در این روش بر خلاف روش Concierge مشتری از این داستان آگاه نیست. فرض کنید شما میخواهید خدمات ترجمه آنلاین و آنی باکیفیت ارائه دهید. در نسخه امویپی این امکان را فراهم میکنید که کاربران حداکثر یک پاراگراف بیشتر نتوانند برای ترجمه درخواست کنند. شما دو نیروی مترجم استخدام میکنید و از آنها میخواهید که ترجمهها را بهصورت دستی و آنی ایجاد کرده و ارائه دهد. با این کار شما واکنش کاربران را به این خدمات و اینکه آیا حاضر به پرداخت هزینه هستند یا خیر را بدون اینکه یک سیستم و الگوریتم پیچیده برای پیادهسازی آن طراحی کنید، میسنجید!
- امویپی تککاره
در این روش شما یک محصول واقعی تولید میکنید که فقط یک کار را انجام میدهد؛ این کار میتواند در حل شدن مشکل یک کاربر بسیار موثر باشد. این روش برای اعتبارسنجی یک یا چند فرضیه میتواند مفید باشد. این معنی تولید یک محصول پر از خطا و بیکیفیت نیست. بلکه شما باید محصولی خوب و قابل قبول از دیدگاه کاربر را تولید کنید که فقط به رفع کردن یک مسئله میپردازد (این همان مفهوم ماندگاری در عبارت امویپی است). فرض کنید شما میخواهید یک محصول برای حل کردن مشکلات بخش پشتیبانی کاربران برای شرکتهای بزرگ طراحی کنید؛ یک امویپی تککاره در این روش میتواند یک نرم افزار آنلاین باشد که قابلیت طراحی قالبهای پاسخ برای برخی از مشکلات خاص را دارد.
- امویپی مبتنی بر محصولاتی که سایرین ساختهاند
در این روش شما از محصولاتی که سایرین ساختهاند برای اجزای مختلف محصول خود استفاده میکنید و با این روش، محصول خود را اعتبارسنجی میکنید. این روش به نوعی با روش جادوگر شهر اُز شباهت دارد؛ بهاینترتیب که شما به مشتری راهکاری را ارائه میدهید که در پیادهسازی آن راهکار، از راهکاری که دیگران تولید کردهاند، استفاده میکنید. مثلا استفاده از APIهای یک سیستم از قبل نوشتهشده یا سیستمهای متن باز برای بخشی از راهکار. بهعبارتی شما از تلاشهای دیگران برای اعتبارسنجی ایده خودتان استفاده میکنید. بسیار خوب؛ این هم از یک دستهبندی کاربردی برای تولید کمینه محصول پذیرفتی یا همان امویپی که امیدوارم بتوانید بسته به نوع ایده و شرایط آن در استارتاپتان، از آنها استفاده کنید. یادتان باشد که تولید امویپی و یادگیری از نتایج بهکارگیری آن، بخشی از فرآیند توسعه مشتری است و میتواند باعث جلوگیری از هدررفت منابع در استارتاپتان و همچنین کاهش ریسک بشود.