ارائه دقیق یک محتوای تبلیغاتی در فرایند بازاریابی بسیار حائز اهمیت است، به طوری که میتوان گفت موفقیت یک پیام تبلیغاتی در گرو انتخاب درست محتوای آن است. همهروزه در سراسر جهان پیامها، برنامهها، تصاویر و ویدئوهای تبلیغاتی زیادی تولید و ارائه میشوند و مخاطبان مختلفی نیز در مقابل این برنامههای تبلیغاتی قرار دارند، اما نکته مهم این است که آیا همه این پیامهای تبلیغاتی به هدف خود که تأثیرگذاری روی مخاطبان است، میرسند و یا به بیان بهتر آیا همه آنها موفق میشوند؟ اگر بخواهیم واقعبین باشیم، پاسخ منفی است. هر پیام و محتوای تبلیغاتی به موفقیت نمیانجامد و چهبسا پیامهای بازاریابی که بازخوردی بسیار سخت و منفی از سوی مخاطبان خود نیز دریافت کنند.
این مورد را میتوان حتی در راهکارهای تبلیغاتی شرکتهای بزرگ و معروف دنیا نیز پیگیری کرد، اخیرا شرکت پپسی مجبور به جلوگیری از پخش یکی از کمپینهای پرهزینه خود شده بود، همین طور به اشتراکگذاری یک ویدئو در پروازهای هوایی یونایتد ایرلاینز نیز منجر به پخش یک ویروس و بیهوششدن یکی از مسافران این خط هوایی شده بود که چنین اتفاقی در نهایت باعث دریافت پاسخهای منفی زیادی از سراسر جهان برای این شرکت شد. همچنین برند آدیداس که در یکی از ایمیلهای تبلیغاتی خود، به مخاطبان برای برندهشدن در مسابقات ماراتون بوستون تبریک میگفت نیز بازخوردی منفی دریافت کرد، زیرا این ایمیلها همزمان با حملات تروریستی که در سال 2013 در شهر بوستون اتفاق افتاده بود، ارسال شدند. بنابراین در فرایند تولید یک محتوای بازاریابی و موفقیت آن، مسائل متعددی باید در نظر گرفته شوند تا در نهایت بتواند یک بازخورد مناسب را از سوی مخاطبان دریافت کند.
نکته مهم اینجاست که چرا گاهی یک محتوای تبلیغاتی بازخورد بسیار منفی و سختی را از سوی مخاطبان دریافت میکند، تیمهای تبلیغاتی بزرگی مانند پپسی و یا آدیداس چه نکاتی را از نظر دور داشتند که منجر به شکست محتوای بازاریابی آنها شد و در نهایت برای حل چنین مشکلاتی چه راهکاری را باید اتخاذ کرد و چگونه میتوان از بروز چنین بازخوردهایی جلوگیری کرد؟
توجه به واکنش عمومی در ارتباط با ارائه یک محتوای تبلیغاتی بسیار مهم است، به این معنا که تیم طراح و برنامهریز پیام مذکور، باید بازخوردهای احتمالی فضای عمومی را پیشبینی کند، محققان بازاریابی با برقراری یک تناسب خاص بین بیماری اوتیسم و موقعیت مذکور، راهکار جالبی را برای حل چنین مشکلی پیشنهاد میکنند. بیماران مبتلا به اوتیسم در مهارتهای اجتماعی و رفتارهای ارتباطی خود با مشکل مواجه میشوند، از طرفی طراحی یک متن تبلیغاتی نیز در رابطه با اجتماع و افراد آن شکل میگیرد و بنابراین میتوان گفت شکست خوردن یک پیام تبلیغاتی، مانند کودکی است که به اوتیسم مبتلا شده و نمیتواند ارتباط درستی با اطرافیان خود برقرار کند؛ بر این اساس میتوان چنین نتیجه گرفت که راهحلهای درمانی بیماری اوتیسم برای حل مشکلات محتوای تبلیغاتی نیز میتواند مناسب باشد. یکی از مهمترین شیوههای درمان بیماران اوتیسم این است که درمانگران این کودکان با ارائه یک سری داستانهای اجتماعی، آنها را در موقعیتهای ارتباطی متعددی قرار میدهند و با پرسیدن سؤال کلیدی «اگر شما در این موقعیت بودید چه احساسی داشتید؟» آنها را در شناخت و درک بهتر موقعیتهای اجتماعی کمک میکنند. محققان بازاریابی نیز معتقدند که این شیوه درمانی بیماران اوتیسم، برای پیشگیری از شکست محتوای تبلیغاتی بسیار تأثیرگذار خواهد بود. از آنجایی که مخاطب پیامهای تبلیغاتی افراد اجتماع هستند، اگر طراحان این پیامها، در حین طراحی محتوای مورد نظر، چنین سؤالی را از خود بپرسند، قطعا درک بهتری از محتوای خود خواهند داشت و رفتارها و بازخوردهای اجتماعی را در مقابل محتوای خود پیشبینی خواهند کرد. خصوصا هنگامی که یک تیم طراحی تبلیغات بتواند شناخت درستی از مخاطبان خود پیدا کند، پیشبینی رفتارهای احتمالی آنها بسیار آسانتر اتفاق خواهد افتاد و درصد خطای آن نیز کمتر خواهد شد.