کتاب با لحنی ساده، تمام مسیر را برایتان روشن میکند و حتی میتوان گفت خلاصهای جامع و کامل را ازتمام نظریههای ارتباطی در اختیارتان قرار میدهد و بیراه نیست اگر بگوییم که از 4سال تحصیل در رشته ارتباطات، معافتان میکند. این کتاب، به سادهترین زبان ممکن به شما توضیح میدهد که از وقتی اختراع گوتنبرگ ما را تبدیل به انسانهایی با ذهن خطی کرد، تا همین امروز که اینترنت ذهن ما را بازیچه قرار داده و ذهن ما را به حالت شبکهای تغییر داده، رسانهها چطور دنیای ما را با حضور خودشان عجیب کردهاند و حتی سیستم مغزمان را تغییر دادهاند. دانستن این تغییر مدل در نحوه تفکر و آگاهی ما، نه فقط برای زندگی فردیمان مناسب است، که دانشی واقعبینانه نسبت به اطرافیان هم به ما میدهد و کمکمان میکند تا ذهن مخاطب را هم بهتر بشناسیم. مخاطبی که حالا در گروهها و کانالهای تلگرامی بخش عمدهای از اطلاعاتش را بهدست میآورد و از این تغییر هم راضی است، ترجیح میدهد متنهای کوتاه بخواند و ذهنش را طوری تربیت کرده تا نسبت به لینکها و هشتگها فعالانه عمل کند. برای مثال، ما در سالهای گذشته عادت داشتیم تا در متنهای مطبوعاتی، برخی کلمات را بهصورت بولدشده استفاده کنیم. بنویسیم که «در این متن، این کلمه اهمیت ویژهای دارد» و بهلحاظ بصری، ارزش دوچندانی برای آن واژه خاص بسازیم. این اتفاق، در دنیای امروز با هشتگها و منشنها پیش میرود. ذهن مخاطب، آماده شده تا به یک کلمه خاص، عکسالعمل نشان دهد و با تکیه بر این اصل، تمایز را ببیند. حقیقت این است که شما نمیتوانید با چنین تغییراتی مبارزه کنید و نمیتوانید خود را بینیاز از آن ببینید. این واژههای جدیتر و متمایز، باعث میشوند تا گوشهای از ذهن ما همیشه فعال باقی بماند و اگر در جملهای به این کلمات متفاوت برنخورد، بهسختی میتوان او را گیر انداخت. بههمیندلیل است که برخی کانالهای تلگرامی، متن خود را با علامتهای عجیب و غریب آغاز میکنند. یا در صفحات اینستاگرام، علائم عجیب و غریب میبینید. برای نمونه، به صفحه اینستاگرام تیم بارسلونا مراجعه کنید تا دستتان بیاید چطور میتوان از دو دایره آبی و قرمز برای شروع شرح هر عکس استفاده کرد و با لینکدادن به صفحه ورزشکاران، سرگرمی دوچندانی برای مخاطب ساخت. با این پیشفرضها میتوانید قدمی بهسوی شناخت ذهن مخاطب بردارید؛ قدم بلندی که به خوانش آسانتر متن کمک میکند و فرصت ارتباط بیشتر را فراهم میآورد.
همین متن است که باعث میشود اکراه اولیه برای نوشتن متنهای متفاوت را کنار بگذارید و اسم «جلب توجه» روی آن نگذارید. کمکتان میکند تا انجام برخی کارها به نظرتان مسخره نیاید و راحتتر، دل به دل دنیای تازهای بدهید که ذهن و حتی جسم ما را تغییر داده است.