یادداشت امیر جوان | اوایل دهه ۹۰ میلادی رسانهها با ساختاری متمرکز و بهطور یکطرفه به مخاطب عرضه میشد. این رسانهها تحت کنترل غولهای رسانهای قدرتمند بودند و مخاطب تنها بهعنوان گیرنده منفعل در اختیار این رسانهها بود. ولی با ظهور وب و اینترنت، ساختار این رسانهها به ساختاری غیرمتمرکز و توزیع یافته تغییر کرد و ماهیت مخاطب از دریافتکننده بیاثر به دریافتکننده تأثیرگذار تغییر یافت و همگان قادر به اشتراکگذاری محتوای تولیدی خود شدند و رسانههای اجتماعی همگانی شکل گرفتند. باوجود تمامی مزایایی که عصر دیجیتال برای کاربران به ارمغان آورد، مشکلی اساسی در شالوده آن وجود دارد که میتوان به نامتقارن بودن آن اشاره کرد. بهعنوان نمونه کاربر هیچگونه کنترلی روی مهمترین دارایی این فضا یعنی محتوای ایجادشده توسط خود ندارد. این اطلاعات توسط شرکتهای عظیم اینترنتی و دولتها کنترل میشوند و کاربر هیچ نقشی در نگهداری و کنترل آنها ندارد. با ادامه این وضعیت شرکتها به منافع عظیم مالی دستیافته و دولتها و سرویسهای اطلاعاتی با تجاوز به حریم شخصی کاربران نفع خود که همان جاسوسی از مخاطب است را کسب کردهاند.
زنجیره بلوک چیست و چگونه کار میکند!
زنجیره بلوک را میتوان به شکل دفتر کل حسابداری که بین میلیاردها کامپیوتر توزیعشده و یا بانک اطلاعاتی غیرمتمرکز که آمار تمامی تراکنشها را در خود ثبت و بایگانی میکند، فرض کرد. این فناوری پایگاه دادهای متنباز است که بهصورت توزیعشده روی میلیاردها پردازشگر موجود قرار دارد و همگان با توجه به نیاز خود قادر به تغییر کد آن هستند. در این فناوری نیازی به واسطها شامل بانکها، مؤسسات مالی، دولتها و … جهت احراز هویت و مدیریت این شبکه نیست.
در زنجیره بلوک بیتکوین، زمانی که یک تراکنش انجام میشود، این تراکنش به همراه بقیه تراکنشها که در بازه زمانی ۱۰ دقیقهای صورت گرفتهاند، در بلوک رمزشدهای نوشته میشوند و به باقی گرههای شبکه ارسال میشوند. پسازآن معدنچیان وظیفه دارند تا با رقابت با یکدیگر، سعی در تایید اعتبار تراکنش و یا حل مشکل هزینه دوباره کنند و کارمزد خود را که گرفتن یک بیتکوین است، دریافت کنند. خالی از لطف نیست به این مسئله اشاره کرد که قدرت محاسباتی گوگل در مقابل معدنچیان شبکه زنجیره بلوک بیتکوین چیزی در حدود ۵ درصد است. در خصوص اینترنت اشیاء همگان به زنجیره بلوکی جهت تسویهحساب هزاران میلیارد تراکنش نیاز خواهند داشت چراکه بانکها و مؤسسات مالی قادر به انجام آن نخواهند بود. همگان قادر به انجام تراکنش و برآوردن نیازهای اقتصادی طرف مقابل، بدون تکیه بر واسط خواهند بود. وجه اشتراک تمامی زنجیره بلوکها در یکچیز خلاصه میشود و آن وابستگی به پول دیجیتال است؛ به همین دلیل است که وقتی صحبت از زنجیره بلوک میشود، همگان از بیتکوین یاد میکنند، چراکه بیتکوین اولین نمونه موفق از این فناوری است. بیتکوین برای اولین بار در سال ۲۰۰۸ توسط شخصی با نام مستعار ساتوشی ناکاموتو معرفی شد. در سند فنی منتشرشده، ساتوشی در خصوص سیستم پولی نظیر به نظیری شرح داده بود که دو طرف یک معامله نیازی به واسط جهت انجام یک تراکنش ندارند.
پس از مدت کوتاهی از انتشار این سند آنچه همگان را تحت تأثیر قرارداد نه خود بیتکوین بلکه زیرساخت آن یعنی زنجیره بلوک بود. بیتکوین معروفترین برنامه از بین ۷۰۰ برنامهای است که تا این لحظه با استفاده از این فناوری راهاندازی شده است.
بهعنوان نمونه، میتوان از «اتریوم» بهعنوان قرارداد هوشمند نظیر به نظیر نام برد. تصور کنید کمکهای مردمی پس از وقوع بلایای طبیعی با کمک قرارداد هوشمند به دست نیازمند واقعی خود برسد نه اینکه در بوروکراسی اداری گیرکرده یا به خاطر وجود دولتی فاسد این کمکها به دست نیازمند واقعی آن نرسد.
انقلاب زنجیره بلوک بهطور حتم صنایع مختلفی نظیر بانکداری، انرژی، مالی، آموزش، املاک، بیمه، بهداشت و … را تحت تأثیر قرار خواهد داد. نتیجه این تغییر بهطورقطع از بین رفتن تعداد کثیری از مشاغل و بیکاری خیل عظیمی از شاغلان مشغول در حوزههای ذکرشده و دگرگونی کامل این صنایع خواهد بود. اما حذف واسطها بهطورکلی مزیتهای بسیاری به همراه خواهد داشت که از آن میتوان به حذف مقررات دستوپا گیر بانکها و دولتها که همواره سد محکمی در مقابل جریان آزاد اقتصاد بودهاند نام برد و یا جمعآوری سرمایههای مردمی (کرادفاندینگ) جهت راهاندازی استارتاپهای جدید و یا ارسال پول (رمیتنس) برای خانواده کارگران مهاجر در کشورهای صنعتی را از مزایای حذف واسطهها ذکر کرد.
زنجیره بلوک این امکان را برای افراد مختلف بهخصوص صنایع و هزینه سرانه خدمات کوچک ایجاد میکند که بهراحتی با یکدیگر در اقصی نقاط جهان به دادوستد پرداخته و هزینه سنگینی که واسطها بر دوش این صنایع میگذارند را بهشدت کاهش دهند.