انریکه بنیتز یک توسعهدهنده وب و عاشق ساختن اجزای مربوط به وبسایتها از ابتدا تا انتهای آن است. گرچه او در حال حاضر روی طرح یک برنامه برای ارسال پیامک مربوط به نمایشهای تلویزیونی کار میکند، اما تقریبا یک سال پیش نخستین طرح برخط (آنلاین) خود را اجرا کرد که با ناکامی روبهرو شد.
طرح شکستخورده انریکه که فونیکس نام داشت، یک نرمافزار ارائه خدمات برخط بود که کاربران را قادر میکرد آخرین پیامهای خود را پیش از مرگ برای افرادی که دوستشان دارند، ارسال کنند؛ طرحی عجیب که خود او به نامتعارفبودنش واقف است و به شکل موفق پیش نرفت.
توسعه پیامرسان مردگان
پیامرسان مردگان فونیکس یک برنامک (اپلیکیشن) بود که قرار بود به افراد اجازه دهد پیغامهایی ارسال کنند. کاربر میتوانست به محیط نرمافزار وارد شود و شروع به نوشتن پیغام خود کند (درست مانند نوشتن یک نامه) سپس نشانی ایمیل گیرندگانی را مشخص کند که مایل است پس از مرگش آن پیام را دریافت کنند.
انریکه میگوید این طرح را زمانی در ذهن پروراند که درگیر تفکر درباره مرگ بود و با خودش گفت: «یکی از غمانگیزترین نکات درباره مرگ این است که وقتی فرد از دنیا میرود، طرحها، دیدگاهها و افکاری را که همیشه مایل بوده با دیگران درمیان بگذارد نیز با خود میبرد.» پس تلاش کرد راهی برای ارسال هر چیزی به آنان که دوستشان داریم درست کند.
انریکه توضیح میدهد ممکن است این پرسش ایجاد شود که فونیکس چگونه از مرگ کاربر باخبر میشود، پاسخ ساده است. در نرمافزار کلیدی تعبیهشده که کاربر با فشردن آن از زندهبودن خود خبر میدهد و اگر کاربری پس از یکسال این کلید را دوباره فشار ندهد، به معنای مرگ اوست و نرمافزار شروع به ارسال پیامها میکند.
طرحی که هیچ نیاز و مشکل واقعی را حل نمیکرد
به این ترتیب او تنها نرمافزار را روی اینترنت در دسترس قرار داد و خبر آن را منتشر کرد و منتظر ماند. اما ادامه ماجرا برای او درسهای بزرگی به همراه داشت.
وبسایت ارائهکننده نرمافزار هزاران بازدیدکننده را جذب کرد اما تنها ۴۵ نفر حاضر به ثبتنام شده بودند، در این میان او ناگزیر از پرداخت هزینه ماهیانه ارائه نرمافزار در اینترنت بود در حالیکه هیچ درآمدی کسب نکرده بود.
او بازدیدکنندگان مناسب را در اختیار نداشت. جوانانی که امکان دسترسی به نرمافزار را داشتند، اهمیتی به موضوع مرگ نمیدادند و افراد سالخورده که به مرگ فکر میکنند نیز از نظر فنی دسترسی مناسبی به نرمافزار نداشتند. در همین حال کاربران باید برای برخورداری از این خدمات هزینه سالانه ۳۰ دلار را پرداخت میکردند که هزینهای بالا بود.
انریکه معتقد است در این میان اشتباهات بزرگی نیز مرتکب شده: نخست آنکه نیمی از سال را به صورت شبانهروزی برای توسعه نرمافزار کار کرد، یک دامنه نسبتا گران co. برای آن خرید و برای مشاوره حقوقی یک وکیل استخدام کرد. در همین حال یک حساب بانکی افتتاح کرد و گواهی معتبر امنیتی برای وبسایت خود خریداری کرد و برای طراحی نشان یک طراح استخدام کرد و برای خدمات ارسال ایمیل قابل اطمینان، گرانترین عرضهکننده را انتخاب کرد. اینها همه در حالی بود که دیدگاهی بهشدت مثبت درباره طرح خود داشت و طرح را پیش از اجرا مورد آزمایش قرار نداده بود.
در کنار همه اینها، انریکه معتقد است که بزرگترین اشتباه وی آن بود که طرحش هیچ نیاز و مشکل واقعی را حل نمیکرد و دلیلی نداشت که مردم بابت استفاده از آن پرداختی انجام دهند.