رشد کسب‌وکار

زلم‌زيمبوها را دور بريزيد!

تفاوت بين «بايد داشته باشد» و «خوب است داشته باشد» قانون پايه‌اي که براي هر توسعه محصولي در مراحل اوليه در نظر گرفته مي‌شود اين است که ارزش اصلي محصول پيشنهادي خود را درک کنيد. بتوانيد زلم‌زيمبو‌ها را از امکانات اساسي که کمک خواهند کرد به بازار سريع‌تر دسترسي پيدا کنيد جدا سازيد و فرضيه خود را با سرمايه‌گذاري اندک، آزمايش و صحه‌گذاري کنيد.

يادتان باشد که نسخه اوليه شما فقط کافي است ارزش اصلي را نشان دهد. اين کار الزامي براي گذاشتن تعداد زيادي امکانات نمي‌آورد. حتي اگر در حال ساخت اپليکيشن موبايل خود با تعداد امکانات کمي هستيد، بهتر است فرآيند را ببنديد و همين چرخه را تمام کنيد و آن را بسازيد.

بسياري از کارآفرينان محصول اوليه را با داشتن امکاناتي ناقص اشتباه مي‌گيرند، اما درست اين است که امکاناتي محدود و مهم را در محصول به‌صورت کامل بگنجانيم تا تجربه کاربري به صورت کلي تسهيل شود. به طور خلاصه مي‌توان گفت که محصول اوليه يک صفحه خوشامدگويي، يک ماکت يا يک مدل مفهومي نيست. محصول اوليه بايد يک محصول باشد.

تنها يک بخش از بازار را براي شروع نشانه رويد

آن چيزي که در محصول اوليه قرار مي‌دهيد بايد بازتاب‌کننده مخاطباني باشد که به آن‌ها خدمت مي‌رسانيد. قطعا در آينده محصول شما امکانات متعددي خواهد داشت که درنهايت، به نيازهاي مشتريان مختلف از بخش‌هاي مختلف بازار پاسخ خواهد داد. اما اينکه بخواهيد از روز اول به همه آن‌ها سرويس دهيد فکري حساب‌شده نيست.

در روزهاي اوليه، محصولي که مشغول ساخت آن هستيد بايد بتواند جوابگوي مشکلات استفاده‌کنندگان اوليه از همان ابتداي به‌کارگيري باشد. ساختن محصول اوليه وظيفه ابتدايي است؛ قدم بعدي پيدا کردن مشتري اوليه و رساندن محصول به آن است تا بتوان چرخه گرفتن بازخورد را به حرکت درآورد. رسيدن به مصرف‌کنندگان اوليه‌اي که مي‌خواهند نسخه اوليه محصول شما را مصرف کنند، کاري چالش‌برانگيز است. تمرکز بر روي يک بخش از مشتريان و حل مشکلات آن‌ها به‌صورت عالي، به شما کمک خواهد کرد بتوانيد به محصول و بازار متناسب دست پيدا کنيد. بعد از اين، ديگر بحث توسعه محصول و بازاريابي براي آن مطرح است.

 

تفاوت بين بازار دست‌نخورده و بازار خدمت‌رسانده‌شده را تشخيص دهيد

هميشه بازاري که با آن براي ارائه محصول خود روبه‌رو هستيد دست‌نخورده و بي‌رقيب نخواهد بود. امکان دارد محصول شما يک تله‌موش باشد که فقط بهتر شده است، و اين کاملا طبيعي و بي‌مشکل است: چراکه هنگامي که در بازاري با رقباي ديگر رقابت مي‌کنيد، که محصولي براي مشکل مورد نظر دارند، شما بايد محصول خود را به‌گونه‌اي بهتر بسازيد که از راه‌حل فعلي بهتر باشد.

در اين سناريو ممکن است عده‌اي بر اين عقيده باشند که مي‌توانند محصولشان را در سطحي کمتر از محصول فعلي رقيبشان بسازند. اما با لغت «کمتر» گمراه نشويد. در اينجا به معني «ساخت با امکانات کمتر» منظور نيست، بلکه ساخت آن بخش‌هايي از تجربه کاربري است که در فضاي «بايد داشته باشد» قرار مي‌گيرند، بدون زلم‌زيمبوها! تعداد «بايد داشته باشد»ها نيز مي‌تواند زياد باشد، به خاطر اينکه وارد طبقه‌اي جديد يا پيشرفته از محصولات شده‌ايد.

در اين مورد محصول اوليه ممکن است بسيار متفاوت از چيزي باشد که براي بازاري کاملا دست‌نخورده ساخته‌ايد، جايي که اصلا محصول يا خدمتي مشابه وجود نداشته است. نکته ديگر اينکه تحت تاثير حرف‌هاي شعارگونه قرار نگيريد. از قضاوت خودتان بر اساس ديده‌هايتان از مشتري‌هايتان در شرايط موجود استفاده کنيد. در اين صورت مي‌توانيد به محصول اوليه درست و مناسبي برسيد.

برگرفته از وبلاگ ديموند و وب‌سايت www.entrepreneur.com

 

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *