ما برای حمایت از کارداون چه کرده‌ایم؟!

گزارشی از غرفه بچه های سندروم داون

0

مرکز تجارت جهانی فردوسی، طبقه سوم، سرای هنر؛ آدرسی بود که باید برای مصاحبه به آنجا می‌رفتم و فقط می‌دانستم که یک مرکز خیریه برای بچه‌های دارای سندروم داون است. ورود به آن غرفه کوچک، با آن چیزی که انتظارش را می‌کشیدم، کمی تفاوت داشت. فکر می‌کردم که باید یک دفتر بزرگ و مجهز باشد! اما چیزی که دیدم یک غرفه کوچک بود که تعدادی از بچه‌های سندروم داون به همراه مادران خود در آنجا بودند و صنایع دست‌ساز خود را برای فروش گذاشته‌ بودند.

وقتی زهرا از راه رسید، بلافاصه از توی کیفش ظرف میوه‌ای را در آورد که بسیار مرتب و باسلیقه برش داده شده بودند. باز هم فرو ریختن تصوراتم! مگر بچه‌های سندروم داون پذیرایی بلدند! با زهرا که صحبت کردم، جنس دیگری از دوست داشتن را دیدم:

من همه را دوست دارم! شاه‌جمله‌ای بود که از زهرا شنیدم. حسین و احسان از بچه‌هایی بودند که کارگاه را خیلی دوست داشتند، حسین که بهتر و واضح‌تر صحبت می‌کرد، گفت: خوشحالم که به اینجا می‌آیم ولی مشتری نمی‌آید!

خانم کیان‌شاد، مسئول اشتغال‌زایی بچه‌های سندروم داون به همراه آقای محمدعلی باوند، مدیر بازاریابی جوانان سندروم داون ایران، از دغدغه‌ها و مشکلاتی که داشتند صحبت کردند. خانم کیان‌شاد از سال ۸۶ مسئول مددکاری کانون سندروم داون ایران و معلم اخلاق و تعاملات اجتماعی این بچه‌ها بوده است.

از دست دادن فرزند دارای سندروم داون، شاید در عشقی که به این بچه‌ها داشت بی‌تأثیر نباشد؛ علاقه‌ای که دوطرفه بوده و بچه‌ها نیز به همان میزان نسبت به این مادر عزیزشان داشتند.

خانم کیان‌شاد در رابطه با شکل‌گیری کارداون، اینطور گفتند: سال ۹۲ به فکر اشتغال‌زایی برای بچه‌هایی افتادیم که درس خوانده و آموزش‌پذیر بودند، ابتدا در جشنواره‌های مختلف فقط یک میز به ما می‌دادند که همان هم خیلی ارزشمند بود. جا دارد بنده در اینجا از آقای کلایی و خانم غلامی، مدیر اجرایی مرکز تجارت جهانی فردوسی، که این گالری را به صورت رایگان در اختیار ما قرار دادند، یک تشکر ویژه داشته باشم.

هدف ما در نخستین گام زیبا دیده شدن این عزیزان در سطح جامعه است و در گام بعد، استقلال و اعتماد به نفس آنان؛ ضمن اینکه تقویت امید به آینده و رضایت از زندگی در بین خانواده این بچه‌ها نیز از دلایل اصلی ما برای راه‌اندازی کارداون بوده است.

من خطاب به همه کار‌آفرینان می‌گویم که به این امید که دیگران و یا دولتمردان، هرچند وظیفه آنان است، به ما کمک کنند، نباشند! اگر بخواهیم به امید دیگران باشیم، به نتیجه‌ای نمی‌رسیم. به عقیده من کارآفرینان باید یکدیگر را پیدا کنند و انسجام داشته باشند.

آقای باوند نیز در ادامه بیان کردند: اگر مسئولان و دیگران از بدو تولد این عزیزان، از آنها حمایت کنند، نه تنها باری بر دوش جامعه نیستند، بلکه می‌توان باری را از دوش جامعه برداشت. با ایجاد کارداون ما شاهد لبخندی دوباره بر لبان این عزیزان هستیم.

هنگام خداحافظی از گروه پرتلاش کارداون، نگاهم به مادران پرتلاش این بچه‌ها افتاد که قدم به قدم همراه آنها بوده و حرف‌های زیادی برای گفتن داشتند؛ مادرانی که از مفید‌بودن این کارگاه‌ها گفتند و حتی گنجاندن یک دوره کارآموزی برای دانشجویان توانبخشی را در این کارگاه پیشنهاد دادند.

نمی‌دانم بار دیگری که به این غرفه بیایم، بزرگ‌تر خواهد شد یا نه، نمی‌دانم دفعه بعد حسین از ازدحام مشتریان گله‌مند خواهد بود یا از کسادی بازار، ولی آنچه مطمئن هستم این است که این مادران در کنار این فرزندان حضور خواهند داشت و به امید فرداهای بهتر برای آنها، تلاش خواهند کرد.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.