در ابتدا کمی از خودتان بگویید.
من علی شهدوست، مدیر محتوای مجموعه بیاموز، متولد ۶۶ و فارغالتحصیل مقطع کارشناسی در رشته مهندسی برق هستم. در بیاموز مدیر محتوا و همبنیانگذار هستم. برادرم حسین شهدوست فارغالتحصیل رشته نرمافزار، همبنیانگذار دیگر تیم و مدیر فنی مجموعه هستند و همسرم یاسمن سیفاریان فارغالتحصیل رشته نرمافزار و توسعهدهنده ارشد اندروید مجموعه هستند، در حال حاضر در کنار ما یک تیم ۷ نفره از همکاران هم در زمینه تولید محتوا و توسعه نرمافزار فعالیت میکنند.
برخلاف حسین و یاسمن که قبلا هم در زمینه نرم افزار فعالیت میکردند، بیشتر تجربه من در زمینه مارکتینگ و فروش بود به ویژه مارکتینگ محتوا و فروش دیجیتال که قبل از بیاموز هم حدود ۴ سال در آن فعالیت میکردم. قبل از بیاموز، کسبوکارهای دیگری هم داشتم، تقریبا حدود ۷ سال پیش اولین کسبوکارم را راهاندازی کردم.
کسبوکار قبلی هم در حوزه آموزش زبان بود؟
خیر، اما فعالیتهای اصلی من در کسبوکار قبلی، مارکتینگ به ویژه مارکتینگ محتوا بود و حوزه کلی کسبوکار فروش بود. با توجه به اینکه فضای آن بازار برای مارکتینگ محتوا محدود بود، نهایتا بعد از حدود ۳ سال، به این نتیجه رسیدم که بهتر است در حوزه تخصصیتری در زمینه مارکتینگ محتوا فعالیت کنم که بازار آن برای کار در این زمینه بزرگتر باشد.
ابتدای سال ۹۵ وبسایتی را با عنوان بیاموز (b-amooz.com) راهاندازی کردم که محتوای آموزشی رایگان منتشر میکرد و با توجه به استقبال خوبی که از آن صورت گرفت، تقریبا ۶ ماه بعد سهمم را در کسبوکار قبلی به شریکم فروختم و سرمایه کافی برای راهاندازی بیاموز تامین شد، در نتیجه کار روی بیاموز را خیلی جدیتر شروع کردم.
بعد از مدتی با توجه به نیاز به یک متخصص نرمافزار، با برادرم در خصوص جدیتر جلو بردن کسبوکار بیاموز صحبت کردم و در نهایت نتیجه این شد که استارتاپی را که در آن زمان روی آن کار میکرد، رها کرد و با هم این مجموعه را شروع کردیم. ۵ماه بعد از اضافهشدن حسین، اولین محصول خود را به صورت اپلیکیشن منتشر کردیم.
چطور شد که از وبسایت به سمت اپلیکیشن آمدید؟
روند مارکتینگ محتوا در وب، امکان کسب درآمد در زمینه محتوا و خصوصا محتوای متنی را سخت کرده است؛ چراکه تقریبا در همه روشهای مارکتینگ محتوا، از محتوای رایگان به عنوان یک قلاب برای جذب مشتری استفاده میشود.
رایگان در اختیار قرار دادن محتوا در سراسر وب، این پیشفرض را برای کاربران ایجاد کرده که محتوا، به ویژه محتوای متنی همیشه رایگان است و بنابراین وبسایت یا مجموعهای که بخواهد این محتوا را به صورت غیررایگان در وب انتشار دهد، فرآیند فروش سختی را پیش رو خواهد داشت.
ما در همان ابتدا متوجه این مسئله شدیم و تمرکزمان را روی حوزه اپلیکیشن گذاشتیم؛ یعنی محصول اصلی خود را به صورت اپلیکیشن منتشر کردیم و تقریبا انتهای سال ۹۵ محصول اولیه را در قالب یک اپلیکیشن اندروید با نام «زبان بیاموز»، منتشر کردیم. نسخه اولیه، یک برنامه خیلی ساده بود که تنها میشد در آن لغات مشخص و دستهبندی شده را مرور کرد.
انتشار برنامه به یک شکل ساده، بیشتر با این هدف صورت گرفت که هزینههای اولیه را در فاز اجرایی اول به حداقل برسانیم و از این طریق یک برآورد دقیقتر از بازار فروش اپلیکیشن به دست آوریم. مخصوصا با توجه به اینکه ما تا آن زمان هیچ وقت در محیط اپلیکیشنها فعالیت نکرده بودیم، هیچ برآوردی از بازار فروش اپلیکیشن و سختیهای آن نداشتیم.
تصور من این بود که ممکن است در سال اول اصلا درآمد نداشته باشیم و یا درآمدمان خیلی محدود باشد، به همین دلیل سعی کردیم در ابتدای مسیر هزینهها را تا جای ممکن کم کنیم. اما برخلاف تصور من استقبال نسبتا خوبی از آن صورت گرفت. آن زمان فقط زبان آلمانی را پوشش میدادیم، بعد از گذشت حدود یک ماه به این نتیجه رسیدیم که پتانسیل بازار مناسب است و میتوان شکل جدیتری به این کسبوکار داد، بنابراین یک دفتر گرفتیم و کارمندان محتوا و زبان انگلیسی را هم به مجموعه اضافه کردیم.
[bs-quote quote=”طراحی یک اپلیکیشن کمکآموزشی زبان، اساس مجموعه بیاموز را شکل میدهد که به کاربران در یادگیری زبانهای مختلف به صورت دیجیتال کمک میکند. بیاموز تلاش کرده بیشترین تمرکز خود را روی طراحی محصولی متناسب با مراحل یادگیری بگذارد” style=”style-8″ align=”left” author_name=”بیاموز” author_job=”اپلیکیشن آموزش زبان” author_avatar=”https://shanbemag.com/wp-content/uploads/2019/08/بیاموز.jpg”][/bs-quote]
در حال حاضر چند زبان را پوشش میدهید؟
در حال حاضر انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ترکی استانبولی را پوشش میدهیم و برنامههایی نیز برای اضافه کردن زبانهایی با محبوبیت بیشتر، مثل عربی و اسپانیایی داریم. شاید بد نباشد به این نکته اشاره کنم که حدود ۹۵ درصد بازار زبان، مربوط به زبان انگلیسی است و به همین دلیل هم بیشتر اپلیکیشنها فقط روی این زبان تمرکز کردهاند.
این یک واقعیت است که با توجه به شرایط فعلی و هزینههای تولید محتوا و نرم افزار، اضافهکردن برخی از زبانها عملا صرفه اقتصادی ندارد و با وجود درخواستهای زیاد از سمت کاربران، کمتر کسی به سراغ تولید محتوا و نرمافزار برای آنها میرود.
سرمایه هم جذب کردید؟
شروع فعالیت من از کسبوکارهای سنتی بود و با وجود اینکه پایه کسبوکارها را میشناختم، ولی اصلا شناختی از دنیای استارتاپها نداشتم، به همین دلیل در ابتدای کار هیچ ایدهای درمورد جذب سرمایه نداشتیم و برنامه کلی فعالیت را هم بر پایه یک سیستم مالی کاملا مستقل پایهریزی کردیم.
بعد از اینکه با فضای کسبوکارهای استارتاپی آشنا شدیم، با ۳ شتابدهنده صحبت کردیم که یکی از آنها ما را تا مرحله نهایی پذیرفت، این روند ۶ ماه طول کشید و با بررسی مزایایی که از طرف شتابدهنده به استارتاپها ارائه میشد مانند فضای کار –که در آن زمان ما داشتیم- و مقدار سرمایه اولیهای که داده میشد، متوجه شدیم که ما در همین زمان ۶ماهه تقریبا از مرحله شتابدهنده عبور کردهایم و ترجیح دادیم ادامه مسیر را مطابق همان برنامه اولیه پیش رویم.
نهایتا بعد از تلاش برای کار با شتابدهندهها و گذشت حدود یک سال، این بار با نتایج بهتر به سراغ سرمایهگذارها رفتیم. این بار هم درگیر مراحل طولانی جذب سرمایه شدیم که برای یک استارتاپ با سرعت رشد بالا خیلی طولانی بود.
البته دو مجموعهای که ما با آنها صحبت کردیم بسیار محترمانه و حرفهای عمل میکردند و دقیق و باحوصله طرح را بررسی کردند. من نمیتوانم در رابطه با حساسیت آنها در انتخاب تیم خرده بگیرم، اما در نهایت پس از گذشت حدود ۵ ماه در این روند، امکان جــذب سرمایه برای ما میسر نشد. این یک واقعیت است که با توجه به نسبت تعداد استارتاپها به شرکتهای سرمایهگذاری، گرفتن سرمایه در شرایط فعلی بسیار مشکل است و ما از ابتدا هم از این موضوع آگاه بودیم.
ما در حوزه زبان با این مشکل هم روبهرو بودیم که سرمایهگذارها معمولا به دنبال یک نمونه موفق از استارتاپ ما خارج از ایران بودند و در زمینه آموزش زبان نمونههای خیلی زیادی در این زمینه پیدا نمیشود و اگر هم بشود محدود هستند و شکل متفاوتی نسبت به مدل کار ما دارند.
یک مشکل دیگر هم که در روند جذب سرمایه با آن روبهرو بودیم، اتکای زیاد این روند به مهارت افراد در معرفی استارتاپ است. تیم ما یک تیم کاملا فنی است و توانایی ما در ارائه توانمندیهایمان نسبتا ضعیف بود.
این موضوع جذبکردن سرمایهگذار را برای ما به مراتب سختتر میکرد. نحوه اشاره به اعداد و اینکه دقیقا چه موضوعی به چه نحوی ارائه شود، خود یک هنر است که برخی از تیمهای استارتاپی در آن بسیار توانمندتر عمل میکنند.
البته باید به این موضوع هم اشاره کنم که با وجود موفق نبودن روند جذب سرمایه، ارتباط با شرکتهای سرمایهگذاری که به آنها مراجعه کردیم تجربه بسیار جالبی برای ما بود. در طول این روند اطلاعات مفید زیادی از این مجموعهها به دست آوردیم که در ادامه کار به ما کمک کرد.
پس در نهایت سرمایه جذب نکردید؟
نه، اصلا سرمایه جذب نکردیم. ما از ابتدا برنامه را براساس پیشرفت بدون دریافت سرمایه پایهریزی کرده بودیم، این سرمایه را بیشتر برای سرعتدهی به روند پیشرفت نیاز داشتیم، گرچه در این مسیر تلاش کردیم اما عدم موفقیت در این مسیر برای ما اصلا یک بنبست نبود.
در حال حاضر به دنبال جذب سرمایه هستید؟
در حال حاضر خیر، ما زمانی به دنبال جذب سرمایه رفتیم که نیاز به تزریق پول داشتیم تا بتوانیم با یک برنامهریزی، سرعت رشد خود را افزایش دهیم. درصورت داشتن سرمایه بیشتر، میتوانستیم در طول یک یا ۲ ماه، برنامهریزی خود را عملی کنیم اما بدون سرمایه مجبور شدیم ۱۰ ماهه آن را انجام دهیم.
بعد از اجرای آن فاز نیز همانطور که پیشبینی کرده بودیم یک پرش درآمد داشتیم و طبیعتا دیگر آن مبلغ سرمایه مورد نیاز ما نبود، چراکه آن مبلغی که برای سرمایه درخواست داده بودیم، در حال حاضر کمتر از درآمد یک سال استارتاپ ماست. اگر در حال حاضر بخواهیم جذب سرمایه داشته باشیم، میزان سرمایه مورد نیاز ما مقدار بیشتری خواهد بود.
در مورد بیاموز و خدماتش توضیح دهید.
مجموعه ما، یعنی بیاموز در حال حاضر ۳ محصول اصلی دارد؛ اپلیکیشن زبان بیاموز، دیکشنری بیاموز و وبسایت آموزشی بیاموز. اپلیکیشن بیاموز که محصول اصلی ماست، یک برنامه کمکآموزشی است که بدون توجه به اینکه کاربر به صورت خودآموز در حال یادگیری زبان است یا در آموزشگاه زبان میخواند، به کاربران در طول روند آموزش کمک میکند.
ما در طراحی اپلیکیشن سعی کردیم به قسمت بزرگتر آموزش زبان یعنی تمرین، که معمولا کمتر به آن پرداخته می شود، نگاه دقیقتری داشته باشیم. این یک واقعیت است که بخش بزرگی از یادگیری یک زبان جدید، یادگیری واژههای آن زبان است.
این یادگیری نیازمند ساعتها تمرین است، در نتیجه ما تمرکز را روی سادهترکردن این روند گذاشتیم. این کار از دو طریق در برنامه صورت گرفته است؛ اول تولید یک محتوای یکپارچه، دقیق و دستهبندیشده از واژهها شامل مثالها، توضیحات گرامری و به طور کلی مدلکردن واژه و دوم ایجاد یک محیط با ابزارهای مختلف مثل فلشکارت، لایتنر، آزمون و غیره برای تمرین و یادگیری سادهتر واژهها.
اخیرا هم بخش جدیدی با عنوان خواندن و شنیدن به برنامه اضافه کردهایم که شامل کتابهای داستان، کتب درسی و مکالمه است. در این بخش، تمرکز اصلی ما روی تقویت مهارتهای یادگیری واژهها در قالب مثالهای کاربردی مثل داستان بوده که بازخورد بسیار خوبی برای آن از طرف کاربران گرفتیم.
دو محصول دیگر ما یعنی دیکشنری بیاموز و وبسایت آموزشی بیاموز هر دو در وب منتشر شدهاند. در حال حاضر این محصولات هر دو کاملا رایگان هستند. هدف از انتشار آنها بیشتر کمک به زبانآموزانی بوده که دسترسی کافی به منابع آموزشی در زبان مورد نظر خود ندارند. البته میزان تمرکزی که ما روی این دو محصول داشتیم نسبت به اپلیکیشن به مراتب کمتر بوده اما در آینده در نظر داریم شکل بهتری به آنها بدهیم تا یادگیری زبان در فضای وب هم سادهتر شود.
باید به این موضوع اشاره کنم که روند حرکت ما و محصولی که در حال ساخت آن هستیم، خیلی بیشتر نزدیک به محصولات آموزشی تولید شده توسط انتشاراتهایی مانند اکسفورد، کمبریج و دودن است تا اپلیکیشنهای آموزشی مثل دولینگو و بوسو، یعنی بیشتر با محوریت محتوا صورت میگیرد تا نرمافزار.
این روند خیلی زمانبر است و ما در طول حدود ۳سالی که فعالیت کردیم شاید کسری از هدف خود را به اجرا رساندیم. در صورتی که حمایت و استقبال کاربران در طول مسیر به شکل فعلی ادامه یابد، به نظرم میتوانیم به پیشرفتهای قابل توجهی در زمینه تولید محتوای آموزشی پایه دست پیدا کنیم.
در حال حاضر در اپلیکیشن زبان بیاموز چه تعداد کاربر دارید؟
ما در حال حاضر بیش از ۱۵۰هزار نصب فعال در اپلیکیشن داریم. در حال حاضر از نظر تعداد نصب فعال در بین اپلیکیشنهای داخلی آموزش زبان، با اختلاف قابل توجهی اپلیکیشن زبان بیاموز پرطرفدارترین برنامه است. از نظر درآمد هم گرچه نمیتوانم اعداد دقیق را اعلام کنم اما متوسط فروش ماهیانه ما در سال دوم کار، نسبت به سال اول، چیزی حدود ۲۴۰ درصد رشد داشته و امسال نیز از ابتدای سال به طور متوسط چیزی حدود ۱۱۵ درصد نسبت به پارسال رشد درآمد داشتیم.
در حوزه زبان در جایگاه نسبتا خوبی قرار داریم و بین اپلیکیشنهای منتشرشده در مارکتهای داخلی با اختلاف پرفروشترین برنامه حوزه زبانهای خارجی و حتی آموزش هستیم. امیدواریم در آینده هم بتوانیم این روند رشد را به همین صورت ادامه دهیم.
فروش شما فقط از طریق اپلیکیشنهاست؟
بله. گرچه ما دو محصول به صورت وب هم داریم اما تقریبا همه درآمد ما از طریق فروش درون برنامهای در اپلیکیشن است. برنامههایی برای فعالیت گستردهتر در وب هم داریم اما با توجه به شرایط فعلی بازار نرمافزار، تمرکز اصلی ما روی توسعه نرمافزار بهصورت اپلیکیشن است.
همانطور که قبلتر گفتم، کسب درآمد از محتوای متنی در وب بهمراتب پیچیدهتر و سختتر از اپلیکیشن است. در فضای ویندوز و کامپیوترهای خانگی هم در حال حاضر کسب درآمد برای برنامههای داخلی تقریبا غیر ممکن شده.
شما در حال حاضر کمتر برنامهای را در ویندوز میبینید که به صورت کرک شده در ایران استفاده نشود. اگر در حال حاضر فضایی هم برای فروش در بخش اپلیکیشنها به ویژه در اندروید ایجاد شده، بیشتر به واسطه محدودیتهای نرمافزاری است که برای استفاده از برنامههای کرک شده در این سیستم عاملها وجود دارد.
در حال حاضر در فضای اپلیکیشنها، کاربران کمی از برنامههای کرکشده استفاده میکنند که این موضوع یک فضا برای اپلیکیشنها و بازیهای داخلی ایجاد کرده که در این فضا برنامه بسازند و کسب درآمد کنند. البته حمایت مارکتهای داخلی هم نقش مهمی در ایجاد این فضا داشت.
مارکتهایی مثل کافه بازار و مایکت، رفتهرفته معرفی برنامهها و بازیهای داخلی را به برنامههای خارجی ترجیح دادند؛ کاری که شاید در ابتدا مورد مخالفت کاربرهایشان هم قرار گرفته باشد، اما نهایتا به ایجاد این بازار انجامید. شاید ابتدای کار برنامههای داخلی از نظر کیفیت هیچ حرفی برای گفتن نداشتند اما پس از گذشت چند سال برنامههای با کیفیتتری ساخته شدند.
در حال حاضر به نظرم تعداد برنامههای داخلی که با کیفیت قابل قبول فعالیت میکنند، اصلا کم نیست. در همین حوزه زبان، چندین برنامه وجود دارند که واقعا کیفیت خوبی دارند و با وجود اینکه به نوعی رقیب ما هستند، من کیفیت خوبشان را تحسین میکنم.
اندازه بازار زبان در ایران چقدر است؟
بازار زبان یک بازار یکپارچه بزرگ نیست که بتوانیم اندازه آن را دقیق شناسایی کنیم، معمولا اندازهای که محاسبه میشود با توجه به درآمد آموزشگاههای زبان در کشور انجام میشود که البته به نظر من عدد درستی نیست.
برای اندازهگیری بازار زبان در ایران توجه به دو مسئله بسیار مهم است؛ اول اینکه بازار زبان برای آموزشگاهها و به صورت آموزش فیزیکی تا مدتها از بازار دیجیتال بزرگتر خواهد بود. دلیل اصلی این است که مشتریان یا زبانآموزان حاضرند خیلی بیشتر در بازار آموزشگاهی هزینه کنند.
در حال حاضر در صورتی که یک آموزشگاه ۲۰۰-۳۰۰ هزار تومان بابت یک ترم آموزشی از زبانآموز دریافت کند، از دید زبانآموز به نسبت منصفانه است اما افراد خیلی کمی حاضرند همین مبلغ را برای خرید یک اپلیکیشن پرداخت کنند، حتی اگر دقیقا همان خدمات را ارائه کند. این یعنی از دید مردم محصول دیجیتال کم ارزشتر است. همین موضوع در مورد کتاب هم وجود دارد. مردم حاضر به خرید یک کتاب با قیمت ۵۰هزار تومان هستند اما پرداخت همین مبلغ برای یک کتاب دیجیتال به نظر خیلی زیاد است.
این موضوع رفته رفته در حال کم شدن است. در حال حاضر کاربران حاضر به پرداخت مبالغ بیشتر از قبل هم برای محصولات دیجیتال هستند اما هنوز بین یک محصول یا خدمت فیزیکی و یک محصول دیجیتال فاصله وجود دارد. در این شرایط همیشه بازار دیجیتال کوچکتر خواهد بود.
مسئله دوم، مسئله زبان و وجههای بازار آموزش است. زمانی که در مورد آموزش زبان صحبت میکنیم با یک بازار یکپارچه طرف نیستیم، بلکه یک بازار بزرگ و چند وجهی داریم. این بازار در شکل ساده حداقل سه وجه اصلی دارد. اول متد یا روش آموزشی است.
کتابهای استانداردی مثل تاپناچ برای انگلیسی، منشن برای آلمانی که توسط انتشاراتهای بزرگ بینالمللی به صورت کتاب و سیدی صوتی منتشر میشوند، در واقع متد آموزشی هستند. وجه دوم آموزشگاهها هستند که وظیفه انتقال اطلاعات از این متدها را برعهده دارند.
یعنی یک معلم سرکلاس مطالب موجود در کتاب را توضیح میدهد و زبانآموزان چیزی یاد میگیرند. وجه سوم کتابها و ابزارهای کمکآموزشی هستند که زبانآموز برای پرکردن ضعفهای خود در بخشهای مختلف یا تمرین بیشتر تهیه میکند.
در مورد تیم ما، ما بیشتر سعی کردیم روی وجه سوم متمرکز شویم؛ یعنی منابع و کتابهای کمک آموزشی. این بازار هم بسیار بزرگ است اما شاید نه به اندازه بازار آموزشگاهها. طبق بررسی ما، ما در بخش منابع کمک آموزشی زبان با یک بازار حداقل ۱۰۰میلیاردی در سال طرف هستیم.
بیشتر برنامههایی که در زمینه آموزش زبان فعالیت میکنند، تلاش میکنند دو وجه اول و دوم یعنی متد و انتقال اطلاعات را انجام دهند. این یعنی یک بازار بسیار بزرگ، در صورتی که حجم محصولی که برای پوشش این دو بخش باید تولید شود بسیار بزرگ است.
از آنجا که زبان یک مهارت تعاملی است، ابزاری که بتواند به طور کامل جای آموزشگاه را بگیرد باید امکان یادگیری تعاملی بین زبانآموزان را ایجاد کند. یعنی زبانآموز بتواند در یک محیط نرم افزاری از مهارتهای زبانی خود در مقابل دیگران استفاده کند و ایرادهای کار او مشخص شوند و برای اصلاح به او اطلاع داده شوند.
آیا این عامل تعاملی را در اپلیکیشن وارد کردید؟
میتوانیم این را درست کنیم، ولی درست کردن آن نیازمند هزینه و زمان زیادی است و سوال اصلی برای ما این است که در صورت درست کردن آن آیا میتوان آن را با قیمت مناسب در بازار فعلی زبان عرضه کرد یا خیر.
چراکه بازار فروش اپلیکیشن در ایران یک بازار نابالغ است، اگرچه امسال بهتر از پارسال بوده و پارسال نیز نسبت به سال قبل بهتر بوده است. اما کنار آمدن کاربر با این نکته که بابت یک نرمافزار پول بدهد هنوز در ایران چیز جدیدی است، ما در ایران هنوز با این قضیه کنار نیامدهایم که بابت خرید یک نرمافزار یک استفاده از یک وبسایت پرداخت کنیم!
هنوز این فرهنگسازی انجام نشده و زمانبر است، بنابراین، اینکه یک بستر پرهزینه تولید کنیم به این منظور که کاربرها بتوانند تمام نیازهایشان را در برنامه انجام دهند، با شرایط فعلی معقول نیست. باید کمی صبر کنیم تا بازار نرم افزار در ایران بالغتر شود و کاربران با پرداخت پول بیشتر در برنامهها کنار بیایند.
از دید ما در زمان طراحی برنامه، بازاری که میشد روی آن بهتر از بقیه کار کرد و با کمترین هزینه بهترین نتیجه را گرفت، منابع کمک آموزشی بود. به نظرم این برنامهریزی با توجه به نتایجی که تا اینجا به دست آوردیم هم درست بوده.
مزیت زبان بیاموز چیست؟
شاید اصلیترین مزیت ما تمرکز روی محصول بوده. سعی کردیم در طول زمان بیشتر به نیاز کاربران توجه کنیم تا به ایجاد یک مزیت نسبت به رقبا. واقعیت این است که ما از ابتدای کار تمرکز خیلی زیادی روی رقبا نداشتیم. مزیت زمانی معنی پیدا میکند که ما توانمندیها را در قیاس با رقبا بسنجیم.
خوشبختانه بازار زبان شکلی دارد که خیلی رقابتی نیست؛ یعنی حوزهها و زمینههای بازارآنقدر زیاد هستند که هر گروهی یک بخشی را برای اجرا انتخاب میکند و محصولی مطابق آن میسازد. هنوز هم زمینههای زیادی در زبان وجود دارد که روی آن کار نشده.
طبق تجربهای که ما دراین مدت داشتیم بسیاری از کاربران ما به صورت همزمان چند اپلیکیشن زبان را روی گوشی خود دارند و همزمان از آنها استفاده میکنند. در واقع بازار زبان، یک بازار رقابت مستقیم نیست که مشتری بین یکی از دو انتخاب کند. بیشتر مشتریان ما، مشتریان رقبایمان هم هستند. در صورتی که ما بتوانیم اعتماد کاربران به استفاده از نرمافزارها برای یادگیری زبان را بیشتر کنیم، همه ما سود کردیم و بازار هم بزرگتر شده.
چه برنامههای توسعهای برای بیاموز دارید؟
در حال حاضر ما در حال گسترش تیم بیاموز هستیم و در دو بخش نرمافزاری و محتوا برای توسعه برنامه داریم. در بخش محتوا برای گسترش حجم محتوای تولید شده و بهبود کیفیت آن تلاش میکنیم، این موضوع از طریق اضافه کردن زبانهای جدید و بهبود محتوای زبانهای قبلی اتفاق خواهد افتاد.
در بخش نرمافزاری هم در حال گسترش تیم نرم افزاری برای فضای وب هستیم. سعی میکنیم در آینده حضور قویتری در فضای وب داشته باشیم و البته امکان استفاده از برنامه را برای دستهای از کاربران که از سیستم عامل ios استفاده میکنند فراهم کنیم. در عین حال تلاش میکنیم سهممان از این بازار بزرگ را بیشتر کنیم.
با توجه به بزرگتر شدن بازار اپلیکیشنها در طول سالهای اخیر و سرعت رشد قابل قبول ما در طول ۳ سال اخیر، به نظرم بتوانیم در آینده نه چندان دور، حوزه فعالیت بیاموز را از آموزش زبان فراتر ببریم.
دغدغههای یک تیم محتوا
اصلیترین مشخصهای که در گفتوگو با تیم بیاموز به چشم آمد، نوع نگاه ریزبین و انتقادی آنها به مسائل کسبوکار به ویژه در حوزه محتوا بود. در ادامه، به برخی از این دغدغهها از زبان مدیر محتوای این مجموعه، علی شهدوست میپردازیم: «محتوا به ویژه به شکل دیجیتال یک محصول بسیار آسیبپذیر است.
این آسیبپذیری از آنجا ناشی میشود که با وجود هزینههای تولید، کپیکردن محتوا تقریبا بدون هزینه است و برای استفاده از آن باید یک نسخه از محتوا را در اختیار مصرفکننده قرار دهیم؛ این یعنی هر مصرفکننده میتواند بهسادگی یک یا چند نسخه جدید از محتوای اولیه را بدون هزینه بازتولید کند.
ایجاد قانونی با عنوان حق نشر یا کپی رایت هم با هدف حمایت از تولید اینگونه محصولات انجام شده. اما مشکل اینجاست که این قانون در کشور ما جدی گرفته نمیشود. کپی محتوای دیجیتال یک موضوع بدیهی است و جدی گرفته نشدن این قانون به یک ناامنی در حوزه محتوا تبدیل شده؛ ناامنیای که مسیر پیشرفت این حوزه را با یک چالش جدی روبهرو کرده است.
نمودهایی از این ناامنی را میتوانید حتی در شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام هم ببینید. هربار که یک ویدئو یا تصویر را در اینستاگرام میبینید که از سرتاپا واترمارک (water mark) شده است، شما تصویری از ناامنی در فضای تولید محتوا را میبینید.
بیشتر فعالان در زمینه تولید محتوای دیجیتال نمیتوانند روی تولید محصولی پرهزینه و با کیفیت سرمایهگذاری کنند، چون حفظ امنیت و سود بردن طولانی مدت از محصولی که تولید کردهاند، بسیار مشکل است. زمانی که ما در فکر تولید یک بستر آنلاین آموزشی و بزرگ بودیم، یکی از دغدغههای اصلی ما این بود که پس از صرف چندین سال زمان و هزینه زیاد، آیا میتوانیم از این محتوا در مقابل سوء استفاده حفاظت کنیم؟
پاسخ به این سوال طبیعتا با تردید زیادی همراه بود. این موضوع را شاید بتوان به شکل یک مشکل فرهنگی دید، اما مشکل فرهنگی در این حوزه برآمده از یک مشکل و خلأ قانونی است. از آنجا که برای سالها، قانونی برای دفاع از محتوا و محصولات فرهنگی به شکل جدی اجرا نشده است، بیشتر مردم با مفهوم حق نشر آشنایی ندارند.
مشکل دوم در حوزه محتوا، مرتبط با درآمدزایی از محتوای دیجیتال است. این مشکل محدود به ایران نیست و به نوعی یک مشکل بینالمللی به حساب میآید. در گذشته محتوای متنی و تصویری به صورت یک محصول نیمهفیزیکی عرضه میشد.
برای مثال، زمانی که ما یک روزنامه میخریدیم، یک محتوای چاپ شده روی کاغذ را خریداری میکردیم یا زمانی که یک فیلم را به صورت سیدی میخریدیم، یک کپی از محتوای تصویری را به صورت سیدی دریافت میکردیم. این بخش فیزیکی، الزام پرداخت پول بابت خرید را برای مصرفکننده بیشتر میکرد.
مشکل اما زمانی ایجاد شد که بسیاری از این شکلهای محتوا از شکل نیمه فیزیکی به شکل تمام دیجیتال تبدیل شدند. اینجا بود که بسیاری از مصرفکنندگان الزام پرداخت، برای استفاده از این محتوا را از دست دادند.
برای مثال زمانی که روزنامهها اقدام به انتشار نسخه دیجیتال در وب کردند، دیگر نتوانستند بابت فروش اخبار از مصرفکنندگان خود پول دریافت کنند. این مشکلی است که در حال حاضر تقریبا همه روزنامهها، خبرگزاریهای دیجیتال و وبسایتهای منتشرکننده محتوا با آن روبهرو هستند.
تنها روش باقیمانده در این شرایط انتشار تبلیغات است. تبلیغاتی که گرچه بازار بسیار بزرگی دارد اما بهتنهایی هزینههای تولید محتوای باکیفیت را تامین نمیکند. در واقع بازار تبلیغات توجه زیادی به محتوای تولیدشده یا فضای انتشار تبلیغات ندارد بلکه بیشتر روی میزان نمایش تمرکز میکند.
این یعنی یک رقابت نابرابر بین شکلهایی از محتوا که هزینه تولید بسیار متفاوتی با هم دارند. سیر گذر از این روند، تولیدکنندگان محتوا را به سمت تولید محتوای جذاب اما بدون عمق سوق داده.»
14 دیدگاه ها