برای برداشتن بار کارها از دوششان آمادهاید؛ روز تولدشان هدیه به دست به دفتر کار وارد میشوید و با به اشتراک گذاشتن خاطراتتان، برای صمیمانهترشدن این رابطه تلاش میکنید. پس چرا همکارانتان، به شمایی که تازه وارد این سازمان شدهاید، اعتماد نمیکنند؟ چرا با وجود همه حسن نیتی که دارید، گاه و بیگاه آنها را در حال بدگویی در مورد خودتان میبینید یا رد پای زیرآبزدنهایشان را در اتاق رئیستان مشاهده میکنید؟
- روزهای سختی را گذراندهاند؟
همکارهایی که از دروغها و توطئههای همکار سابقشان ضربه خوردهاند، دیگر از ریسمان سیاه و سفید میترسند. آنها برای پیداکردن نقاط مشترک شما و بهاصطلاح دوست قدیمیشان به هر دری میزنند و مدام میخواهند به خود ثابت کنند که این عنصر تازهوارد سازمان هم قصد ضربهزدن به آنها و جایگاهشان را دارد.
- چه باید کرد؟
برای افتادن آبها از آسیاب، تنها باید دست به دامان زمان شوید. به همکارهای سرد و بدبینتان فرصت دهید تا شما را همانطور که هستید بشناسند.
نیازی نیست با محبت بیش از اندازه، رفتارهای آزاردهندهشان را تشویق کنید و نباید در بدو ورود، انتقام رفتارهای ناخوشایندشان را بگیرید. تنها در سکوت صبر کنید، به کارهایتان برسید و منتظر بمانید تا زمان موضوع را حل کند.
- مدام در اتاق رئیستان هستید؟
برای همکارهای زخمخورده شما مهم نیست که حضور مکررتان در اتاق رئیس، به دلیل زیرآبزدن است یا تنها بهانهای است برای آشنایی بیشتر رئیستان با کارها و تواناییهای شما. اگر شمایی که تازه وارد این سازمان شدهاید، چای عصرانهتان را با رئیس مینوشید، گل به دست به اتاق او وارد میشوید و نسبت به همکاران دیگرتان، صمیمیت بیشتری با مدیر خود دارید، بعید نیست که نتوانید این رابطه ناخوشایند همکاری را به مسیر بهتری وارد کنید.
- چه باید کرد؟
نگاهی به اطرافتان بیندازید! قرار نیست شما عنصر متفاوت این محیط باشید. خوب نگاه کنید! همکارانی که 10 سال است با این مدیر کار میکنند، بهندرت به اتاق او پا میگذارند؟ پس چرا شما به عنوان یک تازهوارد، باید تا این اندازه در محیط کارتان صمیمیت خرج کنید و خارج از عرفهای سازمان رفتار کنید؟ اگر نمیخواهید در محدوده کاریتان برای خود دشمنتراشی کنید، هوشیارانه مناسبات کاری همکارانتان با یکدیگر و با مدیر را بررسی کنید و سعی کنید از قوانین نانوشته آنها پیروی کنید.
- توانمندترید؟
شمایی که نسبت به همکاران دیگرتان، تحصیلات بالاتر و تواناییهای بیشتری دارید، از نظر آنها یک عنصر تهدیدکننده تلقی میشوید. همکارانی که سالهاست در این سازمان فعالیت میکنند، نگران این هستند که یک تازهوارد جایگاه بهتری نسبت به قدیمیها پیدا کند و پلههای ترقی را با سرعت بیشتری طی کند.
- چه باید کرد؟
میدانیم که در زمان انتقال دانشتان به همکاران دیگر، قصدی جز خیرخواهی ندارید! اما لطفا تا زمانیکه از شما کمکی خواسته نشده، با بار دانشتان وارد میدان نشوید. قرار نیست شما بهخاطر نگرانیهای آنها، فکر پیشرفتکردن را از سرتان بیرون کنید، اما سعی کنید آهسته و در سکوت راهی که در ذهن دارید را طی کنید و مهارتهای بیشمارتان را در ابتدای ورود به سازمان، فریاد نزنید.