یادداشت رضا جمیلی | اعتبار یک صنف از کجا میآید؟ چه کسانی چه کارهایی باید بکنند و چه کارهایی را نباید انجام دهند تا یک رسته شغلی، در گذر زمان خوشنام بشود یا خوشنام بماند؟ چرا بیشتر ما از تعمیرگاههای ماشین ذهنیت مثبتی نداریم؟ چرا برای خرید موبایل حاضر نیستیم در هر مغازهای دستبهجیب شویم؟ چرا دل خوشی از شنیدن ترکیب «رستورانهای بینراهی» نداریم؟ تصویری که در اذهان عمومی از یک صنف ساخته میشود، نتیجه عملکرد تکتک اعضای آن است. مهم نیست که صحبت از یک صنف باشد یا دستهای از مشاغل که در یک میدان و ساحت مشخص تعریف شدهاند. ما صنفی به نام رستورانهای بینراهی نداریم. صنف رستوراندارها را داریم، اما رستورانهای بینراهی صنف نیست، بلکه واژهای است که در ذهن و خاطره جمعی ما از کودکی تاکنون با این صفتها مترادف شده: بیکیفیت، غیرمطمئن، غیرقابلاعتماد، غیربهداشتی و… چه کسی این صفتها را به ادامه این نام اضافه کرده؟ چه فرآیندی طی شده تا چهره یک رسته شغلی چنین به تاراج و غارت بیاعتباری رفته؟ چه کسی را میتوان مقصر دانست؟ مصرفکنندگان بیش از اندازه، سختگیر بودهاند یا بدخواهانی به کمین نشسته بودند تا این کسبوکارها را از وادی خوشنامی به میدان بدنامی بکشانند؟
پاسخ روشن است. این خود ما هستیم که چهره و ویترین کسبوکارمان را میسازیم. ما به عنوان یک نشریه هفتگی اگر هفتهای دو مطلب فیک، بیسند، دروغ و یا خارج از اخلاق حرفهای چاپ کنیم، چه انتظاری از مخاطبانمان خواهیم داشت؟ اینکه ما را نشریهای موثق و قابلاتکا بدانند یا اینکه ما را یک جریده غیرقابلاعتماد بپندارند؟ باز هم جواب روشن است! این کارنامه و عملکرد حرفهای تکتک اعضای تشکیلدهنده یک میدان کسبوکاری است که وجاهت و اعتبار کلی آن میدان را رقم میزند.
اگر در فضای کسبوکارهای اینترنتی که در همین عمر کوتاهش تلاشهای زیادی انجام داده و خوندلهای زیادی خورده تا «مردم» که ولینعمتان هر کسبوکاری هستند، به این فضا اعتماد کنند، هر روز خبری ناخوشایند از بدعهدی و بدقولی و دروغهای حرفهای بشنویم چه انتظاری از کاربران و مصرفکنندگان میتوان داشت، جز بیاعتماد شدن به کلیت این فضا؟ و از قضا این همان اتفاق نامبارکی است که این روزها در حال به وقوع پیوستن است. خطوخش پررنگی از بدعهدی را میبینیم که روی چهره اکوسیستم کسبوکارهای اینترنتی کشور نشسته و در حال عمیقتر شدن است. مسابقه پول درآوردن در رقابتهای کارشناسینشده و رخدادها و مناسبتهای بیحسابوکتاب، کار را به جایی رسانده که در شبکههای اجتماعی کاربران کمپین راه انداختهاند برای شکایت جمعی از بزرگترین فروشگاههای آنلاین کشور. از اینروست که باید بدوبیراههایی که به خاطر عملکرد نابجای چند کسبوکار بزرگ اینترنتی در حال سرازیر شدن به سمت کلیت این اکوسیستم است را جدی گرفت، با عذرخواهی پاسخ داد و برای تکرار نشدن آنها دست از خطاهای چندینبار تکرارشده برداشت. حراجها و رویاروییهای کسبوکاری هرچقدر حسابهای یک استارتاپ را پر کند، اگر بهایش آسیب زدن به کلیت یک فضا باشد، تف سربالاست. راننده جمعکردن از وسط خیابان، آنهم بیفیلتر و بیمعیار مشخص، نهتنها «شرمآور» بلکه ویرانگر است. در همین شماره از شنبه استارتاپی مالزیایی را معرفی کردهایم که مهمترین تاکسی آنلاین آن کشور است. داستانش را بخوانید. مهمترین راز موفقیت و بینالمللیشدنش، سختگیریها و انجام مصاحبههای رودررو برای جذب راننده بوده است. مقایسه کنید با نمونههای وطنی! مقایسه کنید با تجربه تلخ چند روز گذشته بسیاری از کاربران ایرانی که از دو فروشگاه اینترنتی داخلی خرید کردهاند. بروید ببینید چه طومارهایی در حال امضا شدن در فضای مجازی است. بروید ببینید چه تلفنها که از طرف این کسبوکارها جواب داده نمیشود. سکوت اکوسیستم در برابر این بدعهدیها و نااهلیهای حرفهای، سکوت در برابر یک رویه نادرست نیست؛ سکوت در برابر جریان خزنده و نابودکننده رسوخ بیاعتمادی در یک فضای نوپاست. و البته که هیچچیز خطرناکتر از این نیست؛ حالا هرچقدر دستاندرکاران این استارتاپها در صفحههای شخصی اجتماعیشان پز رکوردشکنیهایشان را بدهند. این رکوردشکنیها چه فایده دارد وقتی کاربرانی که بخشی از این رکورد بودهاند، در حال ناسزا گفتن نهتنها به این استارتاپها بلکه به همه کسبوکارهای اینترنتی هستند؟!