فکر میکنید مشکل از کجاست؟ دلیل این امر آن است که بسیاری از آنها نمیدانند چگونه کسبوکار خود را از نقطهA به نقطه B برسانند. نقطهA همان ایده درخشان یک کارآفرین است و نقطهB مرحله بعدی است؛ یعنی جایی که یک کسبوکارتأسیس میشود، به نقطه امن خود میرسد و درآمدزایی میکند. فاصله میان این دونقطه، قسمت سخت ماجراست.
به لحاظ استراتژی، یکی از بهترین راههای ایجاد کسبوکار شما این است که ایده خود را هرچه زودتر به سطح بازار ببرید و عرضه کنید، چراکه در بازار رقابتی، تأخیر و تعلل به معنی شکست و سرعت عمل به معنی نجات شماست. در ادامه، ۱۰ نکته را برای راهاندازی سریعتر یک استارتاپ شرح میدهیم.
- فقط شروع کنید
متخصصان معتقدند که صرف شروعکردن، مهمتر از درست شروعکردن است. به این موضوع فکر کنید: اگر کسبوکارتان را آغاز نکنید، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد. هر چیزی که میخواهد شما را از اقدام بازدارد، نادیده بگیرید، یا با آن مقابله کنید. پس… خط اول کد برنامهتان را بنویسید… دامنه را ثبت کنید… نمونه اولیه محصولتان را تولید کنید…
در راه شروع کسبوکار شما، هیچ مانعی بهجز خودتان وجود ندارد. پس اولین کاری را که لازم است، انجام دهید.
- هر چیزی را میتوانید بفروشید
برخی کارآفرینان دقیقا میدانند میخواهند چه چیزی را بفروشند. برخی دیگر از کارآفرینان ایدهای ندارند که قرار است چه چیزی را به فروش برسانند. آنها فقط میخواهند محصولی را بفروشند. توصیه ما این است: هرچه را میتوانید بفروشید. بسیاری از کارآفرینان برتر دنیا، چیز جدیدی نمیفروشند. آنها فقط میتوانند محصولشان را متفاوت و بهتر بفروشند. سم والتون (والمارت) شروع به فروش کالاهایی کرد که شما در هر فروشگاه خرازی یا خواربارفروشی میتوانید پیدا کنید. تد ترنر، بهسادگی حق پخش تلویزیونی و تبلیغات را فروخت. هاوارد شولتز قهوه فروخت. وارن بافت شروع به خریدوفروش سهام سایر مردم کرد.
کارآفرینان همیشه نوآوران یک عرصه نیستند. شما میتوانید محصول شخص دیگری را به فروش برسانید. ریچارد برانسون زمانی هواپیمایی ویرجین را راهاندازی کرد که در اوج ناامیدی به سر میبرد. او پس از یک شکست عاطفی میخواست برای تجدید روحیه به جزیره ویرجین برود که پروازش لغو شد. بنابراین یک پرواز خصوصی گرفت، باوجوداینکه برای پرداخت هزینه آن پول کافی نداشت. او مابقی وقایع را اینطور شرح میدهد:
«من یک تختهسیاه کوچک برداشتم و روی آن نوشتم هواپیمایی ویرجین: ۲۹ دلار. بعد شروع به راه رفتن میان مردمی کردم که پروازشان لغو شده بود. بلیت صندلیهای دیگر هواپیمای خصوصی را فروختم و توانستم پول بلیت خودم را هم پرداخت کنم. همه ما آن شب به جزیره ویرجین رفتیم.» پیام را گرفتید؟ کافی است راهتان را ادامه دهید و چیزی را بفروشید: هرچیزی که میتوانید.
- از کسی مشاوره بگیرید و بعد از او بخواهید همان کار را برایتان انجام دهد
هنگامی که یک کسبوکار را شروع میکنید، پاسخ همه سؤالها را نمیدانید. بهعنوانمثال، شما باید یک شرکت تأسیس کنید؛ ولی چه نوع شرکتی؟ برای پیبردن به پاسخ این مسئله، آنرا با یک وکیل خوب در میان بگذارید. وکیل مذکور به شما توصیهای میکند. مثلامیگوید یک شرکت سهامی عام. بعد از او بخواهید این کار را برایتان انجام دهد. بله، واقعیت این است که شما بلافاصله توانستهاید از کمک یک متخصص بهرهمند شوید که البته بابت خدماتش دستمزدی دریافت میکند. چگونه میخواهید حقالزحمه او را پرداخت کنید؟
میتوانید درصدی از سهام شرکت را به او پیشنهاد بدهید یا با او روی پرداخت آتی توافق کنید. هنگامی که مسئله مهمی پیش میآید که پاسخ آن را نمیدانید، بهتر است از یک کارشناس مشاوره بخواهید و زمانی که او ایدهاش را با شما در میان گذاشت (در مورد تجارب کسبوکار، مکان تولید، طراحی لوگو، حسابداری و…) از آن شخص بخواهید که این کار را انجام دهد.