کمتر از یک روز به انتخابات مانده و تمام دنیای مجازی پر شده از هشتگهای انتخاباتی و دموکراسی و نام کاندیدای محبوب و موردعلاقه. درست است که تا دو روز پیش هنوز اثر و نشانی به پررنگی انتخابات در شبکههای مجازی نبود و در خیابانهای شهر بهجز تکوتوک پوسترها و بنرها چیزی نمیدیدی، اما حالا یکهفته مانده تا انتخابات و همهچیز در حال تغییر است و رنگوبوی سیاست تمام کشور را گرفته. حتی در کورهراهها هم پوسترهای تبلیغاتی دیده میشود و در انتهای عجیبترین اتوبانهای شهر یک نفر از بالای اتوبان به شما لبخند میزند. تب انتخابات بالا گرفته و آدمها از شما میپرسند: «به کی رای میدی؟» گاهی برای آنکه خودشان را موجه کنند و گاهی برای آنکه خود را از سردرگمی نجات بدهند. بعضیوقتها هم پیش میآید که از شما میپرسند: «رای میدی؟» که احتمالا جنگ خونین و تنبهتن در ادامه این سوال در پیش خواهد بود. سومین سوال معمولا سوال کمآبوتابی است و بیشتر به رویاها و آرزوها شبیه است: «بهنظرت کی رئیسجمهور میشه؟»
اما تمام این سوالات و این مختصات برای زمانی است که شما بهعنوان یک فرد حقیقی در صحنه حاضر هستید. بهعنوان فردی که میخواهد از حقوق شهروندیاش دفاع کند یا نظرات شخصیاش را در یک جمع دوستانه به زبان بیاورد. معمولا آدمهایی که روبهروی شما هستند و این سوالات را میپرسند، قصد ترور شخصیت شما را ندارند، قصد زیرآبزنی ندارند و نمیخواهند موقعیت شما را متزلزل کنند. مخصوصا این روزها که بحثهای انتخاباتی از چارچوب خانهها بیرون آمده و تا اتوبوس و تاکسی و مترو و شرکتها و سازمانها و محیطهای کاری کشیده شده است. با این وجود وقتی که شما بهعنوان یک شخصیت حقوقی به این سوالات پاسخ میدهید، تمام داستان تغییر میکند. شخصیت حقوقی شما چیست؟ کسی که یک استارتاپ در حال راهاندازی دارد، کسی که مراحل نخستین یک استارتاپ را پشتسر میگذارد، کسی که شغلش و سرمایهگذاریهایش به بخشی از این پاسخها وابسته است.
شما بهعنوان فردی که در حال پایهریزی یک شغل هستید، میتوانید آشکارا در صفحه شخصی خودتان به طرفداری از یک کاندیدا بپردازید، اما قطعا نمیتوانید صفحه اینستاگرام یا توئیتر شغلتان را به تبلیغ برای یک کاندیدای خاص اختصاص بدهید. نه به این خاطر که اهل پنهانکاری هستید یا به این دلیل که محافظهکاری جلوی چشمتان را گرفته است. بیشتر به این دلیل که وقتی شغل خود را با یک رئیسجمهور گره میزنید، خودتان را در معرض قضاوتی عجولانه قرار میدهید.
قضاوتی که ممکن است روی کارهایتان تاثیر فراوان بگذارد. برای نمونه شغل شما وابسته به سرعت اینترنت است و اپلیکیشنی که طراحی کردهاید، نیاز به اینترنت پرسرعت همراه دارد تا آدمها بتوانند از برنامه استفاده کنند. به این دلیل شما نیاز به رئیسجمهوری دارید که موارد مربوط به اینترنت و سرعت اینترنت و گسترش اینترنت دغدغهاش باشد. شما از حضور یک کاندیدای خاص سود بیشتری میبرید اما دلیل نمیشود که در روزهای منتهی به انتخابات، تمام پستهای اینستاگرامی خود را محدود به این سوژه کنید. به زندگی طبیعی خودتان ادامه دهید و اگر خواستید، اگر توانستید دلیل خود را در یک جمله به زبان بیاورید. در یک پست کوتاه و با تکیه بر استدلالهای منطقیتان.
هایوهوی مربوط به انتخابات را به صفحه شخصیتان منتقل کنید. به جایی که دوستان و اطرافیانتان حضور دارند و میتوانید با شناختی که از پیش از یکدیگر دارید با هم وارد صحبت شوید. در صفحه مربوط به کار بهتر است استارتاپ خود را وارد مرحله سیاست نکنید و نگذارید دنیای سیاستزده امروز، روی شغل شما تاثیر بگذارد چون به همان اندازه که طرفداران یک کاندیدای خاص را جذب میکنید، باعث میشوید تا هواداران پنج کاندیدای دیگر نسبت به شما سرد شوند و محبتی کمتر به شما نثار کنند.
آنها ممکن است با یک پست اینستاگرامی شما کنار بیایند و دلایل شما را بخوانند، اما قطعا هواداری شما از یک کاندیدا آنها را بیحوصله میکند و رابطهای که برای ساختنش تلاش کردهاید از دست میرود.