهمید مشکل، واقعا عملکرد اوست یا یکی از کلیشههای ذهنی که باعث شده در ذهنتان جایگاهی پایین را برای او قائل شوید. جنسیت، قومیت، گرایش سیاسی یا مذهبی، سن، تحصیلات، سوابق کاری یا تاریخچه خانوادگی، همگی میتوانند ما را به سمت قضاوتهای بیاعتباری هل دهند که چوب لای چرخ روابطمان میگذارند.
- به قضاوت دیگران اعتماد دارید؟
نقل قولهایی که در محیط شغلی دهان به دهان میچرخند، میتوانند بر سطح اعتماد شما به دیگران یا حتی به رویههای کاری تاثیر بگذارند. اما واقعیت این است که همانطور که افکار ما همیشه درست و قابل اعتماد نیستند، الزاما نمیتوان به افکار دیگران و نقلقولهایی از این دست هم اعتماد کرد.
- شباهتها و تضادها را تعمیم میدهید؟
محققان میگویند کسانی که خطقرمزهای مشابه ما دارند یا در مورد برخی مسائل، مانند ما فکر میکنند، انسانهای قابل اعتمادی تعبیر میشوند. اما همچون موارد گفته شده، یک جهتگیری خاص یا تشابه در برخی افکار، نمیتواند قابل اعتماد بودن یا نبودن آدمها در همه زمینهها را تعیین کند. شمایی که عاشق حیوانات هستید، ممکن است با قید و شرط کمتری به زنی که هر روز برای گربههای پارک غذا میآورد اعتماد کنید یا برای همکاری که باورهای سیاسی مشابهی دارد، آسانتر سفره دلتان را باز کنید. اما همانطور که گفتیم، با یک عامل، نمیتوان قانون بزرگ و گستردهای مانند «قابل اعتماد بودن» را صادر کرد.
- گذشته را فراموش نمیکنید؟
آدمهایی که فریبخورده و آسیب دیدهاند، حتی در صورت مشاهده شواهد اعتمادبرانگیز، نمیتوانند به دیگران اعتماد کنند و در روابط اجتماعی، محافظهکارانه عمل میکنند. تعمیم دادن یک موقعیت تلخ، به همه موقعیتها، یکی دیگر از اشتباهاتی است که بر قضاوت افراد تاثیر میگذارد و آنها را به اشتباه میاندازد.
- گرفتار زرق و برقها میشوید؟
توانمندی یک فرد در یک یا چند زمینه، نمیتواند دلیل خوبی برای اعتمادکردن در همه زمینهها باشد. شما برای درست قضاوت کردن، به مقایسه مجموعهای از شواهد و ساختن روابط عمیق در گذر زمان نیاز دارید. برای مثال، برخی از مردم بر این باورند که صاحب منصبانی چون مدیران یا موسسان شرکتها، افرادی قابل اعتمادترند اما واقعیت این است که قابل اعتمادبودن یا نبودن را تنها با قابلیتهای فردی میتوان تعیین کرد، نه با جایگاه اجتماعی یا وضعیت اقتصادی و تردیدی نیست که مدیر یک شرکت تولیدی قدرتمند، الزاما از خردهفروشی با تحصیلات پایین و وضعیت اقتصادی متزلزل، قابلاعتمادتر نیست.
- شواهد را نادیده میگیرید؟
کسانی که حرفهایشان با عملکردشان تفاوت دارد، قابل اعتماد نیستند. مدیری که بر خوشقولی تاکید دارد و همیشه شما را ساعتها منتظر نگه میدارد، همکاری که بر مهربانی تاکید دارد اما با خشم و کینه در مورد آدمهای دیگر صحبت میکند و دوستی که مدام از تلاشش برای احترام گذاشتن به دیگران حرف میزند اما به دنبال راهی برای جلو زدن از شهروندان در صفهای شلوغ است، همان کسانی هستند که نمیتوانند مثل حرفهایشان زندگی و عمل کنند.
آدمهایی که مدام در حال قانون صادرکردن هستند، قابل اعتماد نیستند. آنها دائم در حال ارائه راهحل به دیگران و نسخه پیچیدن هستند و معتقدند که آدمهای دیگر، تنها با پیروی از توصیههای آنها میتوانند در مسیر درست حرکت کنند. این افراد، اغلب قادر به عملکردن به توصیههای خودشان هم نیستند و تنها با قضاوتکردن دیگران، به دنبال ایجاد احساسی بهتر نسبت به خود هستند.
- اجازه میدهید شما را به عقب برانند؟
شما نمیتوانید به تکروها در روابطتان اعتماد کنید. آنها در سفرهای دوستانه، شما را نادیده میگیرند، در کار اجازه رشد به شما نمیدهند و در روابط اجتماعی، تنها بهدنبال تحقق خواستههای خودشان هستند.
اگر به شواهد موجود بیندیشید، میتوانید تا اندازهای درستی یا نادرستی این روایتها را تشخیص دهید.