به جای شعارگویی، داستانسرایی کنید

0

با این حال، بین محتوای خسته‌کننده و بی‌روح که شرکت‌ها به خلق آنها روی آورده‌اند و داستان‌هایی که بسیار جذاب هستند، تفاوت بسیار چشمگیری است. داستان‌های جذاب، دربرگیرنده‌‌ محتواهایی هستند که مخاطبان را با موضوع درگیر می‌کند.

تعجب‌برانگیز نیست که استوری‌تلینگ یا همان قصه‌گویی، باید بر آنچه که مردم به شنیدنش علاقه دارند، تمرکز کند و با توجه به نیاز‌های مخاطبان و مواردی که به اشتراک می‌گذارند، به داستان روح بخشد. در این استراتژی مشتریان همانند یک کلید برای تولید محتوای شما هستند که تجربه‌‌ آنها منجر به بیان داستان‌هایی درباره‌‌ برند تجاری شما می‌شود. استوری‌تلینگ چگونه می‌تواند به بازاریابی شما کمک کند؟

۹۲درصد از مصرف‌کنندگان ترجیح می‌دهند که پیام‌های رسانه‌ای را مانند یک داستان بشنوند. ساختار مغز ما به گونه‌ای است که به شنیدن داستان اشتیاق داریم. حدود یک‌سوم از زندگی ما صرف خیال‌پردازی می‌شود

داستانگویی، مخاطبان شما را به شیوه‌ای جدید با موضوع درگیر می‌کند.

۹۲درصد از مصرف‌کنندگان ترجیح می‌دهند که پیام‌های رسانه‌ای را مانند یک داستان بشنوند.

مغز انسان، تصاویر را ۶۰برابر سریع‌تر از کلمات پردازش می‌کند. هدف اصلی داستان‌ها ایجاد تصاویر (گاهی فیزیکی و گاهی انتزاعی) است.

استوری‌تلینگ، از طریق فرایندی به نام «معکوس» در مغز اتفاق می‌افتد و کمک می‌کند که مشتریان شما، احساسی را که در مورد محصول خود دارید، درک کنند.

ساختار مغز ما به گونه‌ای است که به شنیدن داستان اشتیاق داریم. حدود یک‌سوم از زندگی ما صرف خیال‌پردازی می‌شود.

  •  عناصر سازنده‌ داستانگویی مؤثر چیست؟

عوامل زیادی سبب می‌شود که یک داستان، شکل گیرد و جذاب شود؛ اما ساختار اصلی، بیان احساسات و هیجانات و شخصیت مهم‌ترین عناصر سازنده‌ یک داستان است.

ساختار سه قانون اصلی: این ساختار شامل سه قانون اصلی است که برای نوشتن، درام، فیلمنامه و البته داستانگویی، مورداستفاده قرار می‌گیرد. این ساختار، بسیار ساده است: یک شروع خوب برای داستان، میانه‌ای مفهوم، قابل‌درک و منسجم، یک پایان مناسب و جذاب برای داستان.

اولین قدم برای شروع یک داستان خوب، راه‌اندازی آن است. این قسمت، همان جایی است که شما شخصیت اصلی خود را معرفی و صحنه را تنظیم می‌کنید .

قدم دوم، جایی است که شخصیت اصلی داستان، نخستین درگیری و کشمکش خود را تجربه می‌کند. این درگیری، ممکن است عاطفی، فیزیکی، فلسفی و … باشد. این بخش، اغلب بزرگ‌ترین قسمت کل طرح است؛ شخصیت اصلی داستان، تلاش می‌کند تا راه‌حل‌هایی برای مشکلات پیدا کند و معمولا‌ یک یا دوبار قبل از موفقیت، شکست می‌خورد. بیشتر بازاریاب‌ها این بخش را حذف می‌کنند و درعوض، به بیان راه‌حل‌های خود برای برطرف‌کردن مشکل می‌پردازند. اما مسئله‌ اصلی در این رویکرد، این است که شما باید مردم را با مشکلات خودشان درگیر کنید و به آنها نشان دهید که چرا گزینه‌‌های دیگر، شکست خورده است. درنهایت، در بخش سوم این ساختار، ما نقطه‌‌ بحرانی را به‌عنوان یک درگیری حل می‌کنیم. این مرحله می‌تواند این‌گونه پیش برود که شخصیت‌ها متوجه شده‌اند، آنچه که می‌خواستند، همان چیزی نبوده است که به آن نیاز داشته‌اند. اینجا همان جایی است که شما وارد می‌شوید و درواقع، قهرمان داستان برای نجات و حل مشکل، دست‌به‌کار می‌شود.

احساساتی باشید: مصرف‌کنندگان باید بتوانند یک ارتباط شخصی و احساسی با برند تجاری شما برقرار کنند. استوری‌تلینگ، یک روش عالی، خلاق و هوشمندانه برای درگیرکردن احساسات مخاطبان است. پیچیدگی احساسی، چیزی است که یک داستان را بسیار تأثیرگذار می‌کند. مطمئنا ممکن است از شنیدن یک داستان خوشحال باشیم، اما درعین‌حال، احساس ناامیدی هم داشته باشیم. قصه‌گویی یک راه عالی برای تحریک احساسات است.

شخصیت‌های خود را خلق کنید: قبل از آنکه داستان را بنویسید، شخصیت‌های آن را به‌خوبی بشناسید. شخصیت‌های داستان شما می‌توانند هرکسی باشند و براساس شخصیت‌های معمول مخاطبان هدف شما شکل بگیرند. داشتن شخصیت‌های مهم و قابل درک، می‌تواند اثربخشی داستان شما را افزایش دهد و به استوری‌تلینگ شما جهت دهد. بر‌خلاف آنچه تصور می‌شود، داستانگویی، ساده نیست و دارای پیچیدگی‌ها و اصولی است که باید رعایت شود اما استوری‌تلینگ، به شما به‌عنوان یک بازاریاب این امکان را می‌دهد تا تمام این عوامل را برای قصه‌گویی و ایجاد یک داستان استفاده کنید؛ داستانی که مخاطبان شما مایل به شنیدن آن هستند.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.