شغل یک کارآفرین این است که کاری را که دیگران نمیتوانند، انجام دهد و این عموما مانند آن است که در گیرودار رفع مسائل غیرممکنی هستید که یکی پس از دیگری سرمیرسند. بسیاری از مردم نمیتوانند آنچه که استیوجابز، ایلان ماسک، یا ریچارد برانسون برای چند دهه انجام دادهاند را عملی سازند.
نقش یک کارآفرین در جامعه این است که بزرگ فکر کند و به ناممکنها برسد، درحالیکه وقتی پس از مدتی به عقب برگردد و به آنچه به دست آورده نگاه کند، کاری ساده به نظر میرسد. برای غلبه بر ناممکنها لازم است که در یک دنیای متفاوت زندگی کنید.
میگویند که استیو جابز زمانیکه در شرکت اپل به صورت مستمر همه مرزها را میشکست و کارکنانش را برای پیگیری همین روش ترغیب میکرد، در چنین فضایی بود و به همین روش موفق شد تا به ضربالاجلها، توانمندیها و نوآوریهای غیرممکن دست یابد.
چنین وضعیتی افرادی را که در کنار شما هستند دیوانه میکند چرا که آنان در دنیای غیرواقعی که شما هستید زندگی نمیکنند. در دنیای شما همه چیز ممکن است.
دنیای غیرواقعی انعطاف پذیر است و میتوانید انتخاب کنید که چه چیزی میتواند یا نمیتواند انجام شود، همانگونه که نورمن وینسنت میگوید: به سمت ماه شلیک کن، اگر موفق به انجام آن نشوی دست کم در میان ستارگان فرود خواهی آمد. در واقع اینکه افرادی در تلاش برای غیرممکنها هستند به این معناست که غیرممکن رخ میدهد.
پیشرفت و رشد از همینجا ریشه میگیرد و به همین شیوه کارآفرینان مرزها را میشکنند. اما مشکل این است که زندگی در دنیای غیرواقعی همیشه مناسب نیست! کارآفرینان هر روز عینک تحریف واقعیات را بر چشم میزنند و دنیا را با شیوهای متفاوت از دیگران میبینند.
این را ما کارآفرینان هر روز حس کرده و در خلال صحبتهایمان با همکاران درک میکنیم. دنیای غیرواقعی شما شمشیر دولبهای است که میتواند هرآنچه ساختهاید را نابود کند چرا که ممکن است شما در این دنیا بمانید اما دیگران خارج از آن باشند و آنگاه شما یک خیالپرداز هستید که قادر به ارتباط با دیگران نیست و نمیتواند طرحهایش را با انسانهای دیگر درمیان بگذارد.
اما استیو جابز که اوقات زیادی را در دنیای غیرواقعی خود میگذراند، میدانست چگونه این عینک را بردارد و دوباره با دنیای واقعی مرتبط شود.
بخش بزرگی از طرحهای عظیم از دنیا غیرواقعی درون شما ریشه میگیرد. شما از همینجا اعجاز میکنید و آنچه را که دیگران قادر به انجامش نیستند، عملی میسازید. اما اگر برای مدتی طولانی در این دنیا بمانید موجب نابودی کسب و کارتان شده و از دیگران دور میافتید.
مابقی افراد پیرامون شما در دنیای واقعی زندگی میکنند و آنها هم مانند عموم مردم دیگر فکر و رفتار میکنند. این بدان معناست که مشتریان، تامینکنندگان، سرمایهگذاران، کارمندان، خانواده و غالب افراد دیگری که از کارهای شما اثر میگیرند، نمیدانند که چه چیزی در فکر شما میگذرد. وظیفه آنها نیست که وارد دنیای شما شوند، شما باید خودتان را به دنیای آنها نزدیک کنید.
هرچند که طرح، محصول، خدمات، یا آنچه که عرضه میکنید ممتاز و مناسب باشد، اما در صورت ناتوانی در ایجاد ارتباط با دیگران نمیتوانید آنها را برای همراهی با خودتان قانع کنید.
برای داشتن یک کسبوکار موفق علاوه بر تصورات عمیق و فراتر از دنیای واقعی، نیازمند پرداختن به موضوع بازاریابی، فروش، روندهای اجرایی، عملیات مالی، شیوه عرضه و ذهنیتی که درباره کسبوکارتان وجود دارد هم هستید.