محمدرضا محسنی متولد ۲۰ شهریور ۱۳۵۶ در روستای علیآباد دمق از شهرستان ملایر استان همدان است. میگوید شناسنامهاش را یک سال بزرگتر گرفتهاند و به قول خودش هیچ معلوم نیست این تاریخ چقدر درست باشد. میگوید پدرش کشاورز بوده و هنوز هم هست و زندگی متوسطی دارد و کل منطقه زادگاهش از نظر اقتصادی ضعیف و محروم است.
محمدرضا پسربچه بیشفعال و پرشروشوری بوده که آزار و اذیت زیادی برای خانواده داشته. خانوادهای ۸ نفره که هفت برادر هستند و یک خواهر. محسنی میگوید: «سال اول ابتدایی خودم را به مریضی میزدم که به مدرسه نروم. آخرش هم آن سال مردود شدم.» خلاصه دوران دبستان را با تجدید و نمرات کم سپری میکند.
«نمره گرفتنم همیشه کلی اما و اگر داشت.» محمدرضا از آن دوران با همه تلخیها و سختیهایش به خوبی یاد میکند و میگوید: «شاید روحیه شکست خوردن و خم به ابرو نیاوردن ریشه در همین کودکی سخت داشته باشد.» از روستای زادگاهش هم به خوبی یاد میکند و از مردمانش به مهربانی.
از بچگی کار کرده؛ از همان دوران دبستان. «قبل از رفتن به مدرسه باید کارهای مربوط به دامها و باغ را انجام میدادیم. سختیهای زیادی متحمل شدم و زخمهای بسیاری در آن محیط خوردم که بعدها شفا دادن این زخمها تجربه و نیروی پیشبردم در مسیر کار شد.»
بزرگتر که میشود درسش را هم بهتر میخواند تا اینکه کنکور میدهد و با رتبه ۷۰ منطقه سه در رشته روانشناسی دانشگاه علامه طباطبایی تهران قبول میشود. میگوید: «روانشناسی را عاشقانه دوست داشتم.» هرچند بعدها تغییر رشته میدهد و در رشته مدیریت تحصیل میکند.
اینها مربوط است به سال ۷۵٫ دو سال اول دانشگاه را در خوابگاه میگذراند و همزمان کار هم میکند: «در دوران دانشگاه باید کار میکردم تا روزگارم بگذرد.»
در همین دوران برادرش نیز در رشته هوافضا در تهران تحصیل میکند و در سازمان هوافضا مشغول به کار میشود و بهنوعی از او پشتیبانی میکند. از برادرش بهعنوان یکی از نخبههای حوزه هوافضا یاد میکند و میگوید: «مهمترین و بزرگترین شریک کاریام الان هم برادرم است. برادرم همیشه بچه مثبت بود و من پسر پرشروشور و بد.» خوابگاه در برههای از زمان تعطیل میشود و با برادرش در لویزان خانهای اجاره میکنند.
کارهای زیادی در دوران دانشجوی انجام داده، از پخش تراکت گرفته تا کارهای ساختمانی. کارهای بازاریابی و تبلیغاتی و… «سال ۷۶ طی تماسهایی که با دفاتر مختلف برای آگهی میگرفتم، با خانمی که دانشجوی رشته پزشکی بود آشنا شدم.
او از من خواست پیکی را با نام چاپار روز شروع کنیم که در کاغذهای ۴A ریسو به صورت تکرنگ چاپ میشد. اما کارمان بهاصطلاح نگرفت و من آن خانم را دیگر هیچگاه ندیدم و خبری از او ندارم.
اما ایدهاش در ذهنم ماند و پرورش یافت تا اینکه سال ۷۹ با اینکه در صداوسیما کار میکردم و کارهای تحقیقاتی و تبلیغاتی انجام میدادم، ایده چاپار روز را پرورش دادم و کار پیک برتر را شروع کردم. در دو سه سال اول روزی هزاربار از کاری که شروع کرده بودم، پشیمان بودم و مورد لعن و نفرین همه قرار گرفتم.
کسی این نوع کار را نمیشناخت. آن روزها بارها میخواستیم کار را تعطیل کنیم چون هم من و هم برادرم کارمان را رها کرده بودیم و با ریسکهای جدی به این حوزه آمده بودیم. اما رها کردن کار هم ریسک بزرگتری بود.»
محسنی میگوید: «فکر میکنم کله سالمی نداشتم کلا. در همان سالها یعنی ۲۳سالگی با اینکه وضعیت پایداری نداشتم ازدواج هم کرده بودم. درس هم میخواندم و هفتهای ۵ شبانهروز خانه نمیرفتم.
چون برای اینکه هزینههای چاپمان ارزانتر تمام شود، دستگاه چاپ را شبانه اجاره کرده بودیم مثلا ۸ شب تا ۸ صبح و باید شب کنار دستگاه چاپ میماندیم و کارهای چاپ را تمام میکردیم و صبح دوباره سر کار میآمدیم.
سختیهای زیادی را پشت سر گذاشتیم و از نظر مالی هم شرایط بدی داشتیم. البته در ادامه سرمایهگذار گرفتیم. با همه این اوصاف بعد از دو سال به شرایط اصطلاحا یربهیر در ماه رسیدیم.» حالا پیک برتری که در ۱۷ اردیبهشت ۷۹ کارش را آغاز کرده چندین هزار مشتری دارد.
پرسش و پاسخ پینگپنگی شنبه با محمدرضا محسنی
محمدرضا محسنی، بنیانگذار و مدیرعامل کانون آگهی و تبلیغاتی پیک برتر و استارتاپ آیبرتر است، اما باید مجلات اینترنتی بسیاری چون برترینها، چیدانه، نینیبان، الو دکتر، همگردی و… را هم به آمار این نوع کسبوکارهایش اضافه کنیم.کسبوکارهایی از جنس فضای مجازی که به گفته خودش بیش از ۱۵ درصد از درآمدهای این حوزه را نصیبش کرده است.
محمدرضا محسنی در گفتوگو با شنبه، از هر دری حرف زده؛ از دنیای مطبوعات و نشریات آفلاین و وضعیت فعلیشان گرفته تا آیندهای که در انتظار این حوزه است و ناگزیریشان از حضور در فضای وب برای جلوگیری از شکست و فراموشی.
رشد تبلیغات آنلاین، حضور سرمایهگذاران خارجی در بازار کسبوکارهای اینترنتی ایران و دلایل موفقیت یا شکستشان و مهمترین عواملی که باعث شده بنیانگذار پیکبرتر به راهاندازی آیبرتر فکر کند و اینکه این استارتاپ چه ویژگیهایی دارد، از دیگر محورهای گفتوگوی ما با او بود.
- سال ۸۶ بعد از گذشت ۷ سال از عمر پیکبرتر وارد حوزه رسانهها و مطبوعات شدید. چه نیازی باعث شد وارد این حوزه شوید؟
به دلیل تهدیداتی که آن زمان به وجود آمده بود، یعنی در دولت نهم. مثلا معاون وزیر اعلام کرده بود که پیکهای تبلیغاتی و آگهینامهها مجوز ندارند که شر بزرگی برای ما بود. درواقع با به وجود آمدن این چالش به سراغ مطبوعات رفتیم تا هم کارمان و ایدههایمان را از دست ندهیم و هم حدود ۷۰۰ تا ۸۰۰ نفری که در آن مقطع زمانی با ما همکاری میکردند، دچار مشکل نشوند.
از طرفی توانمندیهای خودمان را در این حوزه دیدیم. بهویژه در ارائه شکل جدیدی از محتوا و تولید محتوای متفاوت. بازخوردهای خوبی دیدیم و مجلات پرطرفداری مانند زندگی ایدهآل، سیب سبز، منزل، شهرزاد، تختهگاز و غیره را منتشر کردیم و البته چندین مجله دیگر را هم شروع کردیم مانند پردیس و آشپزی که آنها را تعطیل کردیم. چون هرکدام در دره مرگی قرار گرفتند و به نقطه یربهیر نرسیدند و هرچه آنها را ادامه میدادیم ممکن بود ضررهای بیشتری به ما برسد و اینکه استراتژی دقیقی برای این توسعه نداشتیم.
- سال ۸۹ وارد حوزه آنلاین شدید. چه ضرورتی باعث ایجاد این تغییر شد؟
هر سال در حوزه مکتوب رشد ۱۰۰ درصدی را تجربه میکردیم، طبیعتا در اتوبانی قرار گرفته بودیم که شاید در قسمتهایی از مسیر خوابآلوده هم شده بودیم. تا اینکه به فکر افتادیم سایتی راهاندازی کنیم که آگهیهای پیکبرتر را بهاصطلاح بریزیم در آن و همینطور برترینها را. «کام» را راه انداختیم که در حوزه خودش موفق بود.
بعد از این مرحله بود که فکر کردیم حالا که این همه نشریه داریم و محتوای دست اول تولید میکنیم، سایتی راهاندازی کنیم و این محتوا را در آن هم قرار دهیم و مجلهای اینترنتی ایجاد کنیم. در همین راستا «برترینها. آیآر» را راهاندازی کردیم و البته یکی از اشتباهات استراتژیک من این بود که برای دو سایت با دو محتوای متفاوت یک نام انتخاب کردم. بعد از آن با مشورت شرکا و دوستانمان در این حوزه، احساس کردیم که باید جدیتر وارد این حوزه شویم.
- مهمترین عواملی که چنین نیازی را در شما ایجاد کرد، چه بود؟
دو عامل مهمترین عوامل بودند. نخست اینکه از سال ۲۰۰۸ به بعد با ورود اسمارتفونها و گوشیهای هوشمند به بازار، حوزه آیتی و گستردگی این فضا جدیتر شد و تکنولوژی در حوزههای اطلاعرسانی، خبر و تبلیغات نقشی جدی به خود گرفت و بهعنوان رقیبی جایگزین، حوزه تبلیغات مکتوب را تهدید میکرد.
دلیل دیگر این بود که در آن سالها دلار گران شد و قیمت ارز چند برابر شد و قیمت مواد اولیه ما مانند کاغذ، مرکب و زینک و… سهبرابر شد. جالب است که در آن دوران تمامی رقبای ما دیگر ادامه ندادند، ولی ما ادامه دادیم و به حوزههای جایگزین هم فکر کردیم. این مسائل باعث شد یکی از هدفگذاریهای مهم ما توسعه رسانههایمان در حوزه آیتی و رسانهداری در این حوزه باشد.
- چه چشماندازی را در حوزه آیتی در نظر دارید؟
هدف ما این است که تا سال ۹۷، ۵۰ رسانه موثر با ضریب نفوذ بالا در این حوزه داشته باشیم.
- موفقترین رسانههای شما در حوزه آیتی کداماند؟
برترینها دات کام و برترینها. آیآر، رسانه طرفداری در حوزه ورزش، همگردی در حوزه اوقات فراغت و گردشگری، الو دکتر و های دکتر، چیدانه در حوزه مبل و دکوراسیون، کودکیاری و نینیبان، چاشنیک در حوزه غذا، در حوزه حوادث رکنا و در حوزه خبر، خبرخوان. هرکدام از اینها اپهای مختلفی دارند و هریک شاید چندین اپ و اپلیکیشن داشته باشند که با استقبال خیلی خوبی در جامعه مواجه شدهاند.
- به نظر میرسد با آیبرتر ورودی جدیتری به آیتی و حوزه تبلیغات آنلاین خواهید داشت؟
بله، در تبلیغات هوشمند ورود جدی پیدا کردهایم تا تبلیغات را کاستومایزشده به افراد نشان دهیم. مجموعه کلیکیاب را با شرکایمان راهاندازی کردیم که در این حوزه موفقیتهای زیادی در ایران و جهان کسب خواهیم کرد. اما آیبرتر را برای کسبوکارهای محلی راهاندازی کردیم.
آیبرتر درواقع مکمل و توانمندساز پیکبرتر است، چون بر اساس مکان و محله است و بزرگترین مزیت آن این است که هرکسی نزدیکترین کسبوکارها و خدمات را در نزدیکترین جایی که هست میتواند پیدا کند و از آن بهره ببرد.
- به نظر شما آیبرتر به لحاظ تاثیرگذاری چه برتری نسبت به پیکبرتر دارد؟
فراگیری آیبرتر به دلیل متعلق بودنش به حوزه آیتی، حوزه فعالیتش را تا سطح کشور و ارائه خدمات در شهرهای مختلف ایران و حتی منطقه و جهان گسترش میدهد. فکر میکنم آیبرتر تاثیری جدی بر آینده بیزینسهای کوچک ایران خواهد داشت و رشدشان را رقم میزند و از آنجایی که رشد ما از رشد دیگران است، معاملهای برد-برد شکل میگیرد.
- شیوه درآمدزایی آیبرتر چگونه است؟
تاکنون از آیبرتر هیچگونه درآمدی نداشتهایم و صرفا بهعنوان یک توانمندسازی برای پیکبرتر از آن استفاده میکنیم. ولی تا حدود یک سال دیگر که بهطور کامل شروع به کار کند، درآمدزایی آن هم شروع میشود.
- کسبوکارهای مشابهی مانند جاب اینجا و دیوار در این حوزه حضور دارند. چه استراتژیهای رقابتی با آنها دارید؟
کسبوکارهایی مانند دیوار متفاوت از ما هستند. دیوار جایی است که وقتی قرار است چیزی را بفروشید به آن مراجعه میکنید و بیشتر کسبوکاری B2C هستند، یعنی ارتباط مشتری با مشتری. اما ما بیشتر B2B هستیم؛ یعنی کسبوکارهای محلی که افراد میتوانند در اسرع وقت نیازهای خود را با آنها در محله خود برطرف کنند و البته در حالت رقابتی خوب که به نفع مشتری و مصرفکننده است. یعنی ما از مشتریان و بیزینسهایی که در جای بهتر و یا دفعات بیشتری نمایش داده میشوند، پول میگیریم.
- حوزه آنلاینی که بیش از ۵ سال است وارد آن شدهاید، چه ریسک و تهدیدهایی نسبت به حوزه سنتی دارد؟
من یاد گرفتهام هر مسئلهای را تهدید نبینم بلکه به مشکلات بهعنوان فرصت نگاه کنم. کما اینکه افرادی که در حوزه سنتی بودند، حوزه آنلاین را بهعنوان تهدید دیدند و با عدم رویآوری به آن بازار را باختند. از طرفی بعضی از شبکهها هم که ما نمیتوانیم در آنها صاحب رسانه باشیم و از عملکرد آن مطمئن نیستیم، در بازار خلل ایجاد میکنند. مثلا تلگرام محتوایی را به خورد مردم میدهد که در مقابل تولید محتوای حرفهای ما قرار میگیرد و خطری جدی برای کسبوکار ما محسوب میشود و البته پیامدهای اجتماعی هم برای جامعه دارد.
- یعنی تلگرام را خطری برای کسبوکارتان میدانید؟
بله.
- چرا؟
چون در این شبکه هر تبلیغی با هر محتوایی قرار داده میشود و نظارت دقیقی هم بر آن اعمال نمیشود. این مسائل اعتماد مخاطب به این فضا را از بین میبرد.
- تعداد کارمندانتان چقدر است؟
در حال حاضر بیش از ۲ هزار نفر کارمند داریم و اگر طرحمان در کل ایران و کل منطقه اجرا شود، این تعداد به ۲ میلیون نفر میرسد.
- تا چند سال دیگر کل فضای ایران را پوشش میدهید؟
تا سال ۹۸٫
- تعداد کاربرانتان چقدر است؟
الان دیگر چندمیلیونی شده است.
- در حال حاضر چه تعداد کسبوکار ثبتشده در آیبرتر حضور دارند؟
بیش از ۵۰۰ هزار کسبوکار ثبتشده از سراسر کشور داریم.
- آمار ثبتشده پیکبرتر در طول سال به چه تعداد میرسد؟
در طول سال به حدود ۱۰ هزار شغل میرسد و این نشان میدهد که فضای آنلاین چه تفاوتهای بزرگی با حوزه سنتی دارد و امکانات بسیار بیشتری را در مدت زمان بسیار کمتری در اختیار قرار میدهد.
- تیراژ پیکبرتر در حال حاضر چقدر است؟
الان تنها در تهران ۶۸ منطقه ۱۰ هزارتایی داریم، یعنی ۶۸۰ هزارتا در تهران. در کرج هم نزدیک به ۳۰۰ هزار تیراژ داریم و در شهرهای دیگر چون مشهد و شیراز هم ارقامی در همین حدود داریم.
- فکر میکنید چقدر زمان لازم است تا آیبرتر بتواند همه کشور را پوشش دهد؟
فکر میکنم تا یک سال دیگر آیبرتر قابلیتهای خود را نشان دهد.
- تاکید زیادی بر آیبرتر دارید و حوزه آنلاین را دارای ظرفیتهای گستردهای برای کار میدانید. ممکن است زمانی برسد که آیبرتر جایگاه پیکبرتر را کاملا تصرف کند و شما حوزه سنتی و چاپ را کاملا کنار بگذارید؟
ممکن است. دور از ذهن نیست و ازجمله برنامههای ما به شمار میرود. هرچند فعلا تصویر کاملا روشن و واضحی از آن ندارم اما این امکان صفر و دور از ذهن نیست.
- فکر میکنید همین الان کفه ترازو به سمت تبلیغات در کدام حوزه میچربد؟
در حال حاضر به لحاظ آمار و ارقام مالی اصلا قابلمقایسه نیستند، چون هزینههایی که در فضای آنلاین برای تبلیغات میشود بسیار ناچیز است و شاید کل فضای آنلاین به اندازه یکی از روزنامههای معروف از تبلیغات درآمد نداشته باشد یا اصلا قابلمقایسه با درآمد یک شبانهروز صداوسیما نیست.
فضای آنلاین در ایران هنوز بهنوعی محروم است و هنوز کار چندانی برایش انجام نشده است. ما هم اگر ورود کردهایم به این دلیل بوده که بوی تغییر را میشنویم و آینده را در نظر میگیریم. چون اگر ما نیاییم، شرکتهای دیگری این فضا را از آن خود میکنند. از طرفی همانطور که گفتم تبلیغات در فضای آنلاین روبهرشد است اما هنوز در ابتدای کار قرار دارد.
- آماری از سرمایهگذاری بیزینسها روی تبلیغات در فضای آنلاین ایران وجود دارد؟
برآورد من این است که کل هزینهای که سال گذشته بیزینسهای مختلف برای تبلیغات در فضای آنلاین ایران کردهاند، به ۱۰۰ میلیارد تومان هم میرسد. در حالی که همین مبلغ را تنها یک روزنامه یا یک شبکه در صداوسیما بهراحتی به دست میآورد. یعنی هنوز نگرشها سنتی است.
- اگر بخواهیم درصد رشدی برای حوزه آنلاین و تبلیغات در این فضا در نظر بگیریم، چه میزان رشد سالانه برای این حوزه قابلتصور است؟
فکر میکنم که رشد ۴۰ تا ۵۰ درصدی دارد و اگر سال گذشته ۱۰۰ میلیارد تومان سرمایهگذاری شده، امسال رقم ۱۵۰ میلیارد تومان را تجربه میکند. بنابراین رشدی با این سرعت آینده روشنی را نشان میدهد و این رشد سود خیلی زیادی دارد و من نیز با برآوردهایی اینچنینی به این حوزه آمدهام.
هرچند هزینههای زیادی برای سرمایهگذاری در این حوزه لازم است، پیچیدگیها و سختیهای خاص خودش را دارد و جدید بودنش هم مزید بر علت است. فکر میکنم حتی اگر کسی سرمایه حضور در این فضا را داشته باشد اما عاشق کارش نباشد، دوام نیاورد. من دیگر از شکست یا تهدید و ریسک نمیترسم و میتوانم بگویم آبدیده شدهام.
- سختیهای این حوزه بیشتر چه مواردی را دربرمیگیرد؟ چون اشاره کردید که حتی سرمایه اولیه بالا را هم اگر حل کنیم باز موانع و سختیهایی وجود دارد؟
در حوزه آفلاین میتوان رسانهای ایجاد کرد و در کوتاهمدت آن را معرفی کرد و شناساند و به دست مشتری رساند و فروخت. اما در حوزه آنلاین به دو سال زمان نیاز دارید تا رسانه بهاصطلاح جان بگیرد، رشد کند، برند شود و مشتریان آن را بشناسند. مسئله مهمتر اینکه شما حداقل تا ۲ سال باید بهصورت پیوسته سرمایهگذاری کنید و هیچ درآمدی نداشته باشید تا بعد از ۲ سال نتیجه کار را ببینید.
- سرمایهگذاری روی برندسازی یک رسانه آنلاین از چه طریقی صورت میگیرد؟
به نظر من تولید محتوا مهمترین مسئله برندسازی در حوزه آنلاین است، چون وجه تمایز هر رسانهای در این فضا با دیگران بیشتر به محتوایی مربوط است که به کاربرانش ارائه میکند. همچنین پروموشنها، اجاره فضا و پهنای باند مهمترین بخش سرمایهگذاری را به خود اختصاص میدهند که کیفیت هرکدام از مواردی که نام بردیم درنهایت به ایجاد یک برند محبوب یا نامحبوب میانجامد.
- شما رسانههای زیادی در حوزه آیتی دارید. سهم درآمدیتان از این بازار چقدر است؟
از کل حوزه آیتی در حال حاضر حدود ۱۵ درصد سهم داریم. البته منظورم فروش و درآمد است و نه سود خالص.
- یعنی اگر سال گذشته درآمد از راه تبلیغات در فضای آنلاین ایران ۱۰۰ میلیارد تومان بوده، سهم شما ۱۵ میلیارد تومان بوده است؟
بله.
- در پی افزایش این سهم هستید؟
برآوردمان این است که سهم ما از بازار نهایتا تا ۵ سال آینده به بیش از ۵۰ درصد در سال برسد.
- شما در فضای سنتی حضور داشتید و بهنوعی تغییر مسیر دادهاید به حوزه آیتی و تبلیغات آنلاین. در حال حاضر رسانههای مکتوب و چاپ، که به نوعی بحثهای مربوط به تبلیغات را هم معمولا بخشی از هویت آنها میدانند مانند همشهری و جامجم، به حوزه آنلاین یا ورود نکردهاند یا ورود موفقی نداشتهاند و ورودشان بهاصطلاح سروصدایی ایجاد نکرده است و نتوانستهاند همان سهمی را که در حوزه مکتوب از تبلیغات دارند، در حوزه آنلاین تکرار کنند. دلیل این امر چه بوده؟ اگر این رسانهها به حوزه آنلاین بیایند چقدر مجبور خواهند شد؟ خبر و رسانه مکتوب درنهایت راهی جز ورود به آنلاین شدن ندارد و ممکن است به پایان دوران زندگیشان رسیده باشند؟
به طور کلی دو حالت بیشتر وجود ندارد. رسانههای مکتوب یا به اختیار خود وارد حوزه آنلاین میشوند و دو حوزه سنتی و جدید را با هم ترکیب میکنند و از ظرفیتهای سنتی خود در حوزه آنلاین استفاده میکنند، که خیلی هم این امر دور از ذهن نیست، اما حالت دیگری هم وجود دارد و آن اینکه روزی فرا میرسد که دیگر بحث اختیار مطرح نیست و مجبور میشوند به حوزه آنلاین ورود کنند. چون از این حوزه استقبال شده و از سرعت عمل و تنوع و کیفیت بالا و حتی شاید برتری هم برخوردار است.
- یعنی به نظر شما با توجه به استقبالی که از حوزه آنلاین میشود، مثلا اگر رسانهای با قدمت همشهری به این حوزه ورود نکند، امکان سقوط و حذف کلی آن وجود دارد؟
بله، این امکان هست و خیلی هم قوی است. اگر زمین هم نخورد و
خیلی خوب کار کند، هیچ توسعه دیگری نخواهد داشت. مثلا شما به همین نیازمندیهای همشهری توجه کنید. سایت دیوار با آن کاری کرده که دیگر چندان بحثش جدی نیست. اما در سالهای ۷۹ تا ۸۰ یا ۸۰ تا ۸۱، هرسال وزنش دو برابر میشد و خود همشهری در کنار آن اصلا به چشم نمیآمد. من معتقدم که این رسانهها و بهویژه همین مورد بحث قطعا افت کردهاند و هیچ مسیر توسعهای را هم در آن نمیبینم.
- افت تیراژ هم میتواند نشانه همین موضوع باشد؟
دقیقا. چون تیراژ روزنامههای منتشره در ایران نسبت به ۵ سال پیش یکدهم شده است و این یک اشکال و مسئله بزرگ است. در مورد مجموعه خودمان هم اگر بخواهم مثالی بزنم میتوانم به مجله ایدهآل اشاره کنم که تا همین چند سال پیش قطعا ۸۰ هزار نسخه فروش داشتیم. ولی الان ۲۵ هزار نسخه تیراژ دارد و میزان فروش قطعی آن هم کمتر از این تیراژ است.
- اگر طی ۵ سال گذشته با این میزان ریزش تیراژ مواجه بودهایم یعنی ممکن است در ۵ سال آینده موجودیت کلی رسانه چاپی و مکتوب با چالش جدی مواجه شود.
نمیتوان به ضرس قاطع چنین پیشبینی داشت. به نظر من الان رسانه چاپی و مکتوب افت خود را کرده و به ته افت نزدیک شده. با این شرایط ممکن است به این زودی کنار نرود. البته در بدترین حالت تیراژ فعلی هم در چند سال آینده نصف خواهد شد.
اما واقعیتی به نام رشد نفوذ اسمارتفونها و استفاده از آنها در جامعه، موجودیت مکتوبها و آفلاینها را تهدید میکند. چون بسیاری از روزنامهخوانها و مجلهخوانها به فضای آنلاین کوچ کردهاند. گرانیهای مربوط به کاغذ، چاپ و دردسرهایی از این دست را هم باید به دلایل تهدید شدن موجودیت آفلاینها اضافه کنیم.
- برگردیم به بحث آیبرتر؛ میزان نفوذ فعلی آن چقدر است؟
در حال حاضر در بیش از ۳۰۰ هزار دستگاه اندروید نصب است، بیش از ۲۰۰ هزار نصب در آیاواس داریم و ثبت در خود سایت را هم به این آمار اضافه کنید. روزبهروز هم روی نصب و پروموشنها و بهبود کیفیت آن کار میکنیم.
- نمونه یا الگوی خارجی هم در این زمینه دارید؟
نزدیکترین مورد به آیبرتر، یِلپ است که بیشتر در کشورهای اروپایی کار میکند. اما مثلا فوراسکوئر هم به آن نزدیک است اما ۱۰۰ درصد هیچ کدام نیست بلکه هم ویژگیهای یلپ را دارد هم فوراسکوئر را. چون معتقدیم که اگر الگوبرداری صد درصد کنیم در بازار ایران جواب نمیدهد.
همانطور که شرکتهای خارجی در سالهای اخیر در حوزه آیتی وارد بازار ایران شدهاند و سرمایههای زیادی هم آوردهاند، اما چون مسئله تطبیق با فرهنگ بومی و وضعیت جامعه ایرانی و بازار ایران را نادیده گرفتند، بسیاری از آنها شکست خوردند.
- مشخصا کدام کسبوکار را میگویید؟
مثلا فروش آنلاین غذا. درست است که این فرهنگ در همه جای دنیا بوده اما دلیل نمیشود در ایران هم جواب بدهد. از طرفی نمیتوان تنها به ضریب نفوذ بالای اینترنت و رشد گوشیهای هوشمند در جامعه ایران تکیه کرد، بلکه باید به میزان و شیوه کاربرد و استفاده از این فضا توسط مردم کشور هم توجه داشت. هنوز در ایران این فرهنگ که یک رستوران یا موسسه کالا یا خدمات یا مشخصا غذایش را به واسطهای بدهد که برایش بفروشد، چندان جا نیفتاده است.
- ولی بسیاری از این کسبوکارها خود را موفق میدانند؟
نه هنوز موفق نشدهاند. شرکت راکت اول بدوفود را راهاندازی کرد که موفق نبود و زودفود را خریداری کرد. به نوعی دامپینگ کرد و هزینههای میلیارد دلاری انجام داد اما موفقیت چشمگیری نداشتهاند. آمادگی بازار را باید در نظر داشت.
- یعنی مثلا شما مجموعه مثل راکت زودفود و بامیلو را موفق نمیدانید؟
نسبت به هزینههایی که کرده نه. از طرفی شما باید به شکست خوردن موزانلو و اسکانو هم توجه کنید.
- ولی در عوض میگویند اسنپ رشد خوبی دارد
اسنپ هم قبلا تاکسییاب بود که شکست خورد و الان شده اسنپ و معلوم نیست موفق شود.
- ولی خودشان این تغییر نام را ریبرندینگ میدانند، نه شکست.
در حال حاضر از شیوههای دامپینگ بسیار قوی استفاده میکنند اما من باز هم این شیوه را در ایران چندان موفقیتآمیز نمیبینم. به دلیل اینکه آژانسهای محلی و کوچهای و رقبای متعدد در جاهای مختلف همگی رقیبان این اسنپ هستند و بازار ایران هنوز آمادگی این حجم سرمایهگذاری را ندارد چون فرهنگ استفاده هنوز محدود است.
تجربههای جهانی زیادی دارند و در بیش از ۴۸ کشور جهان حضور دارند. من مهمترین دلیل شکست آنها در ایران را نشناختن بازار و فرهنگ ایران میدانم. چون شعار شرکت راکت این است: چیزی که در هر جای دنیا جواب میدهد، در جای دیگر هم بدون در نظر گرفتن مسائل فرهنگی آن جواب میدهد. اما اوضاع آنها در ایران نشان میدهد که این شعار نمیتواند درست باشد.
- حضور رقیبان خارجی چه معادلاتی را برهم میزند که شرایط شما را سخت میکند؟ سرمایه بیشتری دارند یا مثلا دانش و تجربه جهانی بیشتری؟
ما از نظر سرمایه مشکلی نداریم و با چالشی در این مورد مواجه نیستیم، ترسی هم در این مورد نداریم. چون من کلا کسبوکارم را با ۳ میلیون پول پیش برای اجاره یک واحد شروع کردم و تا به حال ریالی وام و اعتبار از جایی نگرفتهایم (این جمله را چندبار تکرار میکند) با همین سرمایه فرصتهای شغلی زیادی ایجاد کردهایم و نیروهای متخصص زیادی را استخدام کردهایم.
ما ارزانفروش نیستم و با قیمت خوب میفروشیم. پرسودترین مطبوعات را هم در تاریخ مطبوعات کشور داشتهایم. اینها را گفتم که بگویم نگران سرمایه نیستم اما مسئلهای که وجود دارد این است که من با سرمایهگذاری معقول موافقم.
ولی از نظر دانشی و تجربهای آنها جلوتر هستند. مثلا اگر به لحاظ هوشمندی و تجربه شرکت گوگل را عدد ۱۰ فرض کنیم، ما یک هستیم. بنابراین به دنبال این هستیم که اگر رقیب خارجی وارد شد، در حوزههایی با آنها جوینتهایی داشته باشیم که جنبههای کسب دانش دارد و نه سرمایهگذاری.
البته در بعضی از حوزهها آنها نمیتوانند با ما رقابت کنند و آن تولید محتواست. چون در این حوزه فقط بستری را که قبلا در مجلات داشتهایم لازم داریم و تنها کافی است که طی جلساتی آموزشهایی از نظر سرچ، شیوه تنظیم، از نظر سئو، نگارش و… به نیروهایمان بدهیم. از طرفی اما تولید محتوا در ایران بحث گرانی است.
مثلا در یک شماره روزنامه ممکن است ۵۰ محتوا تولید شود اما ما تنها در یکی از سایتهایمان یعنی برترینها دات کام، روزانه بیش از ۳۸۰ محتوای تولیدی داریم که حجم بالایی با هزینه بالایی است. البته راهکاری در این مورد هم دارم و معتقدم که یک بستر باید مختص به تولید محتوا باشد و چندین بستر مختص ارائه محتوا، چون این راهکار شما را به موفقیت نزدیکتر میکند.
- اگر رقیب خارجی بخواهد بخشی از سهام شما را بخرد، عکسالعمل شما به پیشنهاد آنها چه خواهد بود؟
(نه کشیدهای میگوید). من اعتقاد زیادی به شراکت دارم و در حال حاضر هم ۵۰-۶۰ شریک دارم. اما فکر نمیکنم به فروش سهام فکر کنم چون مشکل سرمایه ندارم. بلکه به دانش و تجربه آنها احتیاج دارم. چون برنامههایی برای حضور در خاورمیانه و سطح بینالمللی داریم و در حال آمادهسازی زیرساختهایش هستیم. بنابراین دانش و تجربه آنها مهمترین آیتم برای ماست.
- چقدر حاضرید برای دیگران سرمایهگذاری کنید؟
قبل از اینکه جواب شما را بدهم اجازه بدهید به این نکته اشاره کنم که من با کسانی که میگویند ایدههای قشنگی دارند، نمیتوانم کار کنم. اما اگر کسی قدرت و مدیریت اجرایی دارد، من برایش سرمایهگذاری میکنم چون شرایط ایران را برای کار کردن در شرایط فعلی بسیار مناسب میدانم و اینجا بهترین مکان و بهترین موقعیت برای پول درآوردن است و با آدمهایی که فقط ناله میکنند و از همهچیز شکایت دارند، مشکل اساسی دارم. چون وقتی در این فضا کسی میتواند موفق شود، افراد بیشتری هم خواهند توانست.
- محمدرضا محسنی مهمترین لقبی که به دست میآورد، چه خواهد بود؟
میخواهم در سطح بینالمللی حضور داشته باشم و من را در ایران بهعنوان پدر علم تبلیغات نوین بشناسند.
- چند بچه دارید؟
دوتا. مانی ۱۰ساله و محیا ۷ساله.
- همسرتان چه نقشی در موفقیت شما داشتهاند؟
خانمم فرشتهای واقعی است و خردی درونی دارد که من را به نهایت آرامش میرساند. خانوادهام را خیلی دوست دارم و گاه که سر کار هستم دلم تابتاب میزند که زود به خانه برگردم، اما کار همیشه مانع بزرگی است.
- روزی چند ساعت کار میکنید؟
روزی ۱۴ ساعت و اعتقاد دارم اگر کسی میخواهد موفق باشد، حال در هر کاری که باشد، اگر کمتر از این میزان در طول روز کار کند، موفق نخواهد شد. یعنی کسی که بخواهد کارآفرین باشد، کمتر از این میزان نباید کار کند.
- گفتید حدودا ۶۰ شریک دارید. شراکت را چقدر پیشبرنده میدانید؟
باورم به خرد جمعی و تصمیمسازی جمعی است.
- تصمیمگیری نهایی هم جمعی است؟
تصمیم در یک فرایند گرفته میشود. از وقتی کارم را شروع کردهام همواره تصمیمهایم را در یک پروسه میگیرم. حتی اگر کسی از همین امروز کاری را شروع کند، شروع کند و شکست بخورد، به نظر من چیزی را از دست نمیدهد. من تا دلتان بخواهد شکست خوردهام اما واقعا دیدگاهم این است که شکست نخوردهام بلکه تجربه کردم و رها نکردم. شکست زمانی رخ میدهد که بیتفاوت بشوید و رها کنید.
- معمولا چه کتابهایی مطالعه میکنید؟
زمانی خوره کتاب بودم ولی الان کمتر وقت میکنم. ولی در حوزه مارکتینگ و روانشناسی بیشتر مطالعه میکنم. همچنین قرآن و نهجالبلاغه خیلی به من آموزه دادهاند. ادبیات و مشخصا مولانا را هم دوست دارم و علاقهمندم در چنین کلاسهایی حضور داشته باشم.
- اطرافیان شما را به چه ویژگی منحصربهفردی میشناسند؟
مثبتها را بگویم یا منفیها؟
- هردو را.
مثبت: باهوش و منصف.
منفی: جوگیر یا شاید بدقول. چون بعضی وقتها کسانی بودهاند که در حوزه کار به آنها قولی دادهام و نتوانستهام به آن عمل کنم که خیلی اذیتم میکند و دوست دارم جبران کنم.
- اولین درآمد شخصیتان مربوط به چندسالگی است؟
سوم راهنمایی بودم که به خاطر سرما محصولات کشاورزیمان مثلا گندمها کاملا از بین رفتند و ما صیفیجات کاشتیم. من مسئول کاشت و فروش خیار بودم و در آن سال بهاندازه پدرم درآمد داشتم که به دهنم مزه کرد و تا سه سال این کار را انجام دادم.
- در جوانی میخواستید چهکاره شوید؟
دبیر کل سازمان ملل.
- ماشین شما چه مارکی دارد؟
من ماشین ندارم اما همسرم تویوتا راوفور دارد.
- سوالی هست که دوست داشته باشید ازتان بپرسم ولی نپرسیده باشم؟
دوست داشتم از من بپرسید نظرم در مورد پول چیست.
- تیوی پلاس و آقای حسینیان با شما چه ارتباطی دارند؟
الان هیچی. قبلا در مجله ایدهآل از شرکای ما بودند که ما سهمشان را خریدیم و الان به حوزه آنلاین رفتهاند.
- سایت الکسا روبهرویتان باز است؛ در آن عضو هستید؟
رتبههای سایتهایمان را در آن میبینم و کیف میکنم. در حال حاضر برترینها بالاترین رتبه را دارد که حدود ۳۰ است و همچنین طرفداری، های دکتری، همگردی و الو دکتر، چیدانه و نینیبان که همگی زیر هزار ایران هستند.