همیشه با خودتان درگیرید؟ تلاشهای هرروزهتان از نظر شما وقت تلفکردن است و قدمهایتان را سست و بینتیجه ارزیابی میکنید؟ شاید به جای ادامهدادن به این رویه، بهتر باشد سوالهای زیر را از خود بپرسید.
- رهاکردن یک راه، از نظر شما یعنی شکست؟
حتما شما هم تا امروز، از هزار و یک راه رفتهاید و خیلی از راهها را در نیمه رها کردهاید. شاید چند بار برای یادگرفتن زبان خارجی تلاش کردهاید، چند رشته ورزشی را امتحان کردهاید یا گاهی تصمیم گرفتهاید مهارت آشپزی بیاموزید. اما امروز چه؟ همه کارهایی که برای یادگرفتن و به انجامرساندنشان وقت و هزینه صرف کردهاید را امروز هم انجام میدهید؟ اگر جوابتان منفی است، خجالت نکشید.
واقعیت این است که هر روز، تنها 24 ساعت است و شما نمیتوانید همه کارهایی که از ابتدای زندگیتان به عنوان هدف و شیوه زندگی انتخاب کردهاید را همچنان ادامه دهید. شاید شما برخلاف رویای 5 سال پیشتان آشپزی نکنید یا اینکه چند رشته ورزشی را نیمهراه کنار گذاشته باشید، اما واقعیت این است که همچنان پویاییتان را حفظ کردهاید و با تجربیاتی که در همه مسیرهای بهظاهر بیربطی که طی کردهاید به دست آوردهاید، میتوانند در تحقق اهداف امروزتان به شما کمک کنند.
- مدتهاست که برای یادگرفتن کاری تلاش میکنید اما هنوز پولی از آن درنیاوردهاید؟
صبور باشید! برخلاف تصور کمالگرایانه شما، قرار نیست موفقیتها در یک زمان قراردادی از پیش تعیینشده سراغ شما بیایند. اگر چند ماهی است لابهلای ویدئوهای آموزشی و کلاسهای ارزانقیمت آنلاینی که در کانالهای پیامرسانها برگزار میشوند، به دنبال یادگرفتن مهارتهای مختلف هستید، نباید تلاشتان را بینتیجه تلقی کنید و برچسب ناتوانی روی خود بچسبانید. آدمهایی که عاشق یادگیری هستند، چندین مسیر متفاوت یا گاه بیربط به یکدیگر را برای مهارتآموزی انتخاب میکنند. آنها «یادگرفتن» را بهنفسه آرامشبخش و خوشایند میدانند و دیر یا زود، میتوانند منفعتی اجتماعی را از دل تلاشهای فردیشان به دست بیاورند.
- به دنبال فتح قله هستید یا لذت بردن از مسیر؟
از نظر شما همه کارهایی که در طول روز انجام میدهید و مهارتهایی که میآموزید، راهی برای موفقیت شغلی و اجتماعی هستند؟ یا اینکه طی این مسیرها و انجام این امور، برایتان لذتبخش و معنادار است؟
اگر شما فردی نتیجهگرا هستید که بدون توجه به فرایند انجام یک کار، دستیابی به مدال افتخار را در ذهن دارید، پیشنهاد میکنیم که از امروز، در کارهایتان و البته شیوه نگاه کردن به آنها، بازنگری کنید.
- تصورتان از دیگران اشتباه است؟
شما هم از آن دسته آدمهایی هستید که به عملکرد دیگران، بیشتر از کردههای خود اهمیت میدهند؟ از کسانی که همه را پرتلاش، با استعداد و خلاق ارزیابی میکنند اما تلاشها و توانمندیهای خود را نادیده میگیرند؟ نگاهی به خودتان بیندازید. چطور میتوانید همه تلاشهایی را که برای شناختن خود، پیداکردن مسیر و آزمون و خطاکردن به انجام رساندهاید، نادیده بگیرید و بیاهمیت تلقی کنید؟
- فکر میکنید همیشه باید کاری را انجام دهید؟
موفقیت از نظر شما، یعنی تجربههای «جدید»؟ شما به تکرار تجربیات موفق و خوشایند قبلی راضی نیستید و مدام میخواهید دامنه فعالیتهایتان را تغییر یا گسترش دهید؟ حاضر نیستید بپذیرید که 24 ساعت روز شما، نباید به تکاپو و فتح قله موفقیت بگذرد و نمیتوانید به جای سپریکردن روزهای خارقالعاده و ستودنی، به گذراندن روزهای آرام و خوشایند فکر کنید؟ برای شما تلویزیون دیدن روی مبل یعنی شکست و بطالت؟ از نظرتان گوشدادن به موسیقی و آرام آرام همزدن آشی که روی اجاق میجوشد، یعنی عقب ماندن از آدمهای دیگر؟ چرا بیرحمانه و یکسویه خودتان را قضاوت میکنید! آرام باشید! زندگی را مزهمزه کنید و به جای مدام دویدن، گاهی بایستید و به دستاوردهایتان، هرچند کوچک باشند، خیره شوید.