حمید انبری کارشناسی مکانیک از دانشگاه جامع علمی-کاربردی اراک دارد و متولد ۶۷ است؛ از بچگی نقاشی میکرده و بعد سری به هنرهای تجسمی زده است . خودش میگوید از همان سوم ابتدایی نقاشیهایش را میفروخته است. هم قطار همیشگیاش در شرکت رباتیک ایدهکاوان ابوالفضل حسنی است، متولد ۶۵٫ ابوالفضل در دانشگاه دولتی اراک مهندسی برق خوانده و او هم از کودکی علاقهمند به طراحی و خوشنویسی بوده است. تفنگدار سوم این تیم مهندسی، سیدمحسن بنیجمالی است. این سه نفر در این گفتوگو در کنار هم قرار گرفتهاند تا هم از برنامههایشان برای آینده دو شرکت ایده کاوان صنعت پردیس و آیکپرباتیک بگویند و هم از کسب رتبه اول در یکی از معتبرترین مسابقات رباتیک دنیا یعنی استارتاپورلد. گفتوگویی که در طول آن صدای هویه و لحیم بهگوش میرسید در دفتری که بیشتر شبیه یک کارگاه و پر از ربات و ماکت و ابزارآلات برق بود. در میانه همین گفتوگو یکی از آشنایانشان با لهجهای که خیال آدمی را به حوالی کاشان میبرد با یک بسته سوهان وارد شد و موفقیت جهانی آنها را تبریک گفت. این سه جوان خجالتی و بیادعا بارها در طول این گفتوگو در رفتوآمد بودند و یک چشم به مصاحبه داشتند و یک چشم به رباتی که در حال ساخته شدن بود. هرچند جواب بیشتر سوالات را حمید داد اما هرسه آنها باور دارند که دوره آیتی به سر رسیده و عصر استارتاپهای رباتیک آغاز شده است.
- چرا سراغ شرکتداری آنهم در اوایل جوانی رفتید؟
در ایران بعد از اینکه از دانشگاه بیرون میآیید با یک خلاء وجود شغل مواجه میشوید که بهناچار یا ادامه تحصیل بدون هدف مشخص را انتخاب میکنید یا اینکه به سراغ شغلهای غیرمرتبط میروید. خیلی هم مشتاق باشید، احتمالا مهاجرت میکنید که به عقیده ما هر سه مورد به ضرر فرد و کشور است. بنابراین تصمیم گرفتیم بعد از فارغالتحصیلی برویم دنبال آنچه که به آن علاقه داشتیم یعنی حوزه رباتیک و این کار را با تاسیس شرکت کامل کردیم.
- مفهوم استارتاپ برای شما از روزی که کار را شروع کردید تا امروز چه تغییری کرده است؟
استارتاپها چیز عجیبی نیستند. همان جعبههای جادویی هستند که در بچگی داخل آنها را نگاه میکردیم و شغل و آینده خود را درون آنها میدیدیم. استارتاپها قرار است برای جوانهای داخلی چنین نقشی را داشته باشند. اینکه آیندهای که در کودکی برای خود متصور بودهاند را با آنها بسازند. برای تیم ما هنوز مفهوم استارتاپ همین تعبیر رویای کودکی است.
- ایده «ایدهکاوان» از کجا آمد و شروع کارتان چگونه بود؟
ایدهکاوان در سال ۹۰ در اراک متولد شد. شروعی بود برای آنچه فکر میکردیم میخواهیم در زمینه رباتیک انجام دهیم. ما تجربههای محدودی در دانشگاه و یا بهصورت فردی در محیط بیرون داشتیم. این شرکت را راهانداختیم تا با هدف توسعه اتوماسیونهای صنعتی و رباتیک، فعالیت کنیم. اولین پروژهای هم که داشتیم طراحی رباتی به اسم سایرو بود که قرار بود در شبکههای آبوفاضلاب ماموریتهایی را برعهده بگیرد. گزارشهایی را آماده میکرد که برای رفع عیب یا هر تصمیم دیگری مفید بود. این ربات حتی در محیطهای قابل انفجار هم میتوانست فعالیت یا زیر فشار آب و سیالات دیگر کار کند. حدود دو سال تحقیقات و ساخت سایرو طول کشید. رسیدن به نمونه اولیه خیلی سخت بود، چون هیچ حمایتی وجود نداشت؛ نهتنها بودجهای نبود بلکه حتی وقتی به شرکت آبوفاضلاب مراجعه میکردیم که مثلا قطر لولهها را به ما بگویند، از دادن چنین اطلاعاتی هم دریغ میکردند!
- سرنوشت سایرو چه شد؟
سایرو یک مرحله تجربه و دانش شرکت ما را در زمینه ساخت ربات بالا برد. هزینه تولید این ربات خیلی بود و نمیشد آن را تولید انبوه کرد ولی ساخت آن برای ما تجربه گرانقدری بود. بعد از این تجربه بود که تصمیم گرفتیم بهسمت ساخت رباتهای ارزانتر برویم که قادر باشند بازرسی شبکه فاضلاب را انجام دهند.
- چرا وارد حوزه ساخت چنین رباتهایی شدید؟
رباتهای بازرس شبکه فاضلاب، اغلب آلمانی هستند و در زمان تحریمها سختیهای زیادی به این حوزه از کشور برای واردات و بهخصوص پشتیبانی آنها وجود داشت. نرمافزارهای این رباتها از طرف شرکتهای سازنده پشتیبانی نمیشد و حتی بهدلیل محدودیت در استفاده از این رباتها، انفجار گاز در شبکه فاضلاب اصفهان باعث تخریب یک شهرک شد! این موضوع باعث شد که ما به فکر بیفتیم که نمونههای داخلی این رباتها را تولید کنیم.
- کار کردن در این حوزه سختیهای زیادی هم دارد. در کل دیدگاه مثبتی به حوزه آبوفاضلاب وجود ندارد!
بله؛ روزهای اولی که ربات را طراحی کرده بودیم، خود من برای اینکه روی کار آن نظارت کنم بالای سر آن بودم. چند ماه توی منهول و لولههای فاضلاب بودم و یادم میآید مادرم همیشه غر میزد که تو چه مهندسی هستی که بعد از اینهمه مقام که در زمینه رباتیک کسب کردهای، حالا لباسهایت بوی فاضلاب میدهد؟! اتفاقات زیادی هم میافتاد. مثلا مشکلات تنفسی در زیر زمین که ما را تهدید میکرد. اما در نهایت منجر به تجربههایی شد که امروز میتوانیم از آنها استفاده کنیم. یک نفرمان مدیرعامل شرکت آیکپرباتیک در اراک بود و یک نفر هم مدیرعامل ایدهکاوان و تا ۶ ماه پیش در دو شهر مختلف کار میکردیم. بخشی از تیم در پارک فناوری پردیس و بخشی در اراک بود. این فاصله برای استفاده از امکانات پارک بود ولی رفتوآمد میکردیم و ارتباطمان برقرار بود.
چرا رباتیک را انتخاب کردید؟ علاقهمندی شخصی بود یا زمینه مستعدی برای آینده میدیدید؟
اتفاقات بزرگ بیشتر از روی احساس میافتد تا از روی برنامهریزی؛ تصمیمات بزرگ را باید با دل گرفت و تصمیمات کوچک را با عقل. از هر بعدی که به رباتیک نگاه کنید، بستر رباتیک و کار در این زمینه در ایران فراهم نیست و کار کردن در این حوزه ریسک دارد. این حوزه روشها، متدها و ابزارهای دقیق خاص خودش را میخواهد که خیلی از آنها در ایران وجود ندارد. حتی برای پوششدهی سطحی قطعات، باید خودمان روشی اختراع میکردیم. یعنی اول باید میآمدیم کمبودهای تولید را برطرف میکردیم، بعد نوآوری که در زمینه رباتها داشتیم را پیاده میکردیم. در خارج از کشور شما میتوانید از یک شرکت دیگر بخواهید قطعه را برای شما بسازد و خودتان انرژی و وقتتان را بگذارید روی نوآوری در متدها و شیوههای صرفا رباتیک. اما در اینجا باید همه کارها را خودمان انجام میدادیم! ما علاقه خیلی شدیدی به این حوزه داشتیم. میبینیم که عصر تکنولوژیهایی مانند آیتی رو به پایان است و عصر رباتیک در حال آغاز است. این سرمایهگذاریها و روندی که در دنیا حول رباتیک رخ داده، میتواند ما را مطمئن کند که رباتیک عصرش را آغاز کرده است. رباتیک ۱۰ سال پیش محدودیتهای زیادی داشت چون تکنولوژیهای مکمل آن مانند باتریها و ریزپردازندهها، خوب رشد نکرده بود؛ ولی حالا همه این تکنولوژیها رشد کردهاند. از همان ۱۹۴۰ که اولین بار کلمه ربات به کار رفت تا امروز اتفاقات زیادی افتاده اما میتوان گفت حالا عصر واقعی رباتیک شروع شده است.
- صنایع و مردم هم این شروع را درک کردهاند یا هنوز با آن غریبه هستند؟
قبلا صنایع خیلی در برابر رباتها گارد داشتند ولی حالا کمکم استقبال میشود. ما دو سال به همراه پژوهشکده رباتیک دانشگاه امیرکبیر به شهرهای مختلف کشور میرفتیم و برای صنایع مختلف توضیح میدادیم که رباتها چه هستند و چه کاربردی دارند. این کار را رایگان انجام میدادیم ولی بازخورد مثبتی وجود نداشت. هرچند کمی رویکرد بهتر شده است. ما چند سال تلاش کردیم صنعت نفت و گاز کشور را با حوزه رباتیک آشتی دهیم. تحقیق کردیم، پروپوزال دادیم و اعلام آمادگی کردیم، اما به هر دری میزدیم بسته بود. اصلا کسی استقبال نمیکرد. هنوز همه به دنبال روشهای سنتی هستند. کسی برای تغییر جرئت و انگیزه ندارد. خیلی از کارهای پرهزینه و خطرناکی که در این صنایع توسط نیروی انسانی انجام میشود را میتوان با رباتها انجام داد اما هنوز برای سلامت نیروی انسانی ارزش زیادی قائل نیستیم. همین دلیل باعث شد که بیاییم به سمت آبوفاضلاب و تمرکزمان را روی این حوزه بگذاریم، چون به خیلی از نقاط شبکه آن دسترسی انسانی وجود ندارد و باید از ربات استفاده کرد.
- عشق و علاقه خودتان هم به حوزه رباتیک در این مداومت و سماجت تاثیرگذار بوده است؟
بله؛ ما به این حوزه علاقهمند هستیم و آن را با شور دنبال میکنیم. اما هیچ بستری برای رشد نمیدیدیم. برای دسترسی به این حوزه خیلی صبر کردیم و سختی کشیدیم. شاید در هر صنف دیگری وارد میشدیم بهقول معروف یک سال یا دو سال خاکخوری داشتیم و بعد میرسیدیم به مرحله رشد. درست است که ما از سال ۹۰ شرکت را ثبت کردهایم ولی از سال ۸۵ این کار را شروع کردیم. ۱۰ سال مداومت کردهایم و حس و علاقهای که برای انجام دادن یک کار بزرگ داشتهایم، باعث شد که تسلیم نشویم و بعد از ده سال، کمکم داریم نتیجه کارمان را میبینیم.
- بعد از ۱۰ سال از شروع، ایدهکاوان در حال حاضر چه موقعیتی دارد؟
ما حاضر شدیم به دلیل همان فرهنگ و رویکردی که نسبت به رباتها در کشور وجود داشت، رباتهای چندصد میلیونی را با هزینههای کمتر تولید کنیم. بهعبارتی نتوانستیم این باور را جا بیندازیم که ما هم میتوانیم ربات داشته باشیم اما قیمت را طوری شکاندیم که نمیشد در برابر آن مقاومت کرد! هرکسی بخواهد در دنیای امروز شرکتی راه بیندازد، سرمایهگذاری پیدا میکند و مواد اولیه و نیروی انسانی آن و نقطه بازگشت سرمایهاش را مشخص میکند و برد و باخت خود را تعریف میکند. ولی حالا که ما به موفقیت رسیدهایم و به عقب نگاه میکنیم، میبینیم چیزی که ما را به جلو برده این بوده که چیزی برای از دست دادن نداشتهایم. یعنی این حمایت نکردن را تبدیل کردیم به نقطه قوت خودمان. شاید اگر سرمایهگذار یا حمایتکننده مالی داشتیم، اینقدر دستودلمان برای ریسک کردن باز نبود. ما از زندگی شخصیمان و منفعتهایی که بهعنوان یک فارغالتحصیل مهندسی میتوانستیم داشته باشیم، دست کشیدیم و هرچه درآمد هم داشتیم، میریختیم توی شرکت. هنوز هم درآمد پروژهها را صرف پروژههای بعدی میکنیم که شاید هم در نهایت به سطل آشغال ریخته شود. این ریسکی است که ما برای رشدمان میکنیم. یعنی درآمدزایی را هیچوقت اصل کارمان قرار ندادهایم. البته این صنعت هم نیاز به ده سال کار کردن داشت. ما اگر رباتهای فعلیمان را ۱۰ سال پیش داشتیم هم نمیتوانستیم آن را بفروشیم. نیاز داشتیم که بازار ایران را بشناسیم، نیازهای ایران را رصد کنیم و بههمین دلیل این زمان از دسترفته را زمان سوخته نمیدانیم.
در مورد جایگاهمان باید بگویم به نسبت فعالیتهایی که بهخصوص صرف تحقیقوتوسعه در زمینه رباتهای حوزه نفتوگاز کردیم، جایگاه خوبی داریم. دلیل اشاره به این موضوع این است که ما وقت زیادی را صرف ساخت رباتهایی کردیم که به دلیل همان عدم استقبال، نیمهکاره رها شدند. هنوز هم تحقیقات ما موجود است و شاید در آینده بتوانیم از آنها استفاده کنیم ولی بههرحال خیلی از وقت ما صرف آن شد.
- دلیل این استقبال نشدن از حوزه رباتیک در صنایع داخلی چیست؟ این انتقاد هم به بچههای این حوزه وارد است که خیلی فضایی فکر میکنند و به دنبال شناسایی نیازهای صنعت نیستند؟
شاید تعدادی از بچههای این حوزه خیلی با جامعه و نیازهای آن ارتباطی نداشته باشند اما مشکل اساسی آنجاست که مدیران صنایع هنوز به حوزه رباتیک به چشم یک حوزه فانتزی و رویاپردازیهای اختراعگونه نگاه میکنند! مشکل اصلی اینجاست. رباتها را اسباببازیهای پیچیدهای میبینند که چند دانشجو یا جوان کنجکاو و عاشق اختراع، آنها را ساختهاند! در صورتی که صنعت رباتیک در صنایع دنیا، همه خطوط تولید را قرق کرده است ولی حالا بهخصوص هزینههای نیروی انسانی باعث شده حتی شرکتهای داخلی هم نظر خود را عوض کنند؛ اگرچه در سالهای تحریمها با وجود فشاری که روی صنایع وجود داشت، ترجیح میدادند با تعدیل نیرو و کم کردن میزان تولید، صرفهجویی کنند تا روی آوردن به دانش رباتیک. ما در این سالها حدود ۳۰ پروژه رباتیک را راه انداختیم که پنج پروژه به نمونهسازی رسید و سه دستگاه از این دستگاهها بهعنوان محصول نهایی در حال ورود به بازار است. در مقایسه با رقیب دیگری که در زمینه رباتهای حوزه آب وفاضلاب کار کرده، شاید عقبتر باشیم ولی رشد خیلی سریعتری داشتهایم. ما گزارشهایمان را بر اساس استانداردهای روز دنیا طراحی کردهایم؛ استانداردهایی که حتی خیلی از مسئولان این حوزه از وجود آنها خبر نداشتند. بازرسیها را به شکل دقیق انجام میدادیم. بخشی از کار را که به دلیل محدودیتهای سرمایهای نتوانسته بودیم انجام بدهیم، دستی انجام میدادیم و اعتماد صنایع آبوفاضلاب کشور به ما جلب شد و تا دو ماه آینده محصول نهاییمان را وارد بازار میکنیم که شامل سه مدل ربات بازرسی شبکه فاضلاب است؛ رباتهایی که با توجه به اقلیمهای متنوع ایران، قابلیت صادرات به هر کشوری را دارند. امسال سه ربات بازرسی شبکه و یک دستگاه هم ربات بازرسی چاه عمیق ساخته و تحویل دادهایم.
- تمرکز خیلی از استارتاپهای ایران روی حوزه خدمات است. چون بخش خدمات هم اقتصاد بزرگتری دارد و هم زودتر میتوان در آن به سوددهی رسید و خیلی جنبه دانشمحور و تحقیقاتی هم ندارد. یکی از خطرهایی که این روند دارد، بازتولید اقتصاد خدماتی ایران در حوزههای نوین و کمتوجهی به صنعت است که موتور رشد اقتصادهای ملی محسوب میشود؛ بهعبارتی استارتاپهای حوزه صنعت مهجور ماندهاند. حوزه رباتیک چقدر برای راهاندازی استارتاپ مستعد است؟
اگر بخواهم بر اساس یک اینفوگراف توصیفی جواب شما را بدهم باید بگویم ما اول تحقیقات و مطالعات وسیعی انجام دادیم، بعد نمونه ساختیم و این نمونه را هم وارد بازار نکردیم و خودمان وارد فاز خدماتدهی شدیم. یعنی ربات را که وارد کار میکردیم، دو سال هم خودمان گزارشهایش را آماده میکردیم و فقط اینطور نبود که محصول را بفروشیم و پولش را بگیریم و مشتری را تنها بگذاریم. چون میدانستیم که باید بالای سر ربات باشیم تا بتوانیم فرهنگ و چگونگی استفاده از آن را جا بیندازیم. بعد از این مراحل بود که فاز تولید محصول را شروع کردیم. ما در این حوزه استراتژی داشتیم که محصول و خدمات مرتبط با آن را همزمان ارائه دهیم؛ صرف اینکه محصول بدهیم بیرون کافی نیست. در حالحاضر نسبت محصول به خدماتمان ۲۰ به ۸۰ است. در سال آینده ما شرکتی خواهیم بود که در حوزه رباتیک وارد طیف وسیعی از خدمات میشود که نهتنها در کشور خودمان، بلکه در کشورهای همسایه هم قابل ارائه خواهند بود.
- یعنی میخواهید رباتها را وارد زندگی روزمره مردم کنید؟
بله، میخواهیم پا را از حوزه صنعت فراتر بگذاریم و نیازهای روزمره مردم را با رباتها پاسخ بدهیم.
- با این استراتژی احتمالا استارتاپهای دیگری هم مشتاق میشوند وارد حوزه رباتیک و ارائه خدمات بهوسیله رباتها شوند و مفهوم رشد استارتاپی در این حوزه قویتر شود.
در ایران مفهوم استارتاپی برمیگردد به ایدهای که دارید، یعنی ایدهای را به سرانجام میرسانند و بعد میافتند دنبال اینکه برای محصول یا خدمات آن ایده، مشتری پیدا کنند! این اشتباه است؛ ما باید ببینیم مردم چه مشکلی دارند و نیازشان چیست. در حوزه رباتیک ما میخواهیم این کار را انجام دهیم. رباتیک مشتمل بر سه تکنولوژی است: مکانیک، الکترونیک و نرمافزار. اگر مشتری نیاز به نرمافزارهای مدرن داشت ما باید روی این حوزه کار کنیم. اگر نیاز مکانیکی بود، باید این جنبه از رباتهایمان را قوی کنیم. برای مثال ما قبلا زیاد روی نرمافزار کار نمیکردیم و بیشتر الگوریتمها را دستی مینوشتیم ولی حالا فهمیدهایم که باید نرمافزارها را ارتقا دهیم؛ چون سرعت رشد ما را بالا میبرد. ما در حوزه مسابقات رباتیک و المپیادهای دانشآموزی خیلی مدال و موفقیت داریم ولی در زمینه تولید محصول موفق نیستیم؛ دلیل هم این است که ایدههایمان بیشتر چیزی است که خودمان دوست داریم تا محصولی که بتواند خدمتی ارائه دهد که نیازی از مردم یا صنعت را برطرف کند. به همین دلیل روی مشتری کار کردهایم و از این منظر خودمان را کمی استارتاپی میدانیم. نکته جالب این است که اوایل کارمان اسم ربات را نمیآوردیم که مشتری نترسد؛ میگفتیم یک دستگاهی تولید کردهایم و نمیگفتیم ربات ساختهایم!
- یعنی در حوزه رباتیک باید بحث تجاریسازی ایده را از همان ابتدا جدی بگیریم؟ اتفاقا این همان مشکلی است که استارتاپهای ایرانی هم دارند. سوال دیگر این است که رباتیک در دنیا در صنایع مختلف نفوذ کرده است. در ایران با وجود مثالهایی که زدید ما موقعیت خوبی نداریم. اصولا فاصله بهوجودآمده در این زمینه با کشورهای صاحبتکنولوژی اینقدر کم است که بشود آن را جبران کرد یا بهصرفه نیست که وارد سرمایهگذاری در آن شویم؟
اینکه کجای کار هستیم بهنظرم خیلی مهم نیست؛ اگر در این حوزه آلمانها حرفی برای گفتن دارند دلیلش این است که ۵۰ سال پیش قالبساز بوده و سنت ریختهگری داشتهاند و حالا روی همان پایه توانستهاند صنعت رباتیک و ابزارهای دقیقشان را سرآمد کنند. ولی این همه داستان نیست؛ شما به هندوستان نگاه کنید، تا ۲۰ سال پیش هیچ حرفی در حوزه آیتی نداشت. پایه و سنتی هم در این زمینه نداشت ولی حالا حرفهای بسیار زیادی دارد که در صنعت آیتی بزند. این اتفاق در مدت پنج یا ۶ سال افتاد. نفت ما یکصد سال سابقه دارد ولی صنعت آیتی جوان آنها، درآمد بیشتری از آن دارد. بنابراین ایجاد تغییر و رشد در چنین صنایعی مستقل از این است که امروز کجا هستیم و از کشورهای پیشرو دنیا چقدر فاصله داریم. در همین موفقیتی که ربات ما در آلمان کسب کرد، کشورهای صاحبصنعت رباتیک هم حضور داشتند و حتی شرکتهای مطرح رباتیک دنیا هم آمده بودند اما ربات ما اول شد؛ کشوری که در حوزه رباتیک یا تکنولوژی رباتیک حرف چندانی برای گفتن ندارد و اسمش سر زبانها نیست. پس موفقیت در این حوزه ربطی به جایگاه شما ندارد و ایدهها و تلاش برای بهسرانجام رساندن آن مهم است؛ باید این را باور کرد.
- در حوزه استارتاپی ایران، موضوع سرمایهگذاری اخیرا خیلی جدی شده و از طرف سرمایهگذارها حمایتهای خوبی از ایدههای جوانان، چه استارتاپها و چه دانشبنیانها شده است؛ این اتفاق مبارک، شامل حال رباتها نشده است؟
سرمایهگذاریهای استارتاپی با هر عنوانی که باشد، خوب میدانند که این سرمایهگذاری ریسکپذیر است؛ چون نمیتوانید به سرمایهگذار بگویید دقیقا چه وقت به پول و سود میرسند. ما از کشورهای دیگر پیشنهادهای زیادی داشتیم، حتی از سازمان فضایی اروپا پیشنهاد ۲۰۰ هزار دلاری داشتیم که برویم آنجا مستقر شویم و فقط ۱۰ درصد شرکتمان مال آنها شود. آنها میگویند ما در سود و زیان شما شریک میشویم؛ اگر سود کردید ما در سود شما شریکیم و اگر زیان کردید در زیان شما شریکیم؛ این یعنی سرمایهگذاری ریسکپذیر. این تعریف در ایران خیلی خوب درک نشده است. اولین سوالی که سرمایهگذار میپرسد این است که پول من کی دوبرابر میشود؟!
- پس، از خارجیها هم پیشنهاد سرمایهگذاری داشتهاید؟
بله، بعد از موفقیت در رویداد استارتاپورلد اینقدر پیشنهاد سرمایهگذاری داشتیم که با آنها یک کتابچه درست کردیم! کمپانیهای خیلی بزرگی به ما پیشنهاد دادند.
- آنها را بررسی هم کردهاید؟
درحال فکر کردن و بررسی آنها هستیم. اما میخواهیم با یک مدل خوب در مورد آنها فکر کنیم، چون تنها چیزی که به آن فکر نمیکنیم، رفتن از ایران است.
- سرمایهگذاری خارجی را واجد چه مزیتهایی میدانید؟
تاثیری که این سرمایهگذاری در مدیریت شرکت میگذارد غیرقابلکتمان است. دیجیکالا اگر دیجیکالا شد، بهخاطر تزریق یک مدل مدیریت خارجی به آن بود؛ وگرنه سالها فعالیت میکرد و رشد بسیار کندی داشت و وقتی رشدش شدت گرفت که از خارج آمدند و روی آن سرمایهگذاری کردند. مفهوم استارتاپ هم همین است که فضا و ظرفیت رشد و توسعه بالا داشته باشید. ما هم سیاست جدیدمان رفتن به سمت توسعه است.
- تیم ایدهکاوان و آیکپرباتیک چند نفر است؟
جمعا ۱۲ نفر هستیم.
- هنوز در اراک هم فعالیت میکنید؟
نه، دفتر اراک در دفتر پارک پردیس ادغام و همه تیم در اینجا متمرکز شد؛ در دو حوزه پروژههای بینالمللی و پروژههای داخلی یکی به اسم آیکپ روباتیک و دیگری به اسم ایدهکاوان با دو شرکت بهلحاظ اسمی مجزا ولی در باطن واحد، فعالیت میکنیم.
- تا حالا شده که شرکتها یا استارتاپهای خدماتی به شما پیشنهاد همکاری برای طراحی ربات بدهند؟
تا قبل از محصولات جدیدمان، ما را بیشتر یک رباتساز صنعتی بهشمار میآوردند ولی حالا قضیه فرق کرده است. شرکتهای خصوصی خدماتی حوزه صنعت، به ما پیشنهاد میدادند که معمولا هم در حد مطالعه و طراحی پیشتر نمیرفت؛ بیشتر هم ناشی از بیاعتمادی بود که به آینده فعالیت خودشان داشتند!
- ولی در حوزه استارتاپی، هم از نظر همگونی و همفکری که بنیانگذاران آنها از نظر سنی و فکری با شما دارند و هم اینکه معمولا از ایدهها و راهکارهای تازه استقبال میکنند، این انتظار وجود دارد که سراغ رباتها بیایند. مثلا پیشنهادی از سوی دیجیکالا برای طراحی رباتهای کالارسان نداشتهاید؟ یا اینکه دیجیکالا بهصرافت این نیفتاده که شرکت شما را بخرد و بخش رباتیک آنها شوید؟
نمیدانم چقدر ما را میشناسند و اصلا از کارهایی که ما میکنیم آگاه هستند یا خیر. در مورد دیجیکالا ما دو، سه سال پیش رفتیم با آنها مذاکره کردیم و گفتیم که رباتهای سرویسرسان طراحی میکنیم و میتوانیم برای انبارهای آنها رباتهایی طراحی کنیم که سرعت و دقت کار آنها را بالا ببرد. مثال آوردیم که شرکت آمازون، شرکت آکریسرباتیک را با مبلغ بالایی خرید که برای خدماتش رباتهای انباردار تولید کند؛ ولی مذاکره ما با توجه به سیاستهای آنها نتیجه نداد. رباتیک محصول پیچیدهای است و حتما مشتری باید از آن درک داشته باشد تا بتواند راضی شود و اعتماد کند. قاعده رباتیک این است که اعتماد کنید و بعد از آن لذت ببرید.
- رباتیک چقدر این ظرفیت را دارد که در شهرستانها هم رونق بگیرد؟
تولید یعنی ارزشافزوده؛ یک باغدار میتواند سیب را بچیند و بدهد دست مشتری یا آن را کمپوت کند و با قیمت بالاتر به بازار بدهد. در رباتیک ارزشافزوده محصول خیلی مهم است. یعنی از تلفیق مکانیک و الکترونیک و برنامهنویسی یک ارزش تازه خلق میکنیم. در حوزه برنامهنویسی خیلی کارها میشود کرد ولی بازار آن در حال اشباعشدن است و خیلی دست در آن زیاد است. همین دیجیکالا هم اگر وارد حوزههای نوین نشود، نهایتا تا پنج سال آینده میتواند اینگونه یکهتازی کند. همین حالا کلی سایت شبیه آن راه افتاده که در حال تسخیر بازار هم هستند. چون کپیکاری در این حوزهها خیلی راحت است ولی در زمینه رباتیک چون بر پایه دانش است، کپی کردن و رقابت سختتر است. پس اگر شما وارد شده و درست عمل کنید، میتوانید مطمئن باشید که سالها در صدر خواهید بود. در این راه سختی تا رسیدن به موفقیت زیاد است اما موفقیت آن ماندگارتر است. نوشتن یک اپ برای یک چمدان خیلی راحت است ولی همه میتوانند آن را انجام دهند، در حالی که تولید یک چمدان هوشمند کار هرکسی نیست!
- چشمانداز ایدهکاوان چیست؟
در حوزه رباتهای صنعتی و رباتهای سرویسرسان خانگی ما میخواهیم بازار جهانی را تصرف کنیم. روزی را میبینیم که محصولاتمان در سراسر دنیا استفاده میشود. پول درآوردن و شهرت برایمان مهم نیست اما چون چیزی برای از دست دادن نداریم، فکر میکنیم این هدف محققشدنی است. تنها هدفمان این است که مردم محصولاتمان را در همه دنیا استفاده کنند ولی میخواهیم در حوزه داخلی هم نیازهای رباتیک کشور را برطرف کنیم. ما رباتی که با هزینه یک میلیارد تومانی از خارج وارد میشد را با ۶۰ میلیون تومان تولید کردهایم؛ پس این اعتماد را به خودمان داریم که رشد کنیم. تا ۵ سال آینده میخواهیم حتی اگر شد با شرکتهای بزرگی مثل گوگل و مایکروسافت، نوع جدیدی از رباتها را به نام رباتهای سفری بسازیم و عرضه کنیم که مطمئن هستیم در حوزه گردشگری با استقبال فراوانی روبهرو خواهد شد. ایدههای زیادی داریم که هنوز رو نکردهایم!
- این کمی رویاگونه است؛ روی کاغذ چشمانداز شما چیست؟
چمدانی که ما تولید کردیم، اولین چمدان تمامهوشمند دنیاست. سابق بر این چمدانهایی طراحی شده بود که میتوانست صاحب خود را دنبال کند ولی فقط طرح مفهومی بود و تولید نشده بود. این چمدان دو مزیت دارد؛ یکی امکانات و سرویسهای حرکتی که ارائه میدهد و دیگری خدمات دیجیتالی. در خدمات حرکتی هم دنبال صاحب خود راه میافتد، بدون نیاز به حمل کردن و هم اینکه صاحب چمدان میتواند روی آن بنشینید و بهعنوان یک وسیله نقلیه از آن استفاده کند. ما در طراحی این چمدان از نیازهای فرودگاهی و تجربه خودمان در سفرهایی که برای مسابقات میرفتیم استفاده کردیم. در فرودگاههای بزرگ دنیا، کشاندن یک چمدان سنگین از این سر ترمینال به سر دیگر آن عذابآور است. این چمدان هوشمند که در آن از تکنولوژی سِگوی(Segway)استفاده شده، میتواند این نیازها را برطرف کند. دومین مزیت تریدیویژن آن است.
این تکنولوژی یک درک تصویری برای ربات از اشیای روبهروی آن ایجاد میکند که فراتر از دیدن است. ما با استفاده از اسکن استخوانبندی افراد، چمدانی را طراحی کردیم که میتواند قابلیتهای زیادی در راهبری آن داشته باشد. همچنین اپلیکیشنی برای آن نوشتیم که هم امنیت قفل آن را بالا میبرد و هم از طریق اینترنت میتوان آن را مکانیابی و در صورت گم شدن آن را پیدا کرد. فعلا پیشنهادهای زیادی برای تولید انبوه آن بهخصوص از طرف شرکتهای چمدانساز بزرگ دنیا و شرکتهای تولیدکننده سگوی داریم.
دو شرکت تجهیزات حملونقل و راهبری فرودگاهی هم به ما برای تولید انبوه آن پیشنهاد دادهاند. آنها به این فکر میکنند که نهفقط چمدان هوشمند بلکه سبدهای فرودگاهی هوشمند هم تولید شود. ما هم ثبت اختراع همه این محصولات را در اروپا انجام دادهایم و در حال برررسی پیشنهادها هستیم و بهاحتمال قوی با یک سرمایهگذار ایرانی آن را به دست مشتری میرسانیم.
- مقام اول در استارتاپورلد
استارتاپورلد مسابقاتی است که تحت اسپانسری سازمان فضایی اتحادیه اروپا و بخش روباتیک این اتحادیه برگزار میشود. شرکت بینالمللی AZO هم برگزارکننده این رویداد است که زیرمجموعه همان اتحادیه اروپاست. شرکتهای مختلف استارتاپی رباتیک جهان در آن شرکت میکنند و رباتهای خود را محک میزنند. حتی شرکتهای بزرگ و شناختهشده رباتیک هم استارتاپهایشان را در آن شرکت میدهند. بعد از بررسی طرحهای مختلف از نظر ایجاد تغییر و میزان تاثیرگذاری رباتها در دنیای بیرون، توسعهپذیری آن در زندگی مردم و سابقه تیمها، یک هیئت داوران ۵۰ نفره، برگزیدگان را انتخاب میکند. این داوران شامل مدیران بخش فضایی و رباتیک اتحادیه اروپا، مدیران دانشگاههای آلمان و چند مدیر از شرکتهای بزرگ و مطرح رباتیک جهان هستند. طرح چمدان هوشمند شرکت آیکپرباتیک در مرحله اول برگزیده شد و بعد به جمع سه طرح برتر راه یافت و در نهایت از طریق ایمیلی که به دست تیم رسید، اعلام شد که این طرح، رتبه یک این مسابقات در زمینه رباتهای خدمترسان را کسب کرده است. طبق گزارش سایت رباتریکورد که تعداد و فعالیت استارتاپهای رباتیک را رصد میکند، تنها استارتاپ رباتیک ایران شرکت آیکپرباتیک است. حدود ۵ هزار استارتاپ رباتیک در سراسر دنیا در حال فعالیت هستند. تمرکز استارتاپ ورلد امسال روی رباتهای خدماتی بوده است چراکه به نظر میرسد رباتهای حوزه صنعت هم در طراحی و هم در تعداد شرکتها اشباع شده است.