قهرمان جهان خواهیم شد

سرمقاله 175 هفته نامه شنبه به قلم اکبر هاشمی

0

ما در سال ۹۹ دیگر مردم سال ۹۸ و سال‌های قبل آن نخواهیم بود. به اندازه ۱۰۰ سال بزرگ شدیم، زجر کشیدیم و شخم خوردیم. براین باورم می‌توانیم بقايمان را به تقدیری خود خواسته تغییر دهیم نه تقدیری محتوم.

نمی دانم تا به حال تصادف را تجربه کرده‌اید؟ وقتی به خودتان بیایید تا دقایق و‌حتی تا چند ساعت نمی‌دانید کجا هستید و ‌چه بر سرتان آمده است، برای همین واکنشی ندارید. زمان که بگذرد به خود می‌آیید. به مرور متوجه عمق فاجعه می‌شوید.

شروع می کنید به نشان دادن واکنش‌های احساسی. مثل گریه، اندوه، عصبانیت، ترس، نگرانی، حسرت و… . وضعیت ما به واسطه شیوع کرونا در چنین حالتی قرار دارد. هنوز نمی‌دانیم چه خواهد شد و عمق فاجعه تا چه میزان است.

چه چیزها و چه کسانی را از دست دادیم و خواهیم داد، برما چه رفته و‌چه خواهد رفت. اما تجربه نزدیک به ۵ دهه زندگی می‌گوید ما دیگر آن مردمان گذشته نخواهیم بود. زندگی ما به بعد و قبل کرونا تقسیم خواهد شد تا پدیده شگرف و مصیبت‌بار بعدی.

سال ۹۸ تاریخی‌ترین سال بعد از شیوع وبا در سال ۱۲۹۶ تا امروز ایران است. همه اتفاقات تلخی که می‌توانست در طول چند دهه روی دهد در یک سال بر سرمان آوار شد. به اندازه همه نسل‌های قبل از دست داده داریم.

ما در این سال‌ها و در این سال مُردیم و زنده شدیم و‌دوستانمان مُردند و دیگر زنده نشدند. نمی‌دانم کفران نعمت کنیم و بگوییم ای کاش ما هم رفته بودیم یا شکرگذار خداوندگار حکیم باشیم که ما را هنوز نگاه داشته است.

بقا و ادامه دادن به زندگی برای هر انسانی به خصوص انسان جسته از بیماری و‌گرفتاری لذت‌بخش است. اما این تفکر که زیستن در این شرایط تقدیر‌مان است غم‌انگیز می‌نماید. آن هم در شرایطی که می دانیم اگر بخواهیم و ‌تلاش کنیم می‌توانیم شرایط را اصلاح و بهبود ببخشیم.

اگر امید به اصلاح و ‌درست شدن وضعیت نبود تحمل این تقدیر، بسیار سخت و ‌ناگوار بود. در سال ۲۰۰۲ برزیلی‌ها در فینال جام جهانی آلمان‌ها را شکست دادند؛ در آن شب باشکوه وقتی مارکوس اوانگلیستا دموراس ملقب به کافو پنجمین جام قهرمانی برزیل را بالای سر برد کاغذهای طلایی رقص‌کنان ورزشگاه یوکوهاما را برای مردان همیشه قهرمان فرش کردند.

صحنه‌ای به یاد ماندنی و باشکوه که زیبایی و شکوهش بیش از حد ظرفیت ما نسل سیاه و سفید دهه پنجاهی جنگ زده بود. آن شب ما مردم ایران خوشحال بودیم اما خوشبخت مردم برزیل بودند، مردمی که رفته رفته قهرمانی برایشان عادی می‌شد.

یک نفر کنار دستم گفت افسوس که می‌دانیم هرگز قهرمان جهان نخواهیم شد و هیچ‌گاه مردم ایران طعم قهرمانی جام جهانی را نخواهند چشید. از آن تاریخ به بعد دیگر هیچ‌گاه فوتبال ایرانی برایم آن طعم و‌کیف قبلی را نداشت چرا که می‌دانستم هرگز قهرمان جهان نخواهیم شد.

با این امید زندگی کردن که روزی این مشکلات آوار شده بر سرمان به پایان خواهد رسید و موانع کسب‌و‌کار برای کار‌آفرینان به حداقل ممکن کاهش پیدا خواهد کرد، سختی ها را قابل تحمل می‌کند.

اما اگر همانطور که می‌دانیم هرگز در فوتبال قهرمان جهان نخواهیم شد بدانیم هر چقدر هم صبوری و‌ تحمل کنیم مشکلات و بحران‌ها از اقتصاد ایران رخت برنخواهد بست آنگاه دیگر زندگی ایرانی برای ما طعم شیرینی نخواهد داشت.

زندگی لیگ فوتبال نیست که دل به بارسا و رئال ببندیم خودمان را تخیلی به الکلاسیکو ‌در سنتیاگو برنابئو برسانیم و‌ رویاهایمان را روی آب بسازیم. اینجا اگر امید بمیرد ایرانی کارش با ایران تمام است.

حرف آخر: ما در سال ۹۹ دیگر مردم سال ۹۸ و سال‌های قبل آن نخواهیم بود. به اندازه ۱۰۰ سال بزرگ شدیم، زجر کشیدیم و شخم خوردیم. براین باورم می‌توانیم بقايمان را به تقدیری خود خواسته تغییر دهیم نه تقدیری محتوم.

باید باور کنیم آبادانی، ساختن و تغییر شرایط سخت توسط خودمان شکل می‌گیرد. تفاوت سال ۹۹ با سال‌های پیشین مثل آپدیت ورژن ویندوز ۹۸ به ویندوز ۷ نیست، شبیه گذر از داس به ویندوز است.

در شرایط جدید باید کسب‌و‌کارهای جدید بنا کنیم باید بیزنس‌هایمان را بکوبیم و از نو بنا کنیم مثل خودمان که کورنا ما را کوبید و دوباره متولد شدیم. برای ایجاد تغییر کارآفرینانه نباید در انتظار معجزه یا فریادرسی باشیم، مانند پیشینیانمان با کم و به اصلاح زیر پله ای شروع کنیم. امروز اگر دستانمان خالی است اما به اندازه دهه‌ها تجربه شکست و پیروزی ذخیره داریم.

کرونا به همه ثابت کرد (به ما،مردم ،مدیران و‌همه اجزا دولت ) تنها راه توسعه و‌حیات کشورمان از جاده اقتصاد دیجیتال می‌گذرد. ما کارآفرینان استارتاپی با دستان خالی و با اندک سرمایه باید بخش قابل توجهی از اقتصاد دیجیتال ایران را بسازیم و به دست بیاوریم. برای آنکه جام را بالای سرمان ببینیم.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.