یکی از کارمندان کمپانی زاپوس(Zappos) میگوید که یکونیم ساعت با تلفن یکی از مشتریان را راهنمایی کرده است. کارمندان این شرکت از اینکه بدون نگرانی میتوانند با مشتریان خردهفروشیشان تلفنی صحبت کنند و یا جعبههای هدیه و هدیههای تشکر برای مشتریانشان بفرستند، کاملا راضی هستند.
از همه بیشتر کارکنان شرکت از اینکه مدیری در شرکت وجود ندارد تا آنها را بابت کارهایشان بازخواست کند، بسیار خوشحال هستند.
یکی از کارکنان سابق زاپوس که حالا راهنمای تور در این شرکت است، میگوید: لازم نیست کسی را پشت خط تلفن منتظر نگه داریم و برای جواب دادن از رئیس اجازه بگیریم. در شرکت زاپوس، ما رئیس نداریم و این خیلی لذتبخش است.
مدیرعامل این شرکت، تونی هسیه، که خود یک کارآفرین و صاحبنظر در زمینه مدیریت است، در یک ایمیل به همه کارکنان توضیح میدهد که چگونه کل شرکت باید توسط یک روش شناختهشده به نام هولاکراسی(Holacracy) کار کنند.
این روش از واژهای که توسط نویسنده سیاسی ضد توتالیتر، آرتور کستلر، ابداع شده، استفاده میکند. اصول محوری این روش شامل استقلال فردی و حکومت بر خود است. در این روش کسی به کارمندان نمیگوید که چگونه کار کنند. در عوض کارمندان به گروههای داوطلبانه به نام «دایره» تعلق دارند. در این گروهها همه، حقوق برابری دارند و کارکرد و پاداش توسط همگروهیها و نه رئیس، ارزیابی میشود.
کارکنانی که مایل نیستند به این روش در شرکت کار کنند، میتوانند خود را بازخرید کنند. تنها 14 درصد از 1600 کارمند، چنین تقاضایی داشتند.
زاپوس که در زیرمجموعه آمازون اداره میشود، دو سال است که به شیوه هولاکراسی اداره میشود. کارکنان این شرکت اعلام کردهاند که هنوز بسیار زود است که در مورد این شیوه اداره کردن ارزیابی شوند اما آنها عمدتا از این روش راضی هستند.
هولاکراسی ممکن است قدری نامرتب بهنظر برسد؛ اما جلسات در این شیوه بسیار قانونمند است و هر فرد میتواند مواردی را به دستور کار جلسه، که در نرمافزار آنلاین قرار دارد، اضافه بکند. همچنین همه افراد میتوانند دستور کار جلسه را ببینند. از رهبران جلسات با عنوان «گیره مرتبط» نام میبرند؛ افرادی که نقش آنها تنها کارگردانی جلسه و پیگیری زمان و منابع مالی است و نه بیشتر.
حکومت هولاکراسی زاییده افکار برایان رابرتسون، کارآفرینی است که بهدنبال راههایی بهتر برای اجرا در شرکت خود است. او این سیستم را به زیستشناسی سلولی تشبیه میکند.
رابرتسون میگوید: «سلول رئیس لازم نیست به بقیه سلولها بگوید که چه کاری انجام دهند. هر سلول، خود روند کار را میداند. در عین حال همه سلولها در زیرمجموعه یک ارگان کار و یک هدف اصلی را دنبال میکنند.»
رابرتسون میگوید در حدود 300 سازمان بزرگ و کوچک از جمله شرکت واشنگتنگورمنت خواستار استفاده و یا ازمایش این روش در شرکت خود بودهاند. وی اضافه میکند این روش بسیار منعطف است و قابلیت انطباق بالایی دارد. هرچند که ممکن است برای سازمانهایی که به سلسله مراتب از بالا به پایین عادت کردهاند، قدری دشوار باشد، اما او پیشنهاد میکند که تمام تلاش خود را برای رهایی از سیستمهای فعلی مدیریتی هزینه بکنند.