یادداشت رضا جمیلی | زنان در چه مشاغلی میتوانند بدرخشند؟ بهتر است سوالم را اینگونه طرح کنم: مردان در چه مشاغلی میتوانند موفق شوند؟ جواب شما به این سوال چیست؟ بهتر است به این سوال پاسخ ندهید. چون هر پاسخ دستهبندیکنندهای شروع خطرناک یک نگاه جنسیتی به بازار کار است. زنان میتوانند در هر شغلی موفق باشند فقط کافی است بخواهند و کافی است موانع جنسیتی ایجادشده در گذر تاریخ از پیش پای آنها برداشته شود. موانعی که ما را با واقعیت و آمارهایی روبهرو میکند که حتی در هزاره سوم و حتی در نوپاترین شکلهای تجارت و کسبوکار یعنی استارتاپها هم زمختی خود را به رخ میکشند.
وقتی به زیستبوم استارتاپی ایران مینگریم اولین چیزی که جلب توجه میکند حضور قابلتوجه زنان در فضای کسبوکارهای اینترنتی است. برنامهنویسان، بازاریابان و طراحان زن حضور پررنگی در این اکوسیستم دارند هرچند که وقتی صحبت از بنیانگذار میشود باید کمی محتاطتر از واژه پررنگ سخن گفت. اما هرچه هست در مقایسه با کسبوکارهای سنتی زنان در استارتاپها حضور جدیتری دارند. اما چیزی که نکته تامل این یادداشت است، اینکه انتظارها برای حضور زنان در این فضا بیش از آن چیزی است که فعلا با آن مواجهیم؛ یعنی در فضایی که موانع سنتی راهاندازی کسبوکار در آن کمتر دخیل است این انتظار وجود دارد که زنان بسیار بیشتر از آنچه هست، دست به کار راهاندازی استارتاپ بزنند. اما چرا چنین نیست؟
در فهرستی که مجله فورچون از 500شرکت برتر نوآور آمریکا ارائه داده، زنان تنها سهمی 5 درصدی از مالکیت این شرکتها دارند! زنان نهتنها در راهاندازی و مالکیت استارتاپها و شرکتهای بزرگ فناوری بسیار از مردان عقبترند، بلکه اصولا تمایل چندانی هم به راهاندازی استارتاپ از خود نشان نمیدهند. همچنین طبق گزارشی که سرویس جهانی بیبیسی منتشر کرده، زنان آمریکایی برای ورود به این فضای کسبوکارهای نوین، معمولا باید انگیزههای شخصی داشته باشند. نکته عجیبتر اینکه وامدهندگان و سرمایهگذاران قطب فناوری جهان هم، اعتماد چندانی به زنان برای راهاندازی کسبوکار ندارند. اینها تنها بخشی از کلیشههای جنسیتزده فضای کسبوکار در یکی از موفقترین اکوسیستمهای استارتاپی جهان است. اگر ماریسا مایر مدیرعامل سابق یاهو را قلم بگیرید و نخواهید در گوگل دست به سرچ شوید، چند زن استارتاپی شناختهشده در سیلیکونولی سراغ دارید؟! تقریبا هیچی! مشکل جهانی است. انگارههای ذهنی جنسیتی که حضور و موفقیت زنان در فضای کسبوکار را مانع میشود، فراتر از مرزها و فرهنگها، تاریخیاند. اما این دلیل نمیشود که به مسئله ایران برنگردیم و چارهجویی نکنیم. امسال بیش از 58 درصد از شرکتکنندگان کنکوری که همین دیروز برگزار شد را دختران و زنان تشکیل دادهاند. این یعنی بیش از نیمی از منابع انسانی فارغالتحصیل دانشگاهی ما را زنان ایرانی تشکیل میدهند. این یعنی اینکه میتوان و باید فرهنگهای سازمانی و استانداردها و طرزتفکر حاکم بر مصاحبههای حرفهای استارتاپی را بهگونهای تغییر داد که دختران این سرزمین فرصت آزمون و خطای بیشتر و آبدیده شدن و شکست خوردن و لانچ کردن کسبوکار را بیش از آنچه در درصدهای تکرقمی بازنمایی میشود، کسب کنند. راه این تغییر هم از القای اعتماد به نفس کسبوکاری و برداشتن موانع فرهنگی کسبوکار ایرانی از پیش پای آنهاست؛ موانعی که بخشی از آنها در مبارزه نکردن خود زنان با این موانع، بازتولید میشود و بخشی دیگر در نگاه حداقلی به تواناییهای آنها از سوی مردان.
هرچه هست فناوری و دسترسپذیری آن یکی از بهترین موقعیتهای تاریخی برای زدودن این کلیشهها و کمکردن شکاف جنسیتی در فضای کسبوکار ایران است.