رشد کسب‌وکار

سبک زندگی استارتاپی: عشق استارتاپی بهتر است یا عقل استارتاپی؟

بعضی‌ها عاشقانه شروعش می‌کنند و بعضی‌ها عقلانی. بعضی‌ها می‌گویند به‌خاطر بودن در کنار عشقشان ازدواج می‌کنند، عده‌ای هراس از تنهایی را بهانه می‌کنند و بعضی دیگر، می‌گویند ازدواج کردم چون وقت ازدواجم بود. همه آدم‌هایی که حلقه ازدواج را در دست دارند، برای گرفتن چنین تصمیمی ده‌ها دلیل را پشت هم قطار می‌کنند؛ دلایلی که از نظر روانشناسان، برخی از آنها مضحک، آسیب‌زننده و زمینه‌ساز شکست زندگی است.

  •  فقط با عقلم تصمیم گرفتم

«میم» عاشق‌شدن را تجربه کرده اما می‌گوید ترجیح داده بدون عشق ازدواج کند. او فکر می‌کند زندگی در کنار کسی که دلش را به لرزه در‌می‌آورد، او را از خواسته‌ها و آرزوهایش دور و مجبور به عقب‌نشینی هر‌روزه، برای راضی نگه‌داشتن عشقش می‌کرده.

روانشناسان می‌گویند ازدواج بدون عشق، محکوم به شکست است. از نظر آنها، شاید منطق در سال‌های آغازین و به‌ظاهر زندگی را بی‌عیب و نقص جلوه دهد، اما آرام آرام، توان آدم‌ها برای تحمل مشکلات را کم می‌کند و بی‌میلی آنها به سازگاری، کوتاه آمدن و تعدیل خواسته‌ها، تنش‌های زندگی مشترک را بیشتر می‌کند.

  •  نتوانستم نه بگویم

«سین» نه عاشق مردی است که کنارش ایستاده و نه منطقش زندگی مشترک با او را تایید می‌کند. اما این مرد، عاشق اوست. سین می‌گویند نمی‌توانسته دلش را بشکند و عشقش را نادیده بگیرد. از طرف دیگر، فکر می‌کند زندگی با کسی که او را دوست دارد، بهتر از بودن کنار کسی است که سین می‌تواند عاشق او باشد.

روانشناس‌ها می‌گویند ادعای سین یکی از مخرب‌ترین دلایلی است که برخی از آدم‌ها را مایل به ازدواج می‌کند. از نظر آنها، علاقه یکسویه، از هر طرف که باشد، آسیب‌زاست و نمی‌تواند خوشبختی پایداری را ایجاد کند.

  •  پدرم می‌خواست با او ازدواج کنم

«الف» معتقد است شرایطی که ناخواسته برایش پیش آمده، راهی جز ازدواج با همسرش را برای او باقی نگذاشته. او مصمم بوده که قبل از مرگ پدر بیمارش ازدواج کند و برای دیدن لبخند آرامش و رضایت او، راهی جز انتخاب فردی که مورد تایید پدرش بوده را نمی‌شناخته.

روانشناسان معتقدند كه جلب رضایت و حمایت خانواده‌ها، می‌تواند تنش‌های زندگی مشترک را کاهش دهد، اما از نظر آنها علاقه والدین به انتخاب یک فرد یا ازدواج‌کردن در یک زمان خاص، برای ساختن زندگی مشترک پایدار کافی نیست. از نظر آنها، اگر آمادگی روانی یا اجتماعی تشکیل خانواده را نداشته باشید یا اینکه فرد مقابلتان دل شما را نلرزاند، نمی‌توانید زندگی مشترکتان را از آسیب دور نگه دارید.

  •  نمی‌توانستم وضعیت اقتصادی‌ام را مدیریت کنم

«دال» فکر می‌کند چاره‌ای جز ازدواج با همسرش نداشته. او سال‌ها تنها زندگی کرده و با حقوق اندکش توان پرداخت همه هزینه‌های زندگی مستقل را نداشته. او می‌گوید بدون درنگ به خواستگاری همکارش که وضعیت اقتصادی مطلوبی داشته، پاسخ مثبت داده است.

روانشناسان می‌گویند همه ما برای شروع زندگی مشترک، نیازمند دلایل مشخص و شفافی هستیم و توانمندی اقتصادی هم می‌تواند یکی از دلایل انتخاب همسر باشد. اما از نظر آنها، نمی‌توان تنها با پشتوانه یک عامل، به ازدواج تن داد. شاید ترکیب عشق با پول، ترکیب حمایت خانواده‌ها با تحصیلات و رتبه بالای اجتماعی و خلاصه همراه‌شدن همزمان چند عامل، بتواند موفقیت یک انتخاب را تضمین کند، اما بدون تردید ناجی تصور‌کردن یک فرد و چنگ‌زدن به او برای بیرون آمدن از بحران، نمی‌تواند زمینه‌ساز زندگی موفقی باشد.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *