هر استارتاپ برای معرفی محصول و خدمات خود معمولا از این جملات استفاده میکند: ما برای ارائه این محصول نیاز بازار را بررسی کردیم، یکی از نیازهای بازار این است که…، این محصول برای برطرف کردن نیاز شماست، و بازار نیازمند کالا و خدمات ماست. محتوای همه این جملات این است که استارتاپ نیازی را در بازار شناسایی میکند و برای رفع آن نیاز به ایدهای دارد. اما آیا واقعا چنین نیازهایی وجود دارد؟ به عبارت دیگر یک استارتاپ نیاز موجود را شناسایی میکند و یا خود دست به تولید یک نیاز میزند و نیاز جدیدی را ایجاد میکند و با ارائه آن به بازار مصرفکننده را در این جایگاه قرار میدهد که از امکانی جدید آگاه شود. این امکان جدید کارکرد تسهیلکننده زندگی را دارد و به این طریق نیازمندی به وجود میآید. بهتر است با مثالی به این موضوع بپردازیم.
فرض کنید اپلیکیشنی ساخته میشود که وسایل مورد نیاز شما را در خانه بررسی میکند و با اسکن روزانه از مواد مصرفی درون خانه و پردازش آن اطلاعات هر کالایی که تمام شده و باید خریداری شود را بهصورت آنلاین سفارش میدهد و از حساب شما صورتحساب را پرداخت میکند و شما فقط کالا را در خانه تحویل میگیرید. علت ذکر این مثال غیرواقعی این دلیل است که ما اکنون به داشتن این خدمات احساس نیاز نمیکنیم اما بهمحض ارائه و استفاده یک نیاز میشوند. همانطور که زمانی به خرید آنلاین و تحویل در منزل احساس نیاز نمیکردیم، این نیازها درواقع بعد از به وجود آمدن امکان رفع نیاز، ایجاد شدند و به وجود آمدند. یعنی استارتاپها ابتدا نیازی را تصور میکنند و بعد راهکار رفع آن نیاز را به بازار عرضه میکنند و به این ترتیب معرفی یک محصول جدید درواقع معرفی نیازی جدید است. در جواب به این نظر ممکن است گفته شود که بشر از ابتدا برای هرچه آسانتر کردن زندگی در حال کشف و ساخت راه و ابزار جدید بوده است و به همین دلیل برق اختراع شد. اتومبیل ساخته شد، علم پزشکی گسترش یافت و بشر به مقطع کنونی رسید. در پاسخ اما باید گفت که ساخت و ایجاد نیازمندی در جوامع دقیقا محصول عصر کنونی و زندگی مدرن است و به نوعی دستاورد تکنولوژی است. ساخت و بهره بردن از لوکوموتیو برای زندگی بشر ضرورت بود ولی آیا نیاز به داشتن اتومبیلی با 200 اسب بخار توان و 380 نیوتنمتر گشتاور نیز ضرورت و نیاز بود؟ مسلما بشر به دنبال راهی بود که مانند پرندگان بتواند پرواز کند و هواپیما را ساخت اما آیا سوار شدن در هواپیمایی که به اینترنت و تلفن ماهوارهای بینالمللی و تلویزیونهای السیدی ۲۳ اینچی مجهز است نیز ذهن بشر را به کنکاش و جستجو واداشته بود؟ مثالی سادهتر بگوییم: شبکه اجتماعی فیسبوک افراد را با طریق جدید ارتباط فردی و گروهی آشنا کرد. پیش از آن چنین نیازی دغدغه مردم نبود. پس از رفع نیازهای اولیه و حیاتی میتوان گفت که نیازها و خواستهها در ذات وجود ندارند بلکه ابتدا ابزار رفع نیاز ساخته، تعریف و ارائه میشود و بعد تبدیل به نیازمندی انسانها در جوامع مدرن میشود. ما زمانی به خرید آنلاین نیازمند شدیم که روش خرید آنلاین ایجاد و ارائه شد. پیش از آن افراد به فروشگاهها برای خرید میرفتند و فقدان چیزی را احساس نمیکردند. اما بهمحض استفاده از امکان خرید آنلاین فقدان این امکان نیز به وجود آمد و ما نیازمند آن شدیم.
موضوع دیگر رفتار جمعی و ناخودآگاه بشر در جامعه است. رفتارهای تقلیدوار انسان علایق، سلیقه، نیازمندی و میل یکسان و مشابه را ایجاد میکند. در این بین وجود تکنولوژی و اتصال و ارتباط افراد با هم به بسط و گسترش یک سلیقه و علاقه در سرتاسر جهان کمک میکند. به همین دلیل جایگاه تبلیغات در عصر امروز تا این اندازه مهم است و نتیجه چنین آگاهی عمومی این است که مثلا شرکت گوگل در سایت خود خبر از ساخت یک اپلیکیشن جدید گردشگری میدهد. این خبر برای دانشآموز نوجوانی در یک روستای کشور فقیر آفریقا علاقه و نیاز به داشتن اپلیکیشن گردشگری را ایجاد میکند. هرچند هیچوقت از کشورش خارج نشود و امکان سفر نداشته باشد. نکته مهم اما این است که قواعد و قوانین اقتصاد ایجاب میکند که برای فروش هر محصول بازاری وجود داشته باشد. از طرفی همانطور که پیشتر آمد بازار در زندگی مدرن با تغییر ذائقه و خواستهها توسط ایدهپردازانِ خواهان کسبوکار ایجاد و ساخته میشود و حاصل نهایی این است که سبک زندگی جوامع را استارتاپها تغییر میدهند. از سوی دیگر ارتباط مجازی و ویژگی دهکده جهانی موجب انتقال سبک جدید زندگی به جوامع مختلف میشود. گسترش انتقال ایدههای جدید در جهان بدون در نظر گرفتن ساختار بومی جامعه موجب شکاف ناگهانی و عمیق بین نسلها بهخصوص در کشورهای جهان سوم میشود. در این زمان اگر از کشور کره شمالی بهعنوان یک استثنا فاکتور بگیریم، خواسته یا ناخواسته همه کشورهای عقبافتاده کره زمین خود را به سطح کشورهای مبدا ایده میرسانند و آرامآرام سطح یکسان و برابر مشخصا در مورد جنبه مصرفی تکنولوژی به وجود میآید. حال موضوعی نگرانکننده باقی است و آن «آینده» است. زیرا برآیند کسبوکار ایدهپردازان، سبک زندگی جوامع انسانی میشود که در شماره بعد به این موضوع خواهیم پرداخت.