- منتور به چه کسی میگویند؟
اصطلاحی که میتوان در مورد منتور به کار برد، همانند این است که بگوییم طبیب کسی است که مسئلهای را تجربه کرده باشد. منتور هم به همین شکل است؛ چون کسی میتواند خودش را بهعنوان منتور معرفی کند که راهی را رفته و تجربهای را کسب کرده باشد. مثلا به عنوان تجربه شخصی باید بگویم که در مسیر یک قله همراه با یک راهنما میرفتم که میخواستم از مسیر دیگری بروم ولی راهنما به من گفت نمیتوان از آن مسیر رفت و زمانی که در وقت دیگری میخواستم همان مسیر را بروم، متوجه شدم که در همان راه، مارپیچی وجود دارد که اگر آن روز راهنما به من راه را نشان نمیداد، سقوط میکردم و آنجا بود که مفهوم منتور برایم شکل گرفت؛ یعنی کسی که باتجربه است و میتواند راهنما باشد و راهنمایی کند که افراد راهی را به اشتباه نروند و هزینهای را انجام ندهند.
- در اکوسیستم کارآفرینی آنلاین ایران چه تعداد افرادی وجود دارد که بتوان آنها را بهعنوان منتور واقعی معرفی کرد؟
واقعا حرفزدن در این حوزه سخت است و سعی میکنم که با دقت در این باره حرف بزنم. منتور باید نسبت به کاری که میکند، متعهد باشد و بداند که با یک پیشبینی، زندگی انسانی را تحتالشعاع قرار میدهد؛ شخصی که ممکن است چند سال از جوانی خود را صرف یک کار کرده باشد. به همین دلیل منتورشیپ مسئله بسیار سختی است و با خواندن چند کتاب و بهدست آوردن علم و دانشی نمیتوان اطلاعات کافی ارائه داد و طبیعی آن است که کاری را تجربه کرده باشیم. اگر منتوری در یک نوع کار و یک سازمان تجربه داشته باشد، ناخودآگاه تجربیاتش از همان یک نوع سازمان و کسبوکار نشأت گرفته میشود به همین دلیل منتورشیپ باید مطابق روز پیش برود. مثلا مالک شرکت رهنما هارد کپی مجله را میگرفت و به ما میداد که بخوانیم و این به نوع خودش رفتاری منتورگونه است که از این شرکت خروجیهای خوبی هم صورت گرفته است.
- تجارب شکست در هر اکوسیستمی زیاد اتفاق میافتد، فکر میکنید وجود منتورهای خوب چقدر در کاهش میزان شکستها موثر است و آیا میتواند تجربه خوب یا ناخوب ایجاد کند؟
بله، میتواند کمک کند و باعث شود که حداقل نرخ شکست کاهش پیدا کند. ولی باید به آدمهایی هم که تجربه شکست دارند، اعتماد کنیم و این افراد باتجربه با آدمهایی که میتوانند منتورشیپ انجام دهند صحبت کنند. نباید افراد شکست خورده از کار خود دلسرد شوند و باید بتوانند از تجربه شکست خود چیزی یاد بگیرند و به افراد دیگر منتقل کنند. اگر این افراد باتجربه و با گذشته کاری خوب را داشته باشیم بیشتر موفق میشویم چون باعث میشوند که شکستهای کمتری را پذیرا شویم.
البته باید این نکته را هم اضافه کنم که قطعا احتمال شکست رابطهای مستقیم و صددرصدی با وجود منتورشیپ ندارد و به ایده، میزان و نوع کار و فرصتهای پیش رو هم بستگی دارد و مثلا زمان ورود به بازار اهمیت بسیاری دارد و بسیار مهم است که چه زمانی شرکتی را افتتاح کنیم هر چقدر هم که همه چیز خوب باشد. ولی عموما آدمهایی را که جذابتر حرف میزنند و ظاهر جذابتری دارند، این روزها بهعنوان منتور انتخاب میکنند و این یک معضل برای اکوسیستم است.
در پایان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که بدانیم مهمترین موضوع در مورد منتورشیپ این است که اگر کسی میخواهد منتور انتخاب کند باید دقت کافی را داشته باشد چون الان افراد زیادی هستند که خودشان را منتور معرفی میکنند ولی باید سوابق کاری و تجربیات افراد را برای منتور در نظر گرفت و با شناخت کافی افراد را به عنوان منتور انتخاب کرد.