بهنظر میرسد که تنها در کشور ما با شرایط ویژهای که دارد، با گذشت یک دهه از آغاز به کار کسبوکارهای آنلاین و رواج روزافزون فروشگاههای اینترنتی، هنوز هم باید اهمیت و تاثیرگذاری این حوزه را ثابت کنیم. این اهمیت را به افراد و نهادهایی باید ثابت کنیم که راهکارهای دیگری به جای ابزارهای فناورانه ارائه نمیکنند.
به هر حال آنچه تجربه زیسته کسبوکارهای آنلاین میگوید، روایتی صادقانه است از حقیقتی که نقاط دور و نزدیک ایران طعم خوبش را چشیدهاند. سراغ این طعم خوب را نباید در تهران، اصفهان، شیراز و… گرفت که برای رسیدن به آن باید به روستاییان کپرنشین کرمان، اهالی ریگزارهای سیستان و بلوچستان و ایلات و عشایر ایران سر بزنیم.
جایی که زنان، مردان و هنرمندان فراموششدهای دوباره آبی زیر پوستشان میدود وقتی میتوانند به کارگاههایشان بروند، چراغ گردسوز حجرهها را روشن کنند و امیدوار باشند که جوانی استارتاپی به سراغشان میرود و محصولاتشان را به فروش میرساند. اینترنت، شبکههای اجتماعی و کسبوکارهای آنلاین که اغلب در قاموس استارتاپ رخ مینمایانند، امروز به احیاگران هنرهای سنتی و بومی ایران تبدیل شدهاند؛ هنرهایی که داشتههای این مردم هستند و همان کلام نگاه به داخل را محقق میکنند.
در گزارشها و گفتوگویی که در این شماره از «شنبه» تهیه کردهایم هم به سراغ صاحبان کسبوکارها رفتهایم و از تاثیرات اجتماعی استارتاپها درجوامع محلی پرسیدهایم و هم مسئولان دولتی را پای میز گفتوگو کشاندهایم که از اهمیت آنلاینها برای درآمدزایی و اشتغالزایی بگویند.
فائزه درخشانی از استارتاپ دستادست و کارکردهای آن در شمال غرب کشور گفته و ناصر زرگر معاون سرمایهگذاری، فرهنگی و اجتماعی معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری در گفتوگویی با «شنبه» به تبیین مواردی از این دست و اقدامات و برنامههایی که در این حوزه داشتهاند، پرداخته است.
همچنین نرگس شایق بنیانگذار آرانیک، آرزو خسروی بنیانگذار فرشآنلاین و نادیا محسنپور بنیانگذار چارق یادداشتهایی از تجربیات خود در حوزه مسئولیتهای اجتماعی نوشتهاند و آمنه سیاری از فروش آنلاین عروسکهایی میگوید که زندگی دوباره را به روستایی دورافتاده برگرداندهاند.
قلبش میتپد برای کمککردن و دستیگرفتن، این را میتوان از شور و حرارتی که در صدایش است حتی با وجود بعد مسافتی که بین ماست، به خوبی احساس کرد. متولد شهر ارومیه است و در رشته مهندسی کامپیوتر دانشگاه ارومیه تحصیل کرده است. فائزه درخشانی یک کارآفرین اجتماعی است. او کسی است که با وجود اینکه ۳۳سال بیشتر ندارد، ولی توانسته با راهاندازی سایت
dastadast.ir دست خیلی از افراد نیازمند را بگیرد و به گرمی بفشارد. از دوران دانشجویی به فعالیت اجتماعی علاقهمند بوده و در پروژههایی مانند ترویج کتابخوانی برای کودکان بسیار فعالیت داشته است.
- آشنایی با کارآفرین بنگلادشی
آشنایی او با فردی به نام یونس که در بنگلادش کارهایی برای از بین بردن فقر در جامعه انجام داده بود، باعث میشود که به کارآفرینی اجتماعی علاقهمند شود چون به نظر او این نوع کارکردن پایداری بیشتری دارد و اینکه بتواند افرادی را از طریق کسبوکارش توانمند سازد، باعث شد ایده دستادست در ذهنش شکل بگیرد. «کارآفرینی اجتماعی به فعالیت و کسبوکاری میگویند که برای حل یک مشکل اجتماعی از روشهای کارآفرینی استفاده میکند و در حقیقت دستادست حول حل یک مشکل اجتماعی شکل گرفته و حل آن مشکل اجتماعی اولویت اول فعالیتهای ماست. ما کاری را شروع کردیم که به کسانی که به حاشیه رانده شدهاند، کمک کنیم تا بتوانند کارهایشان را به بازار عرضه کنند و از این طریق کسب درآمد داشته باشند و در کنار این کار اصلی با کارها و برنامههای جانبی دیگری که داریم در جهت توانمندسازی کسانی که با آنها کار میکنیم قدم برمیداریم؛ به عبارت دیگر گروهها و افراد مخاطب هدف دستادست به طور کلی زنان، زنان سرپرست خانوار، روستاییان، معلولان و افرادی اینچنین هستند.»
فائزه با تیم فعال و پرانرژیاش در حال شکلدادن چرخهای است که در آن دستادست بتواند کاری کند تا کسانی که با آنها کار میکنند، به جایی برسند که بتوانند به صورت مستقل با قدرت و توان زندگیشان را از طریق کارشان اداره کنند به همین دلیل تیم دستادست سعی میکند از طریق آموزشهای مختلف این افراد را توانمند سازد. «ما آموزش را جزء چرخه میدانیم و خیلی برایمان مهم است ولی برای اجرای برنامههای آموزشی در حال حاضر بودجهای نداریم. ما سعی میکنیم به افراد در طراحی محصولاتشان کمک کنیم تا با بازار هماهنگتر بشوند یا اینکه بتوانند ابزار بهتری برای کار بخرند.»
- تامینکنندگان دستادست
کسانی که کارهای دستساز مانند بافتنی، چرم، سفال، زیورآلات، کارهای دکوری، نمد، گلیم و غیره تولید میکنند، تامینکنندگان اصلی دستادست هستند که اکثرا هم در نقاط دورافتاده و روستاهای مختلف کشور این محصولات را تولید میکنند. «این افراد اکثرا از طریق سمنها به ما وصل میشوند مثلا یک گروه محیط زیستی در یک روستایی پروژهای تعریف میکند و گروههایی برای ایجاد روشهای تامین معیشت جایگزین تشکیل میشوند که این روشها اکثرا روشهای معیشتی هستند و نیازمند مصرف آب نیستند. به عنوان مثال، با گروههایی از روستاهای اطراف دریاچه ارومیه کار کردیم که طرح معیشت جایگزین برای آنها برای حفاظت از آب و دریاچه ارومیه تعریف شده بود. برهمین اساس کمپینی را در دستادست راه انداختیم و از آن طریق از طرف مردم پول جمعآوری شد و ما به آنها کمک کردیم که چرخ خیاطی بخرند و کارگاههای خیاطی راهاندازی کردیم و پس از آن محصولاتی که توسط آنان تولید میشد را در دستادست و بازارچههایی که دو تا سه بار در سال در تهران برگزار میکنیم، برای فروش و عرضه به بازار قرار دادیم.» گروههای دیگری هم هستند که خودشان شناسایی میکنند مانند پروژه «ماندگار شویم» که در آن برای توانمندسازی گروهی از زنان افغانستانی توانستند از طریق کمپینهای اینستاگرام و سایت دستادست برای آنها پول جمعآوری کنند تا برایشان تبلت تهیه کنند و کار با آن را آموزش دهند تا این گروه افراد نیازمند بتوانند از چرخه فقر خارج شوند. «برای ما فرقی نمیکند که کجا فرآیند آموزش و توانمندسازی را انجام دهیم. با هر جا متناسب با شرایط آنجا کارها را پیش میبریم. مثلا آخرین جایی که با آنها همکاری داشتیم، یک مرکز توانبخشی معلولان دخترانه در شهر ازنا بود. بچههای این مرکز به واسطه معلولیتی که داشتند کارشان را خیلی کند انجام میدادند و نمیشد محصولاتی که تولید میکنند را برای گرفتن سفارش در سایت قرار دهیم. به همین دلیل این محصولات را در بازارچهها به فروش میرساندیم. ما آنها را راهنمایی میکردیم که بهتر است چه محصولاتی تولید کنند و بعد در فروش کمکشان میکردیم.»
- ارتباط سمنها با استارتاپها
سمنها و انجیاوها نقطه ارتباط دستادست با افراد نیازمند به توانمندسازی هستند. «سمنها ارتباطاتی دارند که ایجاد آن ارتباطها برای ما به دلیل بعد مسافت راحت نیست، در حال حاضر ما با ۱۵ استان کشور کار میکنیم که برقراری ارتباط با این تعداد بدون وجود سمنها کار آسانی نیست. سمنها در حقیقت این ارتباطات اولیه را برای ما ایجاد میکنند ولی از طرف دیگر خودمان هم دست از تلاش برای پیداکردن گروههای نیازمند برنمیداریم چون معتقدیم افرادی که خیلی نیازمند هستند معمولا در هیچ یک از این گروهها و سمنها عضو نیستند. به عنوان مثال، گروه خانمهای افغانستانی جزء مواردی بودند که خودمان آنها را پیدا کردیم.»
فائزه به همراه تیم دستادست با سمنهای مختلفی همکاری میکند که اکثرا در حوزههای فعالیتهای توانمندسازی، فعالیتهای محیطزیستی یا کار با زنان فعال هستند. «انجیاوها و سمنها با هدفهای متفاوتی فعالیت میکنند ولی ایده کلی این است که یک همکاری بین استارتاپها و انجیاوها شکل بگیرد. مثلا فردی که قصد دارد در یک زمینه کارآفرینی اجتماعی انجام دهد میتواند دو هدف برای خود متصور شود که به هدفش دست یابد؛ هدف اول این باشد که به صورت معمول به کسبوکار خود بپردازد و با درآمدی که کسب میکند با برقراری ارتباط با سمنها به هدف دوم خود که یک هدف اجتماعی است، دست یابد. به عنوان مثال، کارآفرین اجتماعی را تصور کنید که قصد دارد به تامین دارو برای جاهایی که در دسترس نیست، بپردازد. او میتواند در شهرها کسبوکار عادی خود یعنی فروش دارو را انجام دهد و مانند شرکتهای دیگر کار میکند و از طریق درآمدی که برای خود ایجاد میکند، میتواند برای روستاهای دورافتاده امکانات اضافه بدهد و یا هزینه کمتری بابت خدمات خود دریافت کند.» از طرف دیگر او معتقد است که انجیاوها و سمنها هم باید به جهانی که به سمتش حرکت میکنیم، توجه کنند و بینند که فعالیتها به شکل تخصصی دنبال میشود و فناوری در بسیاری از موارد دخیل است و نقش مهمی را بازی میکند و این نهادها میتوانند از این رویکردها و فناوریهایی که برای کارآفرینی وجود دارد، استفاده کنند تا به صورت مثمرثمرتر به سمت اهداف اجتماعی خود حرکت کنند.
- قواعد کسبوکار از نوع اجتماعی
کارشان کارآفرینی اجتماعی است ولی کسبوکار، کسبوکار است و قواعد خود را دارد و با توجه به پراکندگی تامینکنندگان در شهرهای مختلف ایران که در حال حاضر تامینکنندگان از ۱۵ استان برای دستادست محصولاتشان را عرضه میکنند، فائزه تعهدنامههایی را با هر یک امضا میکند تا به کیفیت کار آسیبی وارد نشود و آنها متعهد میشوند بعد از اینکه از سفارش ثبتشده در سایت مطلع شدند، محصول را در زمان اعلام شده تولید کنند و به آدرس مشتری پست کنند «براساس قراردادی که با تامینکننده میبندیم او متعهد میشود که تمام سفارشات باید منطبق با کیفیت کار اولیه باشد و اگر شکایتی صورت بگیرد ما کار را پس میگیریم و اگر این اتفاق تکرار شود، با آن تامینکننده دیگر کار نمیکنیم. ما در کار خود جدی هستیم چون کسبوکار حتی اگر با هدف اجتماعی شکل گرفته باشد، باید قانونمند باشد و افراد باید یاد بگیرند که در بازار چطور رفتار کنند.
همچنین فاصله بین ثبت سفارش و دریافت آن توسط مشتری متناسب با نوع کالا فرق میکند و ما تمام این موارد را در سایت اطلاعرسانی کردهایم مثلا بعضی از کارها مثل بافت گلیم خیلی زمانبر هستند و این زمان ممکن است تا یک ماه طول بکشد ولی اکثر کالاها ظرف ۴ تا ۱۰ روز به دست مشتری میرسند. به علاوه ما برای تامین مالی پروژههای خود از فروش محصولات روی سایت از افرادی که تحت پوشش خودمان هستند ۱۰درصد و از دیگر تامینکنندگان تا ۲۰ درصد کارمزد دریافت میکنیم.»
- تاثیر دستادست در توانمندسازی افراد
دستادست تاکنون برای تعداد زیادی از افراد نیازمند ایجاد شغل کرده ولی فائزه همچنان معتقد است که راه طولانی است و کار برای انجام دادن زیاد؛ «نمیتوانم بگویم که در حال حاضر توانستهایم تغییرات زیادی از نظر درآمدی در زندگی افرادی که با آنها کار میکنیم، ایجاد کنیم ولی تغییراتی که توانستیم ایجاد کنیم در اعتمادبهنفسی است که در این افراد ایجاد شده است مثلا اینکه یاد گرفتهاند که چگونه از شبکههای اجتماعی و اینترنت استفاده کنند و کارهای جدید را پیدا کنند و کار کنند. برای نمونه فردی کارهای دستی تولید میکرد و با همراهی و راهنماییهای ما روزبهروز کارش را بهبود داد و در بازارچه آخری که برگزار شد، تمام کارهایش به فروش رسید. اگر بخواهیم از نظر تعداد بررسی کنیم، تعداد کارهای فروشرفته شاید به تعداد انگشتان یک دست باشد ولی حسی که در آن فرد ایجاد شد، از این نظر که هر آنچه تولید کرده به فروش رسیده، در افزایش اعتمادبهنفس وی تاثیر بسزایی دارد.
و یا خانمهایی که در اطراف دریاچه ارومیه با آنها کار میکردیم در ابتدا فقط میتوانستند یک سری مانتوهای فرم و عروسکهایی تولید کنند که دیگر بازاری برایشان وجود نداشت ولی با آموزش و فیلمهایی که از راه دور ما برایشان ارسال میکردیم و گرفتن بازخورد، تعدادی از آنها یاد گرفتند که ستهای ۴۰ تکه آشپرخانه بدوزند و عروسکهای بهتری که بازارپسند بود، تولید کنند.»
- مهمترین مانع
مهمترین مانع قانونی پیشروی دستادست در حقیقت نبود قانون است! نبود قانون برای کسبوکارها و کارآفرینی اجتماعی، کار را برای دستادست سخت کرده است.
در انواع شرکتها هیچ نوع تعریفی از کارآفرینی اجتماعی وجود ندارد و مدل این نوع کسبوکار در قانون پیشبینی نشده است که اگر وجود داشت، کار برای تیم فائزه خیلی آسانتر میشد. با این وجود و با تمام چالشهایی که پیش روی آنها بوده است، روحیه فائزه و اعضای تیم و علاقه و اعتقاد قلبی آنها به کارشان باعث شده است که تا امروز از حرکت باز نایستند و هر روز صبح با شور و اشتیاق به خاطر دستادست از خواب برخیزند و به کار خود عشق بورزند و به دستادست که جزء اولین کارآفرینیهای اجتماعی در ایران است، افتخار کنند. مطمئنا حمایتهای مالیاتی و ایجاد قوانینی مختص استارتاپها و کسبوکارهایی که با اهداف اجتماعی شروع به فعالیت میکنند، میتواند راه را برای علاقهمندان به این نوع از فعالیتها هموارتر کند.