ایدههای خوب حاصل ایدههای بد هستند؛ همانطور که شکستخوردهها ما را به سمت موفقیت رهبری میکنند. به همین دلیل از ۶ کارآفرین پرسیدیم که چه ایده اشتباهی آنها را به ایده درست رسانده است؟
آدام گلداشتاین، مدیر و موسس شرکت کاریابی وتری درباره تجربه یکی از ایدههای بدی که داشته میگوید: «وقتی اولینبار کار خود را با وتری شروع کردیم، برای تکتک کسانی که از طریق شرکت ما کار پیدا کرده بودند، هدیه میفرستادیم. یافتن شغل جدید، اتفاق مهمی برای هر شخص است و ما به افراد کمک میکردیم تا این رویداد تازه را جشن بگیرند.
ما برای پسری که در شرکت تولید بالشت استخدام شده بود، یک بالشت فرستادیم، ولی خیلی زود به اشتباه خود پی بردیم. با این حال، باور قلبی ما این بود که هر شخصی که شغل تازهای پیدا میکند، باید آن را جشن بگیرد. این ایده، باعث ظهور طرح جایزه در شرکت ما شد. اکنون هرکسی که از طریق وتری کاری را پیدا کند، ۵۰۰ دلار هدیه دریافت میکند.»
خاطره رایان ویلیامز، مدیر و موسس شرکت کاریابی جاپول درمورد بهترین ایدههای بد خواندنی است. ویلیامز میگوید: «تابستان سال ۲۰۱۴، بعد از ازدستدادن ساختمان جاپول، تیم ۸نفره ما، خانهای در سانفرانسیسکو اجاره کرد.
برای داشتن زندگی کاری عاقلانه و متعادل، در کنار هم زندگیکردن جالب نبود، اما زندگی دستهجمعی، به ما درک متقابل را آموخت. کارمندان امروز ما که بیش از ۳۰ نفر هستند، با هم زندگی نمیکنند ولی ما تلاش کردیم تا فرهنگی را ایجاد کنیم که همه احساس بودن در کنار خانوادههایشان را داشته باشند.
شرکت ما دو اتاق کنفرانس به نامهای دیویسادرو وهایز دارد، ما این سالن را به یاد و احترام تابستانی که با هم سپری کردیم، ساختیم.»
هرگز نگو هرگز
جان شوستر، مدیر و موسس شرکت تنکالبز در حالی از برترین ایدههای بد سخن میگوید که کودکان زیادی مشغول بازی با اسباببازیهای الکترونیکی او هستند. صحبتهای شوستر اینگونه آغاز میشود که: «اطراف مغازه اسباببازیفروشی، تمام محصولات قدیمی تلنبار شده بودند. با این حال، توجه زیادی به آنها نمیکردم زیرا به نظرم نمونههای اولیه باارزشند، به همین خاطر معمولا نمونههای اولیه را برمیدارم و به آنها ویژگیهای دیگری را اضافه میکنم.
به عنوان مثال، اولین اسباببازیهای مهندسی، مدار الکترونیکی در داخل خود داشتند اما همین مدارهای الکترونیکی مشکلی را برایم به وجود آورده بود که نمیتوانستم به برد اصلی دسترسی داشته باشم. در نمونههای بعدی آن مدارها را حذف کردم.
در چهارمین تکرار و تغییر نمونههای اولیه، ارتباطدهنده کوچکی به اسم پین را به محصولاتم اضافه کردم که جوابگوی نیازهای اسباببازیهایم بود.» مدیر تنکالبز سخنانش را با گفتن هرگز نگو هرگز، به پایان میرساند.
کارآفرین دیگری که از بهترین ایدههای بد صحبت کرده، آدام فروغی است. فروغی را با اپلوین که محیطی برای بازیهای موبایلی است، میشناسند. مدیرعامل و موسس اپلوین میگوید: «من و شرکایم، به دنبال ساخت اپلیکیشنی برای مد و قرار گذاشتن بودیم، اما هیچکداممان به فشن اهمیتی نمیدادیم و همه ما متاهل بودیم.
از شکست درس گرفتیم
در اولین قدم، هر دو نقشه ما شکست خورد و از این شکست درس مهمی گرفتیم. راهاندازی و ساخت اپلیکیشن برنامهریزیشده، کار سختی است. پس تصمیم گرفتیم اپلیکیشنی تولید کنیم که به اپهای دیگر کمک میکند ولی باز هم به این درک نرسیدیم که چطور باید این کار را انجام دهیم.
در نهایت، ایده اپلوین به ذهنم رسید تا به عنوان محیطی بازاریابی برای توسعه اپلیکیشنهای دیگر کارکنیم و از آنها مبلغی را دریافت کنیم. ۳ پروژه اول ما با شکست مواجه شد اما اگر در آن زمان، زمین نمیخوردیم، امروز نمیتوانستیم در این جایگاه باشیم.»
فینری، برند شناختهشدهای در زمینه لباس بانوان است. وینی کیسی، مدیر و موسس شرکت فینری درباره بهترین ایدههای بد خود میگوید: «وقتی تصمیم گرفتم سیستمی برای کمک به زنان بسازم تا کمد لباسهایشان را با آن مدیریت کنند، فکر کردم به خیاطهای بیشتری نیاز دارم.
مشتریهای مد روز به دنبال لباسهای خاص هستند و ممکن است بعد از خرید یک لباس، آن را داخل قفسههای فروش اینترنتی قراردهند. برای همین به این نتیجه رسیدم که خودم این کار را انجام دهم. باید با صدها مغازه قرارداد همکاری میبستم، ولی این کار به سابقه و شهرت زیادی نیاز داشت، در نهایت خیاطهای بیشتری استخدام نکردم و این نکته ساده باعث خاصشدن برند فینری شد.»
تجربه شان سینها در این زمینه پیروی از رهبر بود. موسس و مدیر هایفایو، درباره طرحهای بدی که باعث پیشرفت شرکتشان شده، اینگونه میگوید: «زمانیکه ما قیمت استارتاپ ویدئو کنفرانس را در هایفایو تصویب کردیم، اسلک بهترین و محبوبترین شرکت در این زمینه بود.
نرخ اسلک با توجه به فعالیت کاربران تغییر میکرد، پس ما هم تصمیم گرفتیم مثل دیگر کمپانیها، بخشی با عنوان کاربر فعال بسازیم، ولی این قسمت در شرکت ما به خوبی تعریف نشد و مشکلات عدیدهای به وجود آورد. با این حال ما این روند را ادامه دادیم و طرحهای مختلفی درباره کاربر فعال ساختیم تا به شکلی خاص و قابل فهم تعریف شد. توسعه بخش کاربر فعال در آخر به عنوان یکی از بهترین تصمیماتمان ثبت شد.»