به طور مشخص، 78 درصد از مدیران شخصیت کارمندان را مهمتر از تناسبات فرهنگی (53 درصد) و مهارت (39 درصد) میدانستند. اما مشکل اینجاست که وقتی مدیران از شخصیت کارکنان صحبت میکنند، دقیقا نمیدانند به چه مفهومی اشاره میکنند.
شخصیت شامل مجموعه ثابتی از ترجیحات و تمایلاتی است که ما بهوسیله آنها جهانمان را هدایت میکنیم. درونگرا یا برونگرا بودن مثال خوبی از یک ویژگی شخصیتی است.
ویژگیهای شخصیتی از دوران کودکی شکل میگیرند و در دوران بزرگسالی تثبیت میشوند. چیزهای زیادی در مورد شما در طول زندگی تغییر میکنند اما شخصیت شما تقریبا دستنخورده میماند.
شخصیت متفاوت از هوش منطقی (IQ) و یا هوش عاطفی (EQ) است، بنابراین بیشتر مدیران در درک معنی «شخصیت» دچار اشکال هستند.
ویژگیهایی که مدیران در این تحقیق بهعنوان صفات شخصیتی شناسایی کرده بودند، درواقع مهارتهای هوش عاطفی بودند.
واقعیت این است که برخلاف شخصیت، شما میتوانید مهارتهای هوش عاطفیتان را تغییر بدهید و یا بهبود ببخشید. کارمندان استثنایی ویژگیهای شخصیتی خدادادی خاصی ندارند؛ آنها متکی به ویژگیهای هوش عاطفی سادهای هستند که همه میتوانند صاحب چنین ویژگیهایی باشند.
مدیران حتی نیازی به جستجوی چنین مهارتهایی ندارند (اگرچه پیدا کردنشان هم ضرری ندارد). وظیفه آنها این است که به افراد تیمشان کمک کنند این ویژگیها را در خود بشناسند و تقویت کنند.
در اینجا به تعدادی از ویژگیهای هوش عاطفی اشاره میشود که مدیران آنها را با ویژگیهای شخصیتی اشتباه گرفته بودند.
این مهارتها کارمندان استثنایی را از کارمندان عادی جدا میکند. کارمندان استثنایی مشکلی با تاخیر در قدردانی ندارند.
آنها هیچوقت این جمله را به زبان نمیآورند: «این کار در تعریف شغل من نیست.» کارکنان استثنایی خارج از مرز تعریف شغلشان کار میکنند. آنها نه میترسند و نه به کسی برچسب میزنند؛ به جای اعتراف گرفتن و تلافی کردن، کارشان را به جلو میرانند و مطمئن هستند که بعدا تشویق میشوند. درنهایت حتی اگر تشویق هم نشوند، نگران نمیشوند. کارکنان استثنایی تناقض را تحمل میکنند. آنها دنبال تناقض نیستند، اما از آن فرار هم نمیکنند. خونسردی خود را حفظ میکنند و فعالیتهایشان را با آرامش و منطق پیش میبرند. آنها قادرند اختلافات شخصی را برای رسیدن به اهداف بزرگتر کنار بگذارند. آنها بر کارشان تمرکز دارند. بیشتر وقتها به دانشجویان خلبانی گفته میشود: «زمان بروز مشکل، کنترل پرواز را فراموش نکنید!» سقوط هواپیما نتیجه تمرکز زیاد خلبان بر شناسایی مشکلی است که هواپیما را هنگام فرود درگیر کرده است. پرواز شماره 401 شرکت هواپیمایی شرق، مثالی از این اتفاق است. تیم پرواز بر اشکال ترمز فرود متمرکز شده بود، به طوری که ارتفاع از سطح زمین را از یاد برد و زمانی متوجه این مسئله شد که دیگر بسیار دیر بود و صدای زنگهای هشدار در کابین پرواز قطع شده بود! کارکنان استثنایی قانون «فقط هواپیما را بران!» را بلدند. آنها با چیزهایی مثل یک مشتری بداخلاق، اختلافات موجود در اداره و یا تغییر مارک چای (!) تمرکز خود را بر کار از دست نمیدهند. آنها تفاوت بین مشکلات واقعی و نویزهای پشتصحنه را میدانند، بنابراین بر مسئله اصلی متمرکز میشوند. کارکنان استثنایی به طرز هوشمندانهای شجاع هستند. زمانی که بقیه ساکت هستند، حرفشان را میزنند. حتی اگر یک سوال سخت، موقعیتی خجالتآور و یا تصمیمگیری مشکلی پیش بیاید. البته این کار با برقراری تعادل بین زمانسنجی و موقعیتسنجی همراه است. آنها هوشمندانه تصمیم میگیرند که چه وقت و کجا صحبت کنند. کارکنان استثنایی نفس خود را کنترل میکنند. آنها به نفس خود اهمیت میدهند. اگرچه این بخش آنها را هدایت میکند اما آنها بیشازحد نیاز به نفس خود اجازه کنترل شخصیتشان را نمیدهند. آنها خطای خود را میپذیرند اگرچه مایل نباشند و توانایی این را دارند که از راه بهتری که دیگران معرفی میکنند استفاده کنند. کارکنان استثنایی هیچوقت کاملا راضی نیستند. آنها معتقدند همهچیز میتواند بهتر شود. آنها درست فکر میکنند! هیچ پایانی برای بهبود شرایط فردی وجود ندارد. مهم نیست کارها چقدر خوب پیش میرود، کارکنان استثنایی بدون اینکه خود را دستکم بگیرند، به سمت پیشرفت حرکت میکنند. اینها را به یاد داشته باشید. هفته آینده چند ویژگی دیگر را با شما در میان میگذاریم که در تقویت هوش عاطفی کارکنان موثرند.