دوران پساکرونا؛ دورانی گنگ، تا حدود زیادی غیرقابل پیشبینی و البته به احتمال زیاد بسیار سخت. شاید جزییات این دوران قابل پیشبینی نباشد اما با توجه به تابآوری کسبوکاری اکوسیستم استارتآپی ایران که در سال 98، تقریبا هر ماه یک بحران اساسی را پشت سر گذاشتهاند، کرونا هم بخشهای دیگری از این فضا را با خود خواهد برد.
به احتمال زیاد در شرایط سختی که کرونا ایجاد کرده، سرمایهگذارانی که بیشتر حرف زدهاند تا اینکه عمل کرده باشند، دیگر جایی در اکوسیستم ایران نخواهند داشت.
همچنین ایدههای تکراری و کپیشده از نمونههای خارجی، خریداران زیادی نخواهند داشت. اما در این بین، فرصتهای بسیاری را هم کرونا عیان کرده است.
حوزههایی چون پزشکی و سلامت، آموزش، پوشاک و… در عین اینکه نیاز به آنها از بین نرفته است، اما پاسخگویی گستردهای به نیازهای این حوزهها صورت نگرفته است. بنابراین این زمینهها، فضای مناسبی برای راهاندازی استارتآپ خواهند بود.
البته اگر ایده جذاب و خلاقانهای وجود داشته باشد. به زعم کارشناسان، سرمایهگذاران تازهنفسی نیز در راه ورود به اکوسیستم هستند و از ایدههای جذابی که مبتنی بر تکنولوژیهای روز دنیا از جمله هوش مصنوعی و بیگ دیتا باشند و ارزش پیشنهادی جذابی داشته باشند، استقبال میکنند.
در این میان و با اینکه فرصتی استثنایی برای دولت فراهم شده بود که با معرفی هر چه بیشتر فضای آنلاین به مردم، به سمت اقتصاد دیجیتال حرکت کند، اما دولتیها این فرصت را از دست دادند.
در گزارش این هفته، با کارشناسان، سرمایهگذاران، مدیران استارتآپی و… گفتوگو کردهایم.
رضا زرنوخی رییس صندوق توسعه تکنولوژی ایران، فریدون کورنگی مدیرعامل شتابدهنده مپس، عطا خلیقی، همبنیانگذار اتاقک، نازنین دانشور مدیرعامل مجموعه تخفیفان و نت برگ، تبسم لطفی بنیانگذار مامانپز، ناصر غانمزاده مدیر شرکت سرمایهگذاری اُپاتان و مصطفی امیری همبنیانگذار زرین پال در گفتوگو با «شنبه» از برآوردههایشان نسبت به وضعیتی که کرونا برای اکوسیستم استارتآپی ایران رقم زده است، آینده سرمایهگذاری، راهاندازی استارتآپ و ریزشهای احتمالی کسبوکارها، راهکارهایی که در دوران پس از کرونا باید اتخاذ شود، مشکلاتی که در حال حاضر و در دوران پساکرونا گریبانگیر استارتآپها خواهد بود و… صحبت کردهاند.
ریزش و رویش اکوسیستم
دوران سخت کرونا به بحران جدیدی در اقتصاد ایران تبدیل شده است. حتی در کشوری چون ایران که بارها و بارها بحرانهایی را تجربه کرده است، کرونا اثرات زیادی به جای گذاشته و در حوزه آنلاین به تعطیلی بعضی از کسبوکارها منجر شده است.
اما در این شرایط و در شرایط پس از کرونا چه فضایی در انتظار اکوسیستم استارتآپی ایران است؟ آیا با فضایی سیاه و ناامیدکننده روبهرو خواهیم شد؟
فرصتها چه خواهد بود و تهدیدهایی که وجود دارد در نهایت چه پیامدهایی را به همراه خواهد داشت؟ رضا زرنوخی در گفتوگو با «شنبه» پیشبینیهایی در مورد وضعیت اکوسیستم در دوران پساکرونا داشته است.
وی به ویسیهای توییتری اشاره میکند که کرونا ماهیت آنها را عیان میکند و از اکوسیستم خواهند رفت. همچنین کسبوکارهای زیادی ریزش خواهند کرد.
ضمن اینکه صاحبان ایده و سرمایهگذاران تازهنفسی نیز به اکوسیستم خواهند آمد چون کرونا فرصتهای زیادی برای کار و سرمایهگذاری را عیان کرده است.
همچنین فضای رگولاتوری دولت به فضای آنلاین اعتماد بیشتری خواهد کرد و این اتفاق بسیار خوبی است. بنابراین به لحاظ روانی، فضا به نفع کسبوکارهای آنلاین خواهد بود. در ادامه، گفتوگوی ما با رییس صندوق توسعه تکنولوژی ایران را میخوانید.
تحلیلهای زیادی این روزها از وضعیت اکوسیستم در دوران کرونا و شرایط پساکرونا و اینکه چه خواهد شد، وجود دارد؛ شما این تحلیلها را چقدر نزدیک به واقعیت میدانید و اصولا خود شما از وضعیت فعلی، چه برآوردی دارید؟
بله تحلیلهای زیادی این روزها وجود دارد که عمدتا برآورد افرادی است که از گزارشهای کلی موجود در سطح جهان و از صنایع دیگر، گزارشهای اتاقهای بازرگانی و گزارشهای موسساتی چون مکنزی نشات میگیرند.
اما من هنوز تحلیل واقعی از اکوسیستم استارتآپی ایران ندیدهام. طبق مشاهدات من، الان مهمترین نکته این است که اکوسیستم دچار چالش مالی شده است.
منتها در این میان، دو دسته شرکت وجود دارد که این چالش در آنها بروز کرده است؛ یک بخش، آنهایی هستند که وضعیت و بحران کرونا خیلی سریع و از اسفندماه در آنها تاثیر گذاشته است؛
مانند حوزه غذا، گردشگری و… چون اسفندماه پیک فروش این کسبوکارها بود و هزینه سنگینی کرده بودند به امید فروش در بازه زمانی اسفندماه. یعنی بسیاری از کارهای بازاریابی و تبلیغات انجام شده بود تا در اسفندماه بتوانند فروش خوبی را رقم بزنند. این کسبوکارها بلافاصله با افت فروش مواجه شدند و حتی به تعدیل نیرو هم روی آوردند.
اما بخش دوم اکوسیستم که از اوایل اسفندماه دچار مشکل خاصی نشد، عمق بحران کرونا را درک نکرد. به زبان دیگر، اکوسیستم هنوز نمیداند که عمق اثرات اقتصادی کرونا چیست.
مثلا در حوزهی آموزش، کاربر اضافه شده و این مسئله موجب خوشحالی صاحبان این کسبوکارها شده است. اما بحث هزینه-درآمد هم مهم است.
این کسبوکارها با چه هزینهای میتوانند این سرویسهای مازاد را ساپورت کنند. وقتی حجم زیاد استفاده از فضای وب، نت و پهنای باند حتی برای مسائل عمومی در شبکههای اجتماعی زیاد میشود، یعنی بعضی از آن کسبوکارها سرویسهایشان کند میشود.
الان کسی نمیتواند مدعی باشد که سختافزار به کار میگیرم و سرور اضافه میکنم و از پس این حجم از تقاضای بالای برمیآیم.
چون بخشهای مختلف کار پیچیده است و نمیتوان به یکباره همه ی ساختار کسبوکار را با نیازها همسو کرد و کسبوکارهایی که کاربرشان زیاد شده است، تاکنون بهصورت واقعی زیر بار این حجم از یوزر نرفته بودند. پس احتمالا با مشکلاتی مواجه خواهند شد.
الان بخش زیادی از منابع انسانی شرکتها در حال دورکاری هستند؛ از طرفی بسیاری از نیازهای مردم حداقلی شده است. این مسائل چه پیامدهایی برای کسبوکارها به همراه خواهد داشت؟
دورکاری برای بیزینس واقعی به معنای استفاده از ظرفیت کامل و بهرهوری کامل نیست و بنابراین بهرهوری شرکت با این وضعیت کاهش مییابد.
بنابراین دستهی دوم کسبوکارهایی که از اوایل اسفند وارد بحران نشدند یا تاکنون اثرات کمتری از این بحران را حس کردهاند، رفته رفته انرژیشان کاهش مییابد و گامهایشان کند میشود.
اثر واقعی که اکوسیستم خواهد دید و من نگران آن هستم این است که اکوسیستم براساس مدل B2C شکل گرفته و قشر متوسط جامعه مشتریان و مصرفکنندگان کالا یا خدمات استارتآپها بودهاند.
مثلا در بخش حملو نقل اغلب کاربران را مشتریانی از بخش خدمات، قشرهای دانشجویی و نسل جوان تشکیل میدادند که در حال تردد و رفتوآمد بودند.
اما این بخشها الان قدرت خریدشان کاهش یافته است. الان قدرت خرید قشر متوسط و طبقه اجتماعی که مصرفکنندگان عمدهی آن جوانانی بودند که به واسطه داشتن مشاغلی مختلف در حال رفتوآمد و مصرف کالا و خدمات بودند، یا بیکار شدهاند یا دورکار هستند و سبد مصرفیشان کوچک شده است.
بنابراین چنین مشتریانی ریزش خواهند کرد و این ریزش تاثیرش را روی همهی کسبوکارها نشان خواهد داد.
مسئله ریزش مشتری بهویژه در حوزهی کسبوکارهای مربوط به حملونقل و غذا و… آیا ممکن است که حیات کلی این کسبوکارها را تهدید بکند؟
اتفاقا در ارتباط با بیزنسهای بزرگ چالش بیشتری وجود دارد. چرا که بخش عمدهای از پوشش هزینهی آنها از محل گردش نقدینگی بالا بوده است.
چون سرمایهگذاران از اکوسیستم سودی برنمیداشتند و به شرکتها اجازه میدادند که رشد کنند. در رشد زیاد هم شرکتها، نیروی انسانی بیشتری استخدام میکردند، محصول اضافه میکردند و سرویس جدیدی به مشتریان اضافه میکردند.
اما این هزینهها از کجا تامین میشده است؟
از گردش نقدینگی بالایی که داشتند. گردش نقدینگی که متوقف شود، این کسبوکارها با چالشهای جدی مواجه میشوند.
اینکه آیا وضعیت به حالت قبل برخواهد گشت یا نه، هنوز تحلیلی دقیقی در این زمینه نداریم. اما اگر مقایسه بکنیم با پلتفرمهایی که در دنیا در حال تحلیل وضعیت کرونا هستند، میتوان گفت که در کوتاهمدت شاخصهای کسبوکارها به دوران قبل از کرونا برنخواهد گشت.
اگر کسب وکاری نتواند این بحران را پشت سر بگذارد، قائدتا ممکن است از بازار حذف شود، چون پولش تمام میشود.
در سوی دیگر بازار، اگر سرمایهگذارانی وارد بازار بعد از کرونا شوند، ممکن است روی ایدههای افراد تازهنفس و دارای انرژی تازه سرمایهگذاری کنند.
این موضوع موجب شده که به این نتیجه برسیم که چالشهای برآمده از کرونا کاملا با چالشهای قبلی که تاکنون داشتیم، متفاوت است. چالشهایی که تا الان داشتیم، سیستمی نبوده و بیشتر چالشهای جداگانه یا مربوط به یک یا دو بخش بوده است.
مثلا چالشهای فنی که یک کسبوکار با آن درگیر میشود یا چالشهایی چون بهوجود آمدن سیل در یک منطقهی کشور که پیامدش کاهش کاربر در آن منطقه از کشور بود.
اما الان یک چالش سیستمی و فراگیر ایجاد شده است. الان نخستین بار است که طی 10 سال اخیر، اکوسیستم درگیر چالش درونی از یک سو و چالش بیرونی از سوی دیگر شده است و جمعکردن این کار عملا بسیار سخت خواهد بود.
الان اکوسیستم در معرض امتحانی خیلی جدی قرار گرفته است. هیچکس نمیتواند بگوید که من راهحل دارم و راهکارهایی را پیشبینی کرده بودم یا به فکر روز مبادا بودم.
نه. الان این چالش از جنسی است که ماهها طول بکشد. شاید مسئله سلامت و از بین رفتن این ویروس طی چند ماه حلوفصل شود اما ممکن است اقتصاد به روزهای قبل از کرونا برنگردد یا در مدت زمان بسیار طولانیتر برگشت به وضعیت قبلی را شاهد باشیم.
اگر وضعیت اقتصادی عادی نشود، کسبوکارها نمیتوانند حتی حقوق منابع انسانی خود را بپردازند. چون دیگر کشفلوی سابق را ندارند و منابع مالی جدیدی هم وجود ندارد.
از دید یک سرمایهگذار الان اکوسیستم در چه وضعیتی قرار دارد؟
از دید من سرمایهگذار، بهصورت طبیعی و مانند آنچه در بازار سهام آمریکا در دهه 80 – 90 اتفاق افتاد و حباب ایجاد شد و موجب ریزش کسبوکارها شد، در اکوسیستم استارتآپی ایران هم کسبوکارهایی که احیانا به لحاظ هزینهای متورم هستند، احیانا بیزینس مدلشان، بیزنس مدل سودآوری نبوده و برای کار و ادامهی حیات متکی به پول سرمایهگذار بودهاند، ریزش میکنند. در واقع با این شرایط، انگار اکوسیستم در حال کاهش وزن است.
اگر کسبوکاری این دوران را پشت سر بگذارد، آینده خوبی خواهد داشت. چون الان اقبال عمومی و آگاهی عمومی نسبتا خوبی نسبت به استفاده از خدمات کسبوکارهای آنلاین ایجاد شده است.
یعنی اگر قرار بود بدون این دوران و بحران کرونا به درجهی فعلی از اقبال عمومی به کسبوکارهای آنلاین برسیم، شاید باید بیش از پنج سال صبر میکردیم و هزینههای زیادی بابت تبلیغات و پروموشن و… میپرداختیم.
الان بخش از فعالان سنتی بازار، طی یکی دو ماه اخیر میگویند اگر سایت داشتیم، چقدر خوب بود.
به لحاظ راهاندازی کسبوکار و استارتآپ، در دوران پساکرونا، چه اتفاقاتی رخ خواهد داد؟ آیا استارتآپهای جدیدی متولد خواهند شد؟
پیشبینی من این است که حتما استارتآپهای جدیدی متولد میشوند و سرمایهگذاران جدیدی به حوزهی استارتآپی وارد خواهند شد. این سرمایهگذاران احتمالا تجربه قبلی از سرمایهگذاری در چنین کسبوکارهایی را ندارند اما علاقهمند خواهند بود که در این حوزه کار کنند.
استارتآپهایی که بتوانند خودشان را با شرایطی متعادل عرضه بکنند، موفق به جذب سرمایه میشوند. ضمن اینکه پیشبینی من این است که برای اولین بار، تعدادی از ونچرکپیتالهایی که تاکنون مدعی سرمایهگذاری هم بودند، از اکوسیستم حذف خواهند شد.
با فعالان اکوسیستم که صحبت میکنیم، از روند کاهشی سرمایهگذاری صحبت میکنند. یعنی همان روندی که در سالهای 97 و 98 شاهدش بودیم. شما از حضور سرمایهگذاران تازهنفسی صحبت میکنید که به اکوسیستم خواهند آمد.
دوستانی که معتقد هستند که حجم سرمایهگذاری کمتر خواهد بود، از جهتی درست میگویند؛ با تعداد ویسیهایی که تاکنون داشتیم و بعضا به حرفهایشان عمل کردند و آنهایی که ما به آنها سرمایهگذاران توییتری میگوییم و تنها چند توییت میکنند اما در عمل کار خاصی از آنها سر نمیزند.
بنابراین ویسیهای واقعی، بودجهشان متاثر از این دوران خواهد بود و بنابراین حتما روند کاهشی را در سرمایهگذاری خواهیم دید. چون این سرمایهگذاران دیگر توان سرمایهگذاری به مانند آنچه را طی سالهای قبل انجام دادهاند، دیگر نخواهند داشت.
چون فرایند اگزیت و IPO استارتآپها خیلی طولانی شده و عملا حجم سرمایههای سرمایهگذاران هم کم شده است و نمیتوانند برای سرمایهگذاری به سراغ استارتآپهای دیگر بروند. بنابراین کاهش ظرفیت ویسیهای موجود در سال جدید، قطعی خواهد بود.
استارتآپهای جدید در چه حوزههای کار خواهند کرد؟ آیا باز هم شاهد کپیکردن ایدهها و نمونههای خارجی خواهیم بود یا ظرفیتها و حوزههای جدید را کشف میکنند و اینکه آیا استارتآپهای جدید، موفق به جذب سرمایه میشوند؟
نکته مهم این است که در شوک اقتصادی جدیدی که ایجاد شده و همهی دنیا را متاثر کرده است، مشخص شده که حوزههای مختلفی وجود دارد که به آنها یا توجه نشده یا کمترین توجه را نسبت به آنها میبینیم.
مانند حوزهی خدمات پزشکی و سرویس مشاوره و… این حوزه در دوره کرونا ارزش و اهمیت خود را نشان داد. استارتآپهای این حوزه سرمایه جذب خواهند کرد.
ضمن اینکه سرمایهگذاران، سرمایهگذاران خستهای نخواهند بود. تقاضاهای جدیدی که شکل بگیرد، سرمایهگذاران جدیدی نیز اضافه خواهند شد و من فکر میکنم که سرمایهگذاری جدیدی که در سال 99 انجام خواهد شد، کمتر از سالهای 97 و 98 نخواهد بود.
شاید عددهای سرمایهگذاری چند صد میلیارد تومانی را دیگر شاهد نباشیم اما سرمایهگذاریهای خردتر و زیادی انجام خواهد شد.
بخشی از این اطلاعات من ناشی از مذاکرات و توافقاتی است که به صورت داخلی و بدون افشاء در میان سرمایهگذاران و بعضی از کسبوکارها انجام شده است.
چون ما تجربه خوبی در زمینه افشای توافقات و مذاکرات نداریم. در مجموعه خودمان برای دو پروژه خوب و در راند جدیدشان، در اسفند ماه، بیش از 40میلیارد تومان با سرمایهگذار جدید قرارداد بستهایم.
این اتفاقی است که در اوایل سال 98، نتوانسته بودیم انجامش بدهیم. اما در پایان سال به دلیل ورود سرمایهگذاران جدید، توانستیم این قراردادها را ببندیم.
بنابراین برداشت من این است که سرمایهگذاران قبلی دیگر توان سرمایهگذاری در حجم و اندازههای سابق را ندارند اما سرمایهگذاران تازهنفسی وارد اکوسیستم شده و میشوند و سرمایهگذارانی که نتوانستهاند پورتفوی خوب ببندند و استراتژیهایشان را درست تعریف نکردهاند، از اکوسیستم حذف خواهند شد.
در رابطه با استارتآپها و اینکه آیا باز هم شاهد کپی خواهیم بود یا نه؟ باید بگویم که حتما باز هم استارتآپهای تکراری و کپیشده خواهیم داشت اما قطعا اکوسیستم با راهاندازی استارتآپهایی در حوزههایی که تاکنون کار زیادی در آنها صورت نگرفته است، متنوع خواهد شد.
استارتآپهایی بهوجود خواهند آمد که نوآوری تک را در آنها بهوفور خواهیم دید. مثلا در حوزه سلامت و افامسیجی، کسبوکارهای دیگری را شاهد خواهیم بود یا در بازار پوشاک که الان با رکود مواجه شده، نیاز به خرید آنلاین پررنگتر شده و میتواند حوزهای برای رشد استارتآپهای قابلتوجهی باشد.
همچنین در دوران کرونا در کشورهایی مانند سنگاپور و تایوان و… به واسطه پلتفرمهایی که توسعه داده بودند، توانستند خدمات متنوعی به مردم بدهند و از برخوردهای پلیسی و قهری پرهیز کنند.
ما در این زمینهها باید کارهای زیادی انجام بدهیم. همچنین سرویسهایی که در تحلیل دیتای پزشکی کمک زیادی میکند هم در چنین دورانی به یاری کشورهای مختلف آمده است.
در ایران هم این حوزه جای کار زیادی دارند. بنابراین سیستمهای مبتنی بر هوش مصنوعی مورد توجه قرار خواهند گرفت. بنابراین شاهد ورود استارتآپهای جدید و بازیگران جدیدی به بازار خواهیم بود و کسبوکارهای زیادی هم از بازار کنار خواهند رفت.
به غیر از همه این مسائل، به نظر من در ادامه حیات اکوسیستم استارتآپی ایران، هیجانی را که طی سالهای اخیر در این فضا شاهدش بودیم، این هیجان از بین خواهد رفت.
یعنی با هیجان نباید شتابدهنده راهاندازی کنیم، با هیجان نباید سرمایهگذاری کنیم یا کسبوکار راهاندازی کنیم. بلکه باید در یک روند طبیعی جلو برویم.
بحران کرونا احتمالا روند اکوسیستم را طبیعی میکند. بخشی از این اکوسیستم خارج از فضای کرونا هم بهرهوری خوبی نداشتند. بنابراین برای سرمایهگذاران جدید این فرصت فراهم شده که با تعداد تقاضای شستهرفتهتری برای سرمایه مواجه هستند.
ما طی سال گذشته، مثلا همزمان پنج یا ده استارتآپ از یک حوزه برای جذب سرمایه مراجعه میکردند و ما نمیدانستیم کدام را انتخاب کنیم. اما در سال جدید تقاضاهای حرفهتر و بهتری برای جذب سرمایه وجود خواهد داشت.
بین صحبتهایتان اشاره کردید که اقبال عمومی به فضای آنلاین بیشتر شده و این فرصتی است برای اینکه در این حوزه کسبوکارهایی راهاندازی شود و… آیا بعد از کرونا این تب و تاب خرید آنلاین فروکش نمیکند؟ یعنی این دوران، دورانی گذرا نیست که صرفا تحت تاثیر یک بحران ایجاد شده باشد؟ یا اینکه بحران کرونا در نهایت به شتابگرفتن حرکت به سمت دیجیتالیشدن اقتصاد منجر میشود؟
در دوران پساکرونا، قائدتا نباید انتظار داشته باشیم که پیک رشد و اقبال مانند دوران کرونا باشد. اما به نظر من بازیگران بزرگی که اقتصاد کسبوکارشان به نوعی به فضای آنلاین گره خورده است، قطعا برای دوران پس از کرونا و ارائه خدمات آنلاین، بیشتر فکر میکنند.
مثلا در نظام آموزشی، تعداد زیادی مدارس غیرانتفاعی داریم که با پول مردم در حال فعالیت هستند.
بنابراین اگر الان نتوانند سرویس خوبی نسبت به مدارس دولتی ارائه کنند و اپلیکیشن خوبی نداشته باشند، نمیتوانند پاسخگوی نیازهای مردم باشند.
بنابراین کسانی که بیزینسشان به صورت استراتژیک تحت تاثیر قرار گرفته است، به فضای آنلاین بیشتر فکر خواهند کرد.
یا در حوزههایی مانند فروش آنلاین پوشاک باید خلاقیتهای جدیدی اتفاق بیفتد که مشتریان جذب بشوند. این تقاضاها در زمان افت شدید فروش در فضای فیزیکی میتواند موجب ایجاد یک پلتفرم جایگزین آنلاین شود.
رفتار مردم هم به قبل از کرونا برنخواهد گشت و کم کم یاد میگیریم که خیلی از کالاها و خدمات را از فضای آنلاین دریافت کنیم. اما تقاضاهای جدیدی هم شکل میگیرد؛ مثلا دیگر تنها دیدن منوی یک رستوران جذابیت ندارد.
بلکه احتمالا کاربران بخواهند فضایی را که غذا در آن تهیه میشود، ببینند. پس سرویسهای ارسال غذا باید چنین امکاناتی را هم برای کاربران فراهم کنند.
در حوزه پزشکی هم این اتفاق افتاده که این قشر در بحران کرونا، با فضای آنلاین بیشتر آشنا شدهاند و این نیاز باقی میماند و فرصتی برای کسبوکارهای این حوزه است که آن را گسترش بدهند.
بنابراین بچههای استارتآپی باید با خلاقیت بیشتر و کیفیت خدمات بهتر، کاربرانی را که الان به اجبار از خدمات آنلاین استفاده میکنند، به مشتریان پایدار این فضا تبدیل کنند و این فرصت خوب را از دست ندهند.
اینها فرصتهایی است که من میبینم و به نظر من بچههایی که بتوانند از شوک اول خارج شوند، در مرحله بعد با خلاقیت و استراتژی درست، در این فضا کار خواهند کرد. در واقع اکوسیستم از شوک اول به شدت آسیب میبیند اما شوک دوم برای اکوسیستم فضایی با تعداد کاربر بیشتر ایجاد میکند.
ضمن اینکه فضای رگولاتوری دولت هم به فضای آنلاین اعتماد بیشتری خواهد کرد و این اتفاق بسیار خوبی است. بنابراین به لحاظ روانی، فضا به نفع کسبوکارهای آنلاین خواهد بود.
اما کسبوکارهایی که خلاقیت داشته باشند و به نوآوری متعهد باشند و خودشان را با شرایط جدید وفق بدهند و ارزش افزوده جدیدی ایجاد کنند.
برای اکوسیستم و برای مردم هم فرقی نمیکند که یک استارتآپ تازه شروع به کار کرده یا دارای سابقه زیادی باشد.
بلکه مسئله مهم برای اکوسیستم، سرمایهگذاران و مردم این خواهد بود که یک استارتآپ خدمات و ارزش افزوده بیشتر و متنوعی ارائه کند.
معنای کلی این صحبتها این است که زندگی در اقتصاد اکوسیستم ادامه خواهد داشت اما با آدمها و بازیگران جدید.
به مشکلات مالی کسبوکارها اشاره کردید. منابع انسانی هم ارکان اصلی اکوسیستم هستند که با مشکلات کسبوکارها یا تعدیل شدهاند یا احتمالا بخشی زیادی از آنها تعدیل میشوند. چه راهکاری وجود دارد که سرمایه اصلی اکوسیستم یعنی منابع انسانی بهطور کلی ناامید نشوند و مهمتر اینکه از کار بیکار نشوند؟
حفظ منابع انسانی کسبوکارها بسیار مهم است. چون اگر اپلیکیشن یا وبسایتی یا محصول با کیفیتی داریم، ارزشش به آدمهایی که آن را ساختهاند.
منتها ملاحظه ظریفی وجود دارد و آن اینکه الان که استارتآپها در شرایط سختی قرار گرفتهاند، بخش زیادی از هزینههایشان مربوط به منابع انسانی است.
همه انتظار دارند که پرداختها به موقع انجام بشود. فعالان اکوسیستم از بخشهای مختلفف باید خودشان فضایی ایجاد کنند که با فاندر همراهی نشان بدهند.
باید پیشنهادهایی داشته باشند. پیشنهادهایی از جنس اینکه مثلا بخشی از حقوقشان را الان نگیرند. یا مثلا پیشنهاد بدهند که بخشی از حقوقشان را در مقابل دریافت سهام، نگیرند.
این مسائل کمک میکند که بنیانگذاران که الان استرس شدیدی بابت مسائل مالی و پرداخت حقوق این آدمها دارند، از فشاری که برایشان ایجاد شده کاسته شود و بتوانند کسبوکار را حفظ کنند.
البته کاهش هزینهها به این معنا نیست که منابع انسانی از حقش بگذرد. بلکه به این معناست که به بنیانگذاران مهلت بدهند.
چون وقتی کسبوکار حفظ شود، همه سود میبرند. الان هم دورانی نیست که اگر منابع انسانی از کسبوکاری خارج بشوند، به راحتی کار دیگری پیدا کنند.
ضمن اینکه سرمایهگذاری که یک یا دو راند سرمایه به کسبوکاری تزریق کرده، دیگر امکان ندارد که بتواند سرمایه دیگری تزریق کند چون ساختار ترکیب سهام بر هم خواهد خورد و این به نفع هیچ کس نیست.
در چنین شرایطی منابع انسانی میتوانند پیشنهادها و راهحلهاییی داشته باشند تا بنیانگذاران به جای دریافت وام از دولت، پلنهایی داشته باشند از جنس کاهش هزینههای منابع انسانی بهعنوان مشارکت پرسنل در حفظ شرکت. یعنی کارکنان تعهدشان را انجام بدهند اما مثلا حقشان را با کمی فاصله یا به وجوه دیگر دریافت کنند.
در واقع الان همه ارکان یک کسبوکار باید به کسبوکار کمک کنند تا فشار و استرس از روی مدیران استارتآپها برداشته شود. چون الان بحث بقا مطرح است.
استفاده گسترده از اینترنت برای رفع نیازها پس از کرونا
بنیانگذار استارتآپ مامانپز در گفتوگو با «شنبه» از کاهش 90 درصدی سفارش غذا گفته است. البته طی روزهای اخیر مشتریان جدیدی به کسبوکارشان اضافه شده اما این وضعیت بسیاری از مشتریان آنها را کاهش داده است.
در این گفتوگو با تبسم لطیفی از شرایطی که دچارش شدهاند و وضعیت کلی اکوسیستم در چنین شرایطی حرف زدهایم که در ادامه میخوانید.
کسبوکار شما چه تاثیری از شرایط کرونایی این روزها دیده است؟
کرونا آسیب خیلی جدی به کسبوکارهای صنعت غذا از جمله استارتآپ ما یعنی مامانپز وارد کرده و میزان سفارشهای ما از آغاز کرونا شروع به افت کرد و بعد از دو سه هفته این کاهش تا ۹۰درصد رسید.
چون ما بخش زیادی از فروشمان سازمانی است و بسیاری از شرکتها یا دورکار شدند یا تصمیم گرفتند که با توجه به شرایط، ناهار پرسنل رو قطع کنند.
با وجود اینکه شواهدی مبنی بر اینکه غذا عامل انتقال ویروس است، وجود ندارد و اگر ویروسی هم در مواد اولیه و… وجود داشته باشد، در غذا به دلیل گرم بودن و پخته شدن از بین میرود ولی به هر حال تا زمانی که کسبوکارها و شرکتها در حال دورکاری باشند و مردم در منزل بمانند، ترجیح میدهند که از غذایی که در منزل میپزند، استفاده کنند و سفارش غذا از بیرون را متوقف میکنند.
البته در هفتههای اخیر مقداری از کاهش فروش جبران شده و درصدی از مشتریان سابق مجددا شروع به سفارشدهی کردهاند و همچنین سگمنت جدیدی از مشتریان که اکثرا سالمند هستن به مشتریان مامانپز اضافه شدهاند و این روند صعودی است، هر چند روند کندی دارد.
از طرفی نزدیکی به ماه رمضان نیز بهعنوان یک عامل بازدارنده عمل میکند. به خصوص برای مشتریان سازمانی.
البته فکر میکنم بعد از پایان ماه رمضان شرایط برای صنعت غذا و به خصوص ما که فروش سازمانی داریم، تغییرات مثبت محسوسی را به خود ببیند.
پیشبینی و برآورد شما از وضعیت اکوسیستم استارتآپی ایران در دوران پس از کرونا چیست؟ چه فرصتها و تهدیدهایی در دوران پس از کرونا برای کسبوکارها و افراد صاحب ایده وجود دارد؟
طی دورهای همه چیز متوقف بوده و خیلیها فرصتی را بهدست آوردند که روی ایدههای جدید مطابق با ترندهای روز دنیا مثل IOT و بلاکچین و ماشین لرنینگ و موضوعاتی از این دست کار کنند و ایدههای خود را پخته و آماده جذب سرمایه کنند؛
از طرفی وی سیها هم سرمایهگذاری نکردهاند و به نوعی دست نگه داشتهاند . بنابراین با تعداد زیادی از ایدههای خوب و تیمهای آماده مواجه خواهند بود و اشتیاقشان بیشتر خواهد شد.
با این حال بدیهی است که وضعیت اقتصاد کشور و ثبات ارز و امکان یا عدم امکان حضور سرمایه خارجی، از بین رفتن بعضی کسبوکارهای فعلی و فاکتورهای دیگر هم موثر خواهند بود.
کرونا چه تاثیری بر نگاه سرمایهگذاران، صاحبان ایده و سایر افراد علاقهمند به حضور در این فضا خواهد گذاشت؟
قاعدتا بسته به نوع کسبوکار تاثیرگذاری کرونا متفاوت خواهد بود؛ کرونا برای بعضی کسب وکارها فرصتهای جدیدی ایجاد کرده و امکان رشدشان را با هزینه بسیار کمتر نسبت به گذشته فراهم کرده است.
در حالی که برای بعضی کسب و کارها کاملا برعکس عمل کرده است. البته این فرصتهای فراهمشده برای بعضی کسب و کارها موقت است و بعد از کرونا دوباره به شرایط قبل برمیگردند ولی برای خیلی کسبوکارها یک تغییر رفتار دائمی در مخاطب ایجاد شده که بعد از کرونا هم باقی خواهد ماند.
این مسائل روی نگاه و تصمیم سرمایهگذار و بنیانگذار برای برنامهریزی آیندهشان قطعا تاثیر دارد.
چنین شرایطی که الان به آن دچار شدهایم، حرکت به سمت استفاده بیشتر از فضای آنلاین و دیجیتالی شدن اقتصاد را تسریع میکند؟
قطعا بله! اینکه بسیاری از آدمها مجبور شدهاند خیلی از کارهای روزمره خود را با اینترنت انجام بدهند، از خرید آنلاین و برگزاری کلاس آنلاین برای دانش آموزان گرفته، تا دیدن خانواده با ویدیو کال، در حال جذب افرادی است که قبل از این دوران از فضای آنلاین دور بودند.
بنابراین این افراد به سمت این فضا جذب میشوند. همچنین به خاطر تغییری که در رفتار کاربران ایجاد شده و استفادههای جدیدی که از فضای آنلاین کردهاند، بعد از گذشت دوران کرونا هم استفاده آنها از اینترنت دیگر منحصر به پیامرسانها و شبکههای اجتماعی نخواهد بود.
بلکه کارهای دیگر و نیازهای دیگران را هم از همین فضا تامین خواهند کرد. این تغییر رفتار میتواند حرکت به سمت اقتصاد دیجیتال را تسریع کند.
تعریف سهم بازار عوض شده است
با توجه به شرایطی که کلیه بخشهای اقتصاد، نه تنها در ایران، بلکه در سطح جهان دچار آن هستند، طی گفتگویی با فریدون کورنگی، مدیرعامل شتابدهنده مپس، درباره تأثیر این شرایط بر وضعیت اکوسیستم استارتآپی کشور صحبت کردیم. در ادامه توجه شما را به این گفتگوی تحلیلی جلب میکنیم.
به عنوان سؤال نخست بفرمایید که اگر این وضعیت چند ماه دیگر هم ادامه داشته باشد، مشخصا روی اکوسیستم استارتاپی ایران چه تأثیری دارد و چه پیامدهای دیگری متوجه اکوسیستم خواهد شد؟
من فکر میکنم اصل اول این خواهد بود که متأسفانه تعداد زیادی از شرکتهای نوپا که ارزش فوقالعادهای برای ارائه کردن ندارند، به خاطر فشارهای اقتصادی و اجتماعی موجود، از بین خواهند رفت.
یعنی ما باز شاهد ریزش خواهیم بود؟
ما شاهد ریزش خواهیم بود، منتها نقطهی مقابل مسأله این است که این تغییر و تحولی که خصوصا در بخش ارتباطات به وجود آمده است، مانند اینکه همهی ما مجبور شدیم دورکاری انجام دهیم و از ابزار تکنولوژی استفاده کنیم تا بتوانیم با جدایی از تیمها و مشتریان به صورت متفاوت روبهرو شویم، قابلیت و پتانسیل فناوری را نشان میدهد و من فکر میکنم که استارتاپهایی که در این حیطه، نوآوریهای خوب و منحصربهفرد داشته باشند، به صورت خیلی عجیبی رشد خواهند کرد.
مسألهای که در اکوسیستم ایران زیاد راجع به آن صحبت نکرده و روی آن تمرکز نداشتیم، این است که تعریف بازار مصرف خیلی متفاوت خواهد بود و تعریف ارزشهای یک شرکت لازمتر است.
بنابراین ما دیگر نمیتوانیم شرکتهایی را تأسیس کنیم و نوآوری و ایدههایی را پرورش دهیم که تمامی ذینفعان را در نظر نداشته باشند، چراکه تمام ذینفعان دیگر فقط سهامداران و مشتریان نیستند، بلکه جامعه و محیطزیست هم هست و از این نظر من فکر میکنم یک تغییر خیلی استثنایی اتفاق خواهد افتاد.
شما مجبورید به عنوان یک عضو جامعه، فراتر از مرزهای جغرافیایی حیطهی کاری و مرزهای جغرافیایی بازاریابیتان باشید و از این نظر مسؤلیت خیلی متفاوتی روی دوش همهی افراد خواهد بود مبنی بر اینکه نگهداری و خدمت را در اصول کاریشان بیاورند. یعنی اگر میخواهید کاری بکنید مجبورید ارزش خدمتدهی و ارزش اقتصادی و ارزش جایگزینی آن را بسنجید؛
اگر فکر میکنید با خدماتتان عادت من را عوض میکنید، کافی نخواهد بود، بلکه باید بگویید به من خدمت میکنید و این برای تکتک افراد بازار مهم خواهد شد.
به نظر من این شیفت یک شیفت خیلی مهم است، شما دیگر نمیتوانید بگویید من محصولی را بدون در نظر گرفتن تأثیرات آن روی محیطزیست و جامعه ارائه میکنم و به بازار میآورم، شما نمیتوانید اقشار مختلف جامعه را نادیده بگیرید؛
بنابراین اگر گفتید که من میخواهم در بخش ایکامرس فعال باشم، نمیتوانید فقط روی آن قسمتی از بازار که توان خریدش مورد نظرتان است، متمرکز شوید، بلکه مجبورید کمی گستردهتر فکر کنید.
به نظر من این مسأله چالش بزرگتری برای استارتاپها میشود و همه معادلات تغییر خواهد کرد.
یعنی تیمها باید خیلی حرفهایتر عمل کنند؟ چراکه در سه چهار سال اخیر این اصطلاح باب شده بود که هر ایرانی یک استارتاپ. به نظر میرسد دیگر راهاندازی استارتاپ، صرفا داشتن یک ایده و چندین میلیون پول نیست و خیلی گستردهتر میشود؟
من مطمئنم که خیلی گستردهتر میشود، ولی هیچ وقت قرار نبود که تعریف یک استارتاپ این باشد که ایدهای را با مقداری سرمایه بیاوریم و ببینیم میشود یا نمیشود
اما متأسفانه این برداشت اشتباه وجود داشته است
بله، ولی ما خیلی کارهای اشتباه کردیم که فکر میکنم کرونا مجبورمان میکند آن اشتباهات را مورد بازبینی قرار دهیم
جناب کورنگی یک دیدگاه نیز وجود دارد که وضعیت حاصل از کرونا، حرکت به سمت اقتصاد دیجیتال را تسریع میکند و دوران پس از کرونا، دوران حرکت سریعتر به سمت اقتصاد دیجیتال است. با توجه به اینکه سالهاست بحث دولت الکترونیک در ایران هم مطرح بوده است ولی ما عملا دیدیم که خیلی کار خاصی انجام نشده و در این دوران هم اثرات و پیامد مثبتی از این دولت الکترونیک، حداقل در سطح گسترده و عمومی، دیده نشده است، به نظر شما این دیدگاه درست است که ما در دوران پس از کرونا به سمت اقتصاد دیجیتال در سطح ملی، سریعتر و با باورمندی بیشتری حرکت میکنیم؟
از یک نظر این مسأله، در مورد هر بخش بازار که نگاه کنید، در سطح جهان حقیقت دارد. متأسفانه استارتاپهای ما در داخل کشور بر مبنای نقطه قوتمان نبودند، ما با کپیکاری شروع کردیم و منطقمان نیز این بود که بد نیست برای شروع کپی کنیم، یاد بگیریم و بهینه کنیم.
این روند باعث شد نتوانیم در این پنج شش سال اخیر روی چالشها و نقاط قوتمان تمرکز داشته باشیم. ما یک اقتصاد کشاورزی بسیار بسیار گسترده داریم که این اقتصاد را کاملا نادیده گرفتیم، بنابراین استارتاپهایی که در این حیطه فعال بوده و روی نوآوری در بخشهای مختلف کشاورزی ایران کار کردند، خیلی کم بودند.
با توجه به اینکه ما روی بخش خدماترسانی و مصرف تمرکز کردیم، من فکر میکنم منابع دیگر برایمان نخواهد بود، یعنی شما نمیتوانید بگویید من میخواهم تمام واسطهها را برطرف کنم و خشکشویی روی خط داشته باشم یا حملونقل را به صورت خیلی سطحی با مدلهایی که بر مبنای اقتصاد بیمرز بوده، مثل اوبر و مشابه آن تنظیم کنم.
من فکر میکنم آن کپیکاریها متوقف خواهد شد و دلیل اصلی آن هم این است که جوابگویی نخواهند داشت و نمیتوانند جذب سرمایه داشته باشند و سهم بازارشان قابل توجه نیست.
یعنی بازاری نیست که بگوییم سهمی در آن داشته باشیم که خیلی مؤثر است. آن جور حرکتها تحت تأثیر شدید نوساناتی مثل کرونا خواهند بود که نمونهاش را خیلی خوب میتوانید ببنید، کسانی که در ایران از توسعه شرکتهایی که یک مدل را از آن طرف آب آوردند و گفتند ما همان نیاز را داریم و همانطور هم برطرفش میکنیم، پشتیبانی کردند، الان میبینند همانطور که آنها در خارج از کشور تحت فشار شدید هستند، اینجا هم تحت فشار شدید قرار میگیرند.
من نمیدانم سرویس هایی که اینجا به وجود آوردیم و خیلی هم توسعه پیدا کردند و در یک بازه دو یا سه ساله ارزش به وجود آوردند، توان این را دارند که این روند را ادامه دهند یا خیر.
مثل چه استارتاپهایی؟
مثل اسنپ یا تپسی. دیدیم که با یک حرکت طبیعت چطور متوقف شدند و نمیتوانند جوابگوی میزان سرمایهای که جذب کردند برای اینکه سهم بازار را بگیرند، باشند.
به نظر من تعریف سهم بازار عوض خواهد شد و این خدمتگذاری است که مطرح میشود. ما دیگر نمیتوانیم بگوییم این سهم بازار به من اجازه میدهد این نوع درآمدزایی و سودآوری را داشته باشم و جوابگوی سرمایهام باشم،
الان دیگر باید بگوییم که حالا این سهم خدمت من چطور خواهد بود؟ آیا من میتوانم خدماتم را در سطحی ارائه کنم که بینظیر و یکتا باشد؟ آیا میتوانم ارزش فوقالعادهای به وجود بیاورم؟
شما دیگر نمیتوانید این ارزش را فقط برای مشتری تعریف کنید، یعنی فقط مشتری نیست که باید برایش ارزش ایجاد کنید، بلکه باید برای کل ذینفعان ارزش به وجود بیاورید، برای سهامداران، کارمندان، بازار، محله، جامعه، کشور، منطقه و نهایتا این چالش بزرگی است و من فکر میکنم همه آنهایی که بر مبنای کپیکاری کار کردند، در این سطح مقیاسپذیر نیستند.
بنابراین نوآوریهایی میآید که باید روی آن نوآوریها تمرکز کنیم تا بتوانیم مشکل بازارمان را حل کنیم.
صحبت بعضی از دوستان این است که هر کس پول دارد میتواند این دوران را پشت سر بگذارد. نظر شما در این باره چیست؟
فرض کنید یک مشاهدهای است که در حال حاضر حقیقت دارد، حالا شما این را ببرید به یک سال دیگر. فرض کنید شرکت X میلیاردها تومان پول دارد و میتواند این نوسانات را تحمل کند، وقتی ماهیت بازار به طور کلی عوض خواهد شد شما چه کاری میتوانید در آن زمان بکنید؟
مثلا وقتی به آمار صدمه کرونا در کلانشهرهای ما که صنعتی هستند، نگاه کنیم، میبینیم که میزان فوت مبتلایان در این آمار به طور فاحشی خودش را نشان میدهد، مثلا در تهران شما نمیتوانید قبول کنید که چندین کارخانه بسیار آلاینده که تکنولوژی آنها برای 50 یا 60 سال پیش است، به این خاطر که کار به وجود آوردند و کارگران و کارمندانشان کار میکنند و نمیتوانیم فعالیتشان را متوقف کنیم، فعالیت کنند.
حالا اینجا مسأله این است که آیا جامعه در رابطه با این موضوع آرام مینشیند و آن را به راحتی میپذیرد؟
من فکر نمیکنم. به نظر من در این شیفت و تغییری که اتفاق میافتد، میزان پول و ذخیرههای مالی یک شرکت تعیینکننده اینکه در آینده برقرار باشد یا نباشد، نیست.
ممکن است تعیینکننده این باشد که از این بحران گذر کند، ولی اینکه به چه چیزی گذر میکند هنوز سؤالی است که کسی حاضر نیست درباره آن صحبت کند.
من شبکههای اجتماعی را که میبینم همه به دنبال بازاریابی دیجیتال و چگونگی روبهرو شدن با این چالشها مثل منابع انسانی و چالشهای بازاریابی دیجیتال و چالشهای جذب سرمایه، هستند.
یعنی هنوز میخواهیم در مقابل چالش امروز، با مدل فکری قدیمی برخورد کنیم و من فکر میکنم این خیلی امر مشخصی است که شما نمیتوانید از آن منظری که مشکل را تعرف میکنید، از همان منظر مشکل را حل کنید.
بنابراین ما مجبوریم یک شیفت انجام دهیم و این سختترین کار برای شرکتهایی است که الان پول دارند. چون آنها فکر میکنند با داشتن آن منابع، از این برنامه گذر میکنند و از فردا روز از نو و همان روزی قبلی از نو و این شرایط نیز برمیگردد به شرایط معمولش. یک اشتباه کاملا مشخص است، ممکن است 6 ماه دوام بیاورند، ولی بعد دیگر امکان ندارد.
اگر روی اینکه چگونه حملونقل مابین شهری، حملونقل از روستا به شهر و از مزرعه به بازار تمرکز نکنیم و سرمایهگذاری روی آن قسمت انجام ندهیم و نوآوری نکنیم، جامعه ما نمیتواند 35 تا 40 درصد از محصولاتی را که به خاطر نرسیدن به بازار خراب میشوند، تحمل کند.
من فکر میکنم ما در 12 تا 18 ماه آینده همه بر آن واقف خواهیم شد. چون منابع خیلی محدود است و این در همه جای دنیا، نه فقط در ایران، واقعیت دارد.
ما به این سمت میرویم که روی مشکلاتی که جامعه از نظر اقتصادی، اجتماعی، رفتارهایمان با همدیگر و با کلیه ساختارهای اجتماعی دارد، تمرکز کنیم و اینها همه فرصتهایی است که به نظر من استارتاپها روی آنها تمرکز میکنند.
اصل مسأله بر میگردد به اینکه وقتی جامعه به این نتیجه رسید که بقای ذات و جان خودش اصل اول میشود، رفتار مردم دیگر رفتار قبلی نخواهد بود، یعنی دیگر نمیگوییم یک دوره خیلی بدی بود و قرنطینه بودیم و نتوانستیم سر کار برویم و وضع اقتصادیمان خراب شد و … به خاطر اینکه جامعه به این آگاهی خواهد رسید یا رسیده است که این کرونای کووید-19 ممکن است اولین مورد از سری چندتایی باشد که ممکن است در آیندههای خیلی نزدیکتر با آنها روبهرو شویم.
پس آیا میآییم روی بخش پزشکی و بخش سلامت جامعه و روی بخش درمان سرمایهگذاری کنیم یا نه؟ آیا میآییم به این فکر باشیم که چطور از نوآوریهایی پشتیبانی کنیم که آمادگی سطح جامعه را برای مقابله با چنین نوع مشکلات سلامتی بالا ببرد یا نه؟ به نظر من این کار را خواهیم کرد و نمیتوانیم نکنیم و این در سطح جهان اتفاق خواهد افتاد.
پس آیا میآییم و تمرکز میکنیم روی اینکه ایران خودرو و سایپا برای حملونقل عمومی ماشین بسازند یا اینکه میآییم تمرکز میکنیم روی اینکه آنها باید روی قابلیت ریتول شدن و بازابزارسازی خودشان تمرکز کنند تا بتوانند خدماتی را که لازم است انجام دهند؟ اگر دید دوم ا انتخاب کنیم، ایجاب میکند در آن بخش نوآوریهای زیادی ایجاد کنیم و از مهندسین و متخصصین نوآوری که بتوانند با آن مسأله روبهرو شوند؛ پشتیبانی کنیم.
آیا زمانبندی آن در 3 ماه بعد از فاجعه کرونا است یا 6 ماه؟ من فکر میکنم مسلما در یک سال و نیم الی دو سال آینده خواهد بود؛ نمی توانم با دقت به شما بگوییم که 9 ماه میشود یا 10 ماه، ولی فکر میکنم که ما مسلما به آن سمت میرویم.
اینکه میفرمایید ما به آن سمت میرویم، مجموعه کشوری و دولتی را میفرمایید یا این بینش در اکوسیستم و در بخش خصوصی خواهد بود؟
نظر من راجع به دولت و سیستمهای دولتی مشخص است و همه میدانند من زیادی علاقهای به اینکه آنها چه کار باید بکنند ندارم؛ البته در شرایط بحران فکر میکنم یک نقش خیلی مهم دارند که وظایفشان را به اندازه لازم انجام ندادند.
به نظر من بخش خصوصی و جوانهای ما آنقدر هوشمند هستند که این تحلیلها را انجام داده و به این مسائل نگاه کنند.
مسأله این است که ساختارهایی که اطراف این اکوسیستم به وجود آوردیم ساختارهایی است که میخواهد این سیستم را به یک سیستم سنتی مثل بقیه سیستمهای ما تبدیل کند.
ما صنف داریم، ما این اتحادیهها را به وجود آوردیم، مثلا ما صنف نرمافزار نویسان داریم، نرم افزارنویس کجا به صنف نیاز دارد؟
نرمافزار نویس به این نیاز دارد که تمرکز کند و الگوریتمهای دگرگونکننده به وجود بیاورد نه اینکه صنفی داشته باشد که این صنف خواستههایش را از دولت بطلبد.
ما ساختارهایی را به وجود آوردیم که همه را به خودش متکی کند و بعد بگوید اگر بیایید عضو من شوید، من این مزایا را میآورم.
یعنی همیشه یک قدم برمیگردید به اینکه دولت به دنبال این است که سیطره داشته باشد. دولت به دنبال این است که در تمام شئونی که فعالیت اقتصادی و اجتماعی است دخالت و کنترل کند و به آن سمت و سو دهد و به نظر من اشتباه بوده است، چون باعث شده ما نوآوری را به صورت خیلی عجیبی در ایران محدود کنیم.
ما سومین کشور تولیدکننده مهندس در دنیا هستیم و بیشتر از 660 دانشگاه در کشور داریم، در منطقه نزدیک به 20 برابر بقیه کشورهای همجوارمان دانشگاه و مراکز آموزشی بالا داریم.
پس اگر بخواهید بر این منابع غلبه کنید، به نوعی که دولت معمولا سعی کرده غلبه کند، خوب برای چه اینها را داریم؟ چه نوآوری از آنها میتواند بیاید بیرون؟
من فکر میکنم ما میرسیم به آن نقطهای که ارزشآفرینان، بدون توجه به آن ساختارهایی که به قول خودشان از این اکوسیستم پشتیبانی میکنند، ولی به نظر من دسیسهای بیشتر نبوده است، جلو بیایند و با نوآوریشان شرایطی را به وجود بیاورند که کسی نتواند بر آنها سلطه پیدا کند.
اگر نرمافزارنویسی یا شرکتی در ایران بتواند در بخشهای مختلفی که الان دنیا روی آنها تمرکز دارد، مانند پردازش کوانتومی، هوش مصنوعی و … الگوریتمهای گسستآفرینی به وجود بیاورد، اصلا مسألهای نیست که شما کجا هستید، چراکه از همه جای دنیا میآیند و از شما میخرند.
پس اگر توانستید آن را انجام دهید، تمام ساختارهای موجود هم در مقابلتان عقبنشینی میکنند و اجازه میدهند شما کارتان را انجام دهید.
الان متأسفانه این اتفاق نمیافتد، به خاطر اینکه ما حواس همه را بردهایم به این سمت که حالا شما بیایید یک کارآفرینی انجام دهید، چهار نفر با شما کار میکنند، صد میلیون تومان این صندوق و پنجاه میلیون تومان هم آن صندوق میدهد و یکی دو سال حقوقها را میدهیم تا ببینیم چه میشود!
این به نظر من دید خیلی اشتباهی بوده است، یعنی ما میخواهیم در بازیای که خودمان طراحی نکردیم و خودمان قوانینش را ننوشتیم، بازی کنیم که مسلم است نتیجه زیاد خوبی نخواهیم دید.
در پایان این نکته را هم اضافه کنم که به نظر من، نجاتدهنده بشر در حقیقت همیشه علم بوده و الان ما در نقطهای هستیم که باید از آن علم، برای به وجود آوردن راهکارها و ارزشهایی که به تمام جامعه خدمت کند، استفاده کنیم و این فقط و فقط به دست جوانانی که خلاقیت و نوآوری را بر نقاط قوت کشور متمرکز میکنند، اتفاق خواهد افتاد.
اگر بتوانیم روی بخشهایی که میدانیم در ایران نیاز مبرم برای آنها هست و بازدهیهای بسیار استثنایی خواهد داشت، تمرکز کنیم، از این بحران گذر خواهیم کرد.
معادله همه بحرانها یک قسمتی دارد به نام فرصت و من فکر میکنم میتوانیم از آن فرصتها، با خلاقیت و نوآوری و پشتکار، استفاده مثبت کنیم. امیدوارم این طور باشد.
باید تصمیمات سختی بگیریم
«الزاما کسبوکارهایی که قویتر هستند، زنده نمیمانند. بلکه کسبوکارهایی زنده میمانند که هر چه سریعتر خودشان و ساختار مدیریتیشان را با اوضاع کرونا منطبق کنند.
همه ما باید تصمیمات سختتری بگیریم؛ بهنظر میرسد که باید در مسئله کرونا اجتماعیتر فکر کنیم و جمعیتر تصمیم بگیریم.» مصطفی امیری با بیان این صحبتها در ادامه به تشریح وضعیت اکوسیستم در بحران کرونا پرداخته است.
از زمان شیوع ویروس کرونا، گزارش و برآوردهایی منتشر شد که افزایش تراکنشهای آنلاین را نشان میداد و از فرصتی که کرونا برای رشد فضای کسبوکارهای آنلاین ایجاد کرده، سخن به میان آمد.
اما این دادهها و گزارشها چقدر به واقعیتی که رخ داده، نزدیک هستند؟ مصطفی امیری، همبنیانگذار استارتآپ زرین پال، صحبت دیگری دارد.
او از رشد 600درصدی ثبت نام کسبوکارها میگوید اما معتقد است که تعداد تراکشها و حجم تراکنشها تفاوت چندانی را تجربه نکرده است.
امیری در گفتوگو با «شنبه» در ابتدا از وضعیت کنونی زرین پال گفته و سپس به تشریح وضعیتی که بحران کرونا ایجاد کرده پرداخته است.
امیری میگوید تغییر بزرگی رخ نداده چون سبد مصرفی مردم کوچک شده و بسیاری از مردم قدرت خریدشان را از دست دادهاند.
از طرفی کسبوکارهایی که وبسایت راهاندازی کردهاند و درگاه پرداخت نصب کردهاند، عمدتا مختصات بازی در فضای کسبوکار آنلاین را نمیدانند.
همبنیانگذار زرین پال همچنین به کاهش 12درصد تراکنشهایشان نسبت به مدت زمان مشابه سال قبل نیز اشاره دارد. بخشهای دیگری از صحبتهای همبنیانگذار زرین پال را در ادامه میخوانید.
گزارشهایی وجود دارد که از رشد تراکنشهای آنلاین در دوران کرونا خبر میدهند، شما چنین آمار و گزارشهایی را تایید میکنید؟
در ارتباط با درصد ثبتنامها حدود 600درصد افزایش را داشتهایم اما در تعداد تراکنشها و حجم تراکنشها تفاوت چندانی ایجاد نشده است.
چون خیلی از کسبوکارها برای ورود به حوزه آنلاین، فکر میکنند نخستین قدمی که باید بردارند، این است که درگاه پرداخت داشته باشند.
درگاه را هم دریافت میکنند اما راهاندازی کسبوکار آنلاین مختصاتی دارد که این افراد آموزشی در این زمینه ندیدهاند.
به همین دلیل بعد از راهاندازی وبسایتشان معمولا نمیتوانند محصولاتشان را به خوبی روی سایتشان قرار دهند و بنابراین فروش خوبی را تجربه نمیکنند.
در این زمینه ما با کمک همهی شرکای تجاری که زیرساختهای اینترنتی را فراهم میکنند، در حال ارائهی آموزشهایی هستیم. اما واقعیت این است که فرایندها به سرعت اتفاق نمیافتند و فراهمکردن محتوا و انتشار آن در یک قالب مناسب، زمانبر است.
من از همینجا از همه افرادی که در زمینه ی آموزش برای شروع کسبوکار فعالیت میکنند، دعوت به همکاری میکنم.
برآوردها و انتظارها این بود که با توجه به رویآوری کسبوکارهای آفلاین به فضای آنلاین، اتفاقات خوبی برای حوزهی آنلاین رخ بدهد و مثلا تعداد تراکنشها در این زمینه افزایش یابد. اما این اتفاق رخ نداده. از نظر شما دلیلش چه میتواند باشد؟
واقعیت این است که هنوز تغییر بزرگی اتفاق نیفتاده است. ماه اسفند تمام شد و تعداد تراکنشها از میزان مشابه در اسفند سال گذشته کمتر بود.
حتی در گزارش شاپرک هم در ارتباط با درگاه پرداخت اینترنتی و دستگاههای پوز، تعداد تراکنشها و معاملاتی که انجام شده بود، از سال گذشته کمتر بود.
ما هم دو تا سه درصد نسبت به سال گذشته تراکنشهای کمتری داشتیم که نشان میدهد بین 10 تا 12درصد، پایینتر از چیزی بوده که ما انتظار داشتیم اتفاق بیفتد.
چون هر سال روی سرویس ما حداقل در زمینه دستگاههای پوز، تا 10درصد رشد وجود داشته و امسال این 10درصد رخ نداده و سه درصد کاهش را هم تجربه کردهایم.
این مسائل نشان میدهد که کسبوکارهای اینترنتی، تابعی هستند از میزان درآمد مردم. با توجه به تعطیلیها، بسیاری از کسبوکارها نیروهایشان را تعدیل کردهاند و همین امر درآمدها را کاهش داده و سبد مصرفی مردم کوچکتر شده و اگر از طرف دولت و حاکمیت از مردم حمایتی صورت نگیرد، احتمالا با سونامی تعدیلهای بعدی، وضع مالی مردم بدتر هم خواهد شد و در نتیجه بازار کسبوکارها هم بیش از پیش کساد خواهد شد.
بهطور کلی تنها دو دسته از کسبوکارها با رشد تراکنشها مواجه شدهاند؛ کسبوکارهای حوزه بازی و کسبوکارهایی که کالاهای تندمصرف عرضه میکنند. سایر کسبوکارها عقبگرد داشتهاند و این عقبگردها کوچک نبوده و در ابعاد وسیعی رخ داده است.
وضعیتی که ویروس کرونا ایجاد کرده، وضعیتی نیست که کسی آن را پیشبینی کرده باشد. به همین دلیل پیامدهای سنگینی به همراه داشته است؛
چنین وضعیتی چه تاثیری بر دیدگاه و رفتار سرمایهگذاران، افراد دارای ایده و… خواهد داشت؟ منظور این است که ما پس از کرونا، با چه اوضاعی مواجه خواهیم شد؟
کرونا محک خوبی است برای همهی اتفاقاتی که تا به امروز، کسبوکارها سعی کردهاند، شکل بدهند؛ از لایهی سرویس تا لایههای تاثیرگذاری. احتمالا خیلی سریع از بحران کرونا عبور نمیکنیم.
بدون شک، بعد از کرونا خیلی از پارامترهای تاثیرگذار تغییر خواهند کرد. امروز شاهد هستیم که سرویسهای لاکچری رشد تعجببرانگیزی را ایجاد کردهاند.
مثلا در باشگاههایی با مدل لاکچری که مشتریانی خاصی دارند و در این روزها در حال گرفتن سهم از بازار هستند. مانند باشگاههای گلف، تنیس و باشگاههای بدنسازی که توانستهاند تمهیداتی را سلامت مراجعهکنندگان در نظر بگیرند.
یعنی در زمانی که شکاف درآمدها ایجاد شده و سبد مصرفی عموم مردم کوچک شده، عدهای در حال گرفتن سرویسهای ویژه هستند.
در بحران سال 2008 هم با توجه به تحقیقاتی که داشتیم، همین مسئله را شاهد بودیم و طبقه مرفهی در حال افزایش هزینههای زندگیاش بود. همه ما باید تصمیمات سختتری بگیریم؛
اینکه آیا هر فرد باید رفاه خودش را در نظر بگیرد، یا اینکه یک موقعیت شغلی را در ارجحیت قرار دهیم؟ بهنظر میرسد که باید در مسئله کرونا اجتماعیتر فکر کنیم و تصمیم بگیریم.
نکته دیگری که الان در حال محکخوردن است، مسئله ارتباط و رابطه کسبوکارها با دولت و حاکمیت است؛ در شرایط کرونا متوجه شدیم که چیزی به نام دولت الکترونیک نداریم و خیلی از کارهای خیلی ساده مانند یک ایمیلزدن هم در ساختار دولتی با مشکل مواجه است.
از ما میخواهند فکس ارسال کنیم. از طرفی کسی نیست که فکس را دریافت کند. در حالی که از 20 سال گذشته، شعار دولت الکترونیک را شنیدهایم اما در عمل چیزی نمیبینیم.
انگار نگاه حاکمیت این است که اگر از دولت الکترونیک حرف میزنیم، باید چند سامانه جدید و دهها روبان قیچی شود و بعد هم نتیجه خاصی نمیبینیم.
الان مکانیزمهای کار در دنیا در خیلی از کشورها، خیلی ساده و تنها با یک ایمیل انجام میشود. در حالی که در ایران هیچ کاری در این زمینه انجام نشده است.
ماجراهای بعد از کرونا به نظر خیلی شفاف نیست. من امیدوارم که در وهله نخست، کرونا خیلی سریع رفع شود. دوم اینکه بعد از کرونا ما با پسلرزههای این بیماری و تاثیری که روی کسبوکارها داشته، مواجه هستیم.
کارهای زیادی باید کرد. از سادهترین مسئله که ارسال یک ایمیل است، باید بازنگری شود تا مسائل پیچیدهتری مانند بخشودگی حق بیمه کارفرما و…
نحوه برخورد استارتآپها با مسائل کرونا و پس از کرونا چگونه خواهد بود؟ چه کسبوکارهایی زنده خواهند ماند؟
تمام مسائل مرتبط با مدیریت شرکتها به سرعت در حال تغییر است. کسبوکارها به مدلهای دورکاری بیشتر فکر میکنند. در مدل استخدامها موثر است، در اضافهکردن نیرو نیز تاثیرخواهد گذاشت. در بعضی از جاها توسعه و رشد متوقف میشود.
شاید کسبوکارهای آنلاین شدت اتفاقاتی را که دچارش میشوند، بهتر حل کنند. عدد و رقم به ما نشان میدهد که اوضاع فروش اینترنتی از اسفندماه تا فروردینماه، رشدی را تجربه نکرده است.
ضمن اینکه اکثر کسبوکارها با کاهش درآمد و تراکنش مواجه بودهاند. کسبوکارهای اینترنتی جانسخت شدهاند اما اتفاقی که میافتد این است که همانطور که بعد از قطعی اینترنت که در آبانماه رخ داد و ما براساس آماری که در زرینپال داریم، با ریزش و تعطیلی بیش از 4هزار کسبوکار کوچک مواجه شدیم.
یعنی کسبوکارهایی که سه تا پنج عدد فروش را در روز داشتند و بین سه تا پنج نفر هم کارکنانشان بودند، بعد از قطعی اینترنت، انگیزههایشان برای فروش را از دست دادند.
بعد از کرونا هم احتمالا تعطیلی و ریزش کسبوکارهای زیادی را شاهد خواهیم بود. هر چند تعداد بسیار زیادی از افراد را هم به این سمت هدایت میکند که کسبوکار اینترنتی داشته باشند اما این افراد مختصات بازی در زمین اینترنت را نمیدانند.
در مقابل افراد و کسبوکارهای کوچک زیادی انگیزههای خود را از دست خواهند داد. البته الزاما کسبوکارهایی که قویتر هستند، زنده نمیمانند.
بلکه کسبوکارهایی زنده میمانند که هر چه سریعتر خودشان و ساختار مدیریتیشان را با اوضاع کرونا منطبق کنند.
این نکته را هم اضافه کنم که با توجه به اینکه ما در ایران به بحرانها عادت داریم و معمولا در شرایط سخت کار کردهایم و اتفاقات برنامهریزینشده زیادی را تجربه میکنیم، بعد از دوران کرونا، ریکاوری کسبوکارها سریعتر اتفاق میافتد.
شاید کسبوکارهای خارج از کشور که به شرایط سخت کمتر عادت دارند، مشکلاتشان برای ریکاوری و برگشت به بازار سختتر از ما در ایران باشد.
حتی پیشبینیهایی در خارج از کشور شده که برگشت به چرخه اقتصادی قبل از کرونا و عادیشدن شرایط بین یک تا سه سال به طول بینجامد. اما من احتمال میدهم که ما در ایران زودتر به شرایط قبل از کرونا و عادیترشدن روند کسبوکارها برگردیم.
بعد از کرونا اکوسیستم استارتآپی کوچکتر میشود
کسبوکارهای حوزه گردشگری از جمله کسبوکارهایی بودند که بحران کرونا آنها را به نوعی متوقف کرده است. از جمله استارتآپهایی که مربوط به رزرو اقامتگاه بودند.
عطا خلیقی، همبنیانگذار اتاقک با تجربهای که در این زمینه دارد و بحرانی که در زمینه کاریشان بیشترین تاثیر را داشته است، در گفتوگو با «شنبه» از پیامدهای کرونا برای اکوسیستم استارتآپی ایران گفته است.
وضعیت کنونی استارتآپها در دوران کرونا به چه صورت است؟ خود شما در استارتآپ اتاقک چه تجربهای از این وضعیت دارید؟
کرونا برای بعضیها تهدید بوده و البته برای بعضی از کسبوکارها هم مانند یک فرصت عمل کرده است. در بعضی از حوزهها مانند سلامت، آموزش، سرگرمی و بازی و فروش کالاهای تندمصرف و… کرونا موجب رونق بازارشان شد.
البته برای کسبوکارهایی از این حوزهها که آمادگی لازم برای بهرهبردن از این فرصت را داشتند. چون کرونا دفعتا رخ داد و احتمالا کسبوکارهای زیادی آمادگی لازم برای استفاده از فرصتهایی را که ایجاد شد، نداشتند.
مثلا در مورد برخی از خردهفروشیها دوران کرونا نه تنها به رونق کسبوکارشان کمکی نکرد بلکه به خاطر اینکه آمادگی لازم را نداشتند و نتوانستند به تعهداتشان در قبال مشتریان عمل بکنند و کاربرانشان از آنها ناراضی هم شدند.
کسبوکارهای حوزه حملونقل، گردشگری و غذا هم متضرر شدند و حتی تا حدود زیادی متوقف شدهاند.
ما در دوران اقتصادی بدی بودیم، تورم بالایی داشتیم و کسبوکارها و حتی آنهایی که توسعهیافته هم بودند، روی لبهی پرتگاه حرکت کنند. حالا کرونا هم مزید بر علت شده.
بعضی از کسبوکارها توان مقابله با دوران کرونا را نداشتند و مثلا حتی آنهایی که توسعهیافته بودند به تعدیل نیرو دست زدند. ضمن اینکه در حوزهی گردشگری و پرواز و اقامت تعطیلی کامل رخ داده و وضعیت بدی پیدا کردهاند.
این دوران میگذرد و چیزی که مشخص است این است که بعد از قطعی اینترنت در آبانماه سال گذشته، اکوسیستم استارتآپی ایران کوچکتر شد.
بعد از کرونا هم شاهد اکوسیستم کوچکتری خواهیم بود چون کسبوکارهای زیادی ریزش میکنند.
این دوران میگذرد اما ما نمیدانیم چه زمانی این اتفاق رخ میدهد و از طرفی دقیقا مشخص نیست که بعد از این دوران کسبوکارها چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد؛ در واقع احتمالا با نوعی سردرگمی پس از کرونا مواجه خواهیم بود. نظر شما چیست و چه تصویری از دوران پس از کرونا در ارتباط با اکوسیستم استارتآپی ایران دارید؟
به هر حال این چالش، ضربه بزرگی به اکوسیستم و کلیت جامعه وارد کرده است. ضمن اینکه نوع خدماتی که استارتآپها ارائه میکنند، معمولا مخاطبانی از قشر متوسط دارند.
بعد از کرونا جامعه مخاطبان استارتآپها کوچکتر میشود. چون بسیاری از مردم خانهنشین شدهاند و سبد مصرفیشان کوچک شده است و قبل از کرونا هم به خاطر مسائل اقتصادی موجود در کشورمان، سبد مصرفی عموم مردم کوچکتر شده بود.
بنابراین دوران سختی در پیش است. حتی اگر یک ماه دیگر این ویروس از کشور بیرون برود، تا چند ماه پس از آن با پیامدهای منفی آن روبهرو خواهیم بود.
در سطح دنیا، برآورد کارشناسان این است که این ویروس افت اقتصادی 11درصد ایجاد میکند. در ایران چون از قبل هم اقتصادی با تورم بالا داشتیم و مشکلات زیادی را تجربه کردیم، چالش کرونا در عین اینکه چالش بزرگی است، اما کسبوکارهای ایرانی چون به بحران عادت دارند، احتمالا بتوانند تا حدودی از پس این چالش بربیایند.
اما با تقاضای کمتری نسبت به قبل مواجه خواهند بود. اگر قطعی اینترنت موجب مهاجرت منابع انسانی شد، کرونا موجب ریزش مشتریان و کاهش تقاضا برای بسیاری از کالاها و خدمات شده است.
بعد از این بحرانها و در عین کوچکشدن اکوسیستم و مهاجرت نیروهای انسانی زیادی که رخ داده، میتوانیم به سرمایهگذاری، راهاندازی و تلاش دوباره امیدوار باشیم؟
چون جامعه مخاطبان استارتآپها کاهش پیدا کرده و مردم صرفا در صدد رفع نیازهای اولیه خواهند بود، کسانی که قصد راهاندازی استارتآپ را دارند باید ایدههایی داشته باشند که نیازهایی از دهکهای پایین جامعه و دهکهای بالای جامعه را حل کنند و پاسخگو باشند.
ما هم دقیقا نمیدانیم چه اتفاقاتی رخ خواهد داد اما اگر قبلا تمرکز استارتآپها روی دهکهای متوسط بود، بعد از دوران کرونا تمرکز احتمالا روی دهکهای خیلی پایین خواهد بود که نیازهای روزمره مردم را در بر میگیرد یا دنبال نیچ مارکتی باشند که نیازهای خاصی از قشری خاص را تامین کنند. اما در کل اوضاع کلی مملکت باید درست شود.
فرصت آشنایی هرچه بیشتر مردم با خدمات آنلاین را میتوانیم از فواید کرونا بدانیم؟ البته کرونا به نوعی شعار دولت الکترونیک را هم با چالشهای اساسی مواجه کرد.
آیا این دوران ما را به سمت اقتصاد دیجیتال سوق خواهد داد؟
چنین فرصت بزرگی در این میان وجود داشت که دولت آن را از دست داد. در حالی که میتوانست به عنوان فرصتی استثنایی، خدمات آنلاین را ترویج کند.
در بخش خصوصی هم قطعا کسبوکارها به سمت تغییر در بیزینس مدلها حرکت خواهند کرد. در بخش آموزش عمومی جامعه فرصت خوبی که از دست رفت.
البته بدنه دولت از صداوسیما خواستند که در این زمینه اقداماتی داشته باشند اما در نهایت تاثیرگذاری مورد نظر را نداشتند.
در بخش زیرساخت هم دولت متوجه شد که زیرساختهای مورد نظر برای تامین نیازهای مردم در چنین شرایطی را آماده نکرده است.
مثلا در بخش موبایل که ترافیک شبکه کاملا پر است و امکان توسعه مجدد ندارد. در بخش اینترنت ثابت هم بهتازگی در حال توسعه بخشهایی هستند.
البته همین مقدار اندک را هم میتوان گامی رو به جلو محسوب کرد. چون کیفیت اینترنت و پهنای باندی که در اختیار مردم قرار میگرفت، سالها بود که دستنخورده باقی مانده بود. حالا این فرصت وجود دارد که در این زمینهها اقدامات بیشتر و بهتری داشته باشند.
در بخش حاکمیت هم واقعا نمیتوان گفت که چنین بحرانی موجب شده که تغییرات عمدهای در ساختارها و نگرششان ایجاد کنند. چون این سوال وجود دارد که آیا تاکنون متوجه نشده بودند که باید به سمت اقتصاد دیجیتال حرکت کنیم؟ یا تاکنون نمیدانستند که باید زیرساختهای بهتر و بیشتری را آماده کنند؟ بنابراین خیلی سخت است که ما شاهد تغییر دیدگاهی در این زمینه باشیم.
آنچه به بخش خصوصی مربوط است، این است که ما در دوران پس از کرونا باید تلاشمان را چند برابر کنیم. این تلاش هم از طرف صاحبان کسبوکارها و استارتآپها باید صورت بگیرد و هم از طرف همه نیروهای انسانی هر کسبوکاری.
چون دیگر وضعیت به این صورت نیست که یک نفر اگر در جایی نتواند کار کند، خیلی راحت به شرکت و استارتآپ دیگری برود. الان جنگ بر سر بقا و حفظ کسبوکارهاست.
همه اعضای یک تیم باید برای حفظ کسبوکارشان تلاش کنند. چون فرصت جابهجایی و امکان تغییر محل کار بسیار سخت شده است.
کرونا عیار اکوسیستم را مشخص میکند
«بحران کرونا ضعفهای زیرساختی در حوزه اینترنت کشور را عیان کرد. همچنین عیار سرمایهگذاران را هم مشخص خواهد کرد. کسبوکارها را به سمت مدیریت برمبنای دانش سوق میدهد و در نحوهی بهکارگیری نیروها و مدیریت کسبوکارها عمیقا تاثیر خواهد گذاشت.
شاید به این دلیل که ما طی شش ماه گذشته تقریبا هر ماه یک بحران را پشت سر گذاشتهایم، در برخورد با بحران دچار شوک اساسی نشویم و بتوانیم در بازه زمانی دو تا سه ماه، حداقل به دوران پیش از کرونا برگردیم که البته دوران پیش از کرونا هم دورانی همراه با رکود تورمی، دوران پس از قطعی اینترنت و مشکلاتی از این دست بوده است.»
بخشهایی از صحبتهای ناصر غانمزاده، فعال استارتاپی را خواندید. در ادامه متن کامل گفتوگوی «شنبه» با ایشان را میخوانید.
چه تحلیلی از وضعیت کنونی اکوسیستم استارتآپی ایران در شرایط کرونا دارید؟
من بر خلاف بسیاری از دوستان دیگر، فکر نمیکنم که به طرز عجیبی وضعیتمان فرقی کرده باشد. به این دلیل که تا قبل از کرونا هم وضعیتمان به اندازه کافی بد بوده است.
بهطور کلی میتوان گفت که تاثیر وضعیتی که کرونا ایجاد کرده به دو صورت درون شرکتی و درون اکوسیستمی قابل بررسی است؛ شرکتها به خاطر بحث دورکاری، کاراییشان پایین آمده است.
البته الان مسئله دیگری هم شرکتها را درگیر کرده و آن این است که گیج شدهاند. نمیدانند که الان چه باید بکنند و چه کاری را نباید بکنند. مثلا در مورد تعدیلها سردرگم هستند. درآمدها کاهش داشته و معلوم نیست تکلیفش چه خواهد شد.
درون اکوسیستم هم به لحاظ سرمایهگذاری، از ابتدای سال 97، سرمایهگذاری افول کرده و تا آخر سال 98 هم کمترین میزان سرمایهگذاری در پنج سال گذشته را شاهد بودیم. احتمالا بعد از کرونا هم سرمایهگذاری کمتر از قبل خواهد شد.
مگر اینکه کسبوکارهای بزرگی چون دیجی کالا و کافه بازار وارد بورس شوند. اما در کل وضعیت سرمایهگذاری در اکوسیستم استارتآپی ایران بعد از دوران کرونا، مانند سال 98 یا شاید کمی بهتر باشد. چون یکی دو نهاد سرمایهگذاری هم در حال شکلگیری هستند.
مشکل دیگر این است که تعدادی از سرمایهگذاران که در حال مذاکره بودند، به خاطر کرونا دست نگه داشتهاند و این اصلا خوب نیست.
از طرفی استارتآپهایی که مذاکرات را انجام دادهاند و قراردادها را امضاء کردهاند، الان نگران هستند که آیا با این شرایط، سرمایهگذار به تعهداتش عمل میکند یا نه؟
بهویژه سرمایهگذارانی که ذاتا ویسی نبودند. بلکه بیزینسی داشتند و با این اوضاعی که نقدینگی کم شده، شاید پولشان را به استارتآپها ندهند.
بیرون از اکوسیستم هم مسئله به این صورت است که کسبوکارهایی که مشتریان استارتآپها هستند، با این وضعیتی که ایجاد شده، یا کاملا متوقف شدهاند یا با درصد اندکی از توانشان کار میکنند.
مثلا کسبوکارهای ارسال غذا با کاهش شدید تقاضا مواجه شدهاند. همچنین کسبوکارهایی که به کسبوکارهای فیزیکی یا تاکسیها درگاه پرداخت میدادند.
این دسته از استارتآپها به کاهش شدید تراکنشها مواجه شدهاند. این مسائل در واقع از بیرون از اکوسیستم بر اکوسیستم و کسبوکارهایش تاثیر گذاشتهاند.
حتی کسبوکارهایی که تخفیف میدادند هم با همین کاهش روبهرو شدهاند چون کسبوکارهای فیزیکی مانند سینماها، رستورانها و استخرها و… تعطیل شدهاند.
نکته دیگر این است که حتی اگر کرونا به زودی متوقف بشود، شاید مثلا در حوزه غذا استارتآپها زودتر بتوانند ریکاوری کنند، اما در مورد بسیاری از استارتآپهای دیگر این اتفاق به زودی رخ نخواهد داد.
به بیان دیگر به نظر من دو تا سه ماه طول میکشد که استارتآپها به وضعیت قبل از کرونا برگردند و البته این بهترین حالت بوده و بسیار خوشبینانه است.
خارج از کشور و مثلا در میان کشورهای اروپایی این برآورد وجود دارد که برگشت به زمان قبل از کرونا و پایدارشدن کسبوکارها در یک بازه زمانی دو تا سه ساله انجام خواهد شد. چرا شما فکر میکنید که در ایران این بازهی زمانی کوتاهتر خواهد بود؟
به این صورت میتوانم پاسخ بدهم که ما در شش ماه گذشته، بهطور متوسط هر ماه یک بحران را پشت سر گذاشتهایم وهمواره با افت فروش و افت رشد کسبوکارها مواجه شدیم.
بنابراین اینکه میگویم دو تا سه ماه بعد از کرونا وضعیتمان بهتر میشود، منظورم این است که به دوران قبل از کرونا که آن دوران خوبی نبوده برمیگردیم.
کشورهای اروپایی قبل از کرونا در شرایط بحران، رکود تورمی و تحریم نبودهاند و بنابراین برای رسیدن دوباره به روزهای خوبشان بین یک تا سه سال زمان نیاز دارند.
اما ما احتمالا به شرایط نامطلوب قبل از کرونا برخواهیم گشت نه اینکه به یک شرایط ایدهآل قدم بگذاریم. بعد از کرونا هم شاهد شور و شوق برای راهاندازی استارتآپ و سرمایهگذاری خواهیم بود؟
بعید میدانم که شور و شوق زیادی برای راهاندازی استارتآپ وجود داشته باشد. چون در سال 98 و بهویژه در نیمه دوم سال 98، به خاطر رکود تورمی، قطعی اینترنت، سیاستگذاریهای غلط بدنه دولتی و… با مهاجرت منابع انسانی که میتوانستند اکوسیستم را شکل بدهند، مواجه بودهایم. حتی اگر کرونا هم برود، ما مشکلات تمامنشده زیادی داریم.
در مورد سرمایهگذاران هم باید بگویم که بسیاری از آنها در شرایط غیرکرونایی هم ترسو بودند و با ماهیت سرمایهگذاری جسورانه فاصله داشتند. در شرایط کرونایی و بعد از آن هم احتمالا چنین وضعیتی ادامه خواهد داشت.
کرونا چه ضعفهایی از اکوسیستم استارتآپی ایران را عیان کرده است؟
پیش از بحران کرونا، بیرون از اکوسیستم ضعف زیرساختهای اینترنت مشخص بود ولی دولت زیر بار وجود این ضعفها نمیرفت. اما کرونا نشان داد که در این زمینه ضعف اساسی داریم. مثلا در بحث دورکاری اصلا زیرساختهای لازم را نداشتیم.
همچنین سیستم مدیریتی ما بر مبنای رانت بود در حالی که باید براساس دانش باشد. بنابراین باید وارد بحث جدی مدیریت درست بشویم و استارتآپها را براساس مدیریت مدرن اداره کنیم.
بحث دیگر مربوط به نحوه جذب سرمایه است. به این صورت که دیگر نباید و نمیتوان سرمایه را به صورت چکی دریافت کرد. بلکه باید دریافت سرمایه به صورت یکباره باشد.
اما مشخص نیست که وی سی زیر بار این نوع از سرمایهگذاری میروند یا نه. اما باید قبول کنند که این اتفاق باید بیفتد.
میزان سرمایهگذاریها باید برای مدت طولانیتری باشد. به همین دلیل استارتآپها نباید به دنبال جذب سرمایه برای شش ماه و یک سال باشند. بلکه باید برای مدت زمانهایی چون 15 ماه یا 18 ماه، سرمایه جذب کنند.
به نظر من نجاتپیداکردن از کرونا دو بال دارد و آنهایی که این دو بال را دارند، میتوانند از این بحران عبور کنند؛ یکی آنهایی که استراتژی و امید دارند و دیگری آنهایی که مثلا برای یک سال آینده خود پول و سرمایه دارند.
این دو در کنار هم و با هم کارساز هستند. یعنی هم امید و استراتژی نیاز است و هم پول برای عبور از تنگه کرونا لازم هستند. ما بعد از کرونا با ریزش بعضی از کسبوکارها مواجه خواهیم بود.
اما اگر کسبوکارهایی آن دو بالی را که به آنها اشاره کردم، با هم داشته باشند، به احتمال زیاد بتوانند از این بحران عبور کنند.
همه برای بقا خواهند جنگید
الان بهترین زمان است برای شرکتهایی که قصد دارند در زمینه محصول و ساختارهایشان تغییرات بهینهای ایجاد کنند. یکی از عواملی که در زندهماندن کسبوکارها در دوران پس از کرونا موثر است، داستن سرمایه و پول است.
نازنین دانشور، مدیرعامل مجموعه تخفیفان و نت برگ ضمن بیان این نکات، به تشریح وضعیتی که حاصل بحران کرونا است، پرداخته است.
دانشور معتقد است که در دوران پساکرونا، نگاه سرمایهگذاران، رفتار مشتریان و استراتژی شرکتها تغییر خواهد کرد. چون دوران متفاوتی از راه میرسد و باید متناسب با آن حرکت کرد.
در چنین فضایی فرصتهایی هم وجود دارد؛ مثلا شرکتهایی که کالای تندمصرف عرضه میکردند، رشد خوبی را تجربه کردند. همچنین شرکتهای فینتکی توانستند برد خوبی به دست آورند.
همچنین باید اضافه کنم که امیدی به تغییر نگاه دولتی و حرکت به سمت اقتصاد دیجیتال نیست. این بحران نخستی نیست که ما دچارش میشویم و از شهریورماه سال گذشته تاکنون همواره با بحران مواجه بودهایم اما تا الان هیچ راهکاری از سوی بدنهی دولتی برای برونرفت از این بحرانها ارائه نشده است. گفتوگوی «شنبه» با نازنین دانشور را در ادامه بخوانید.
تحلیل شما از دوران پس از کرونا چیست؟
به نظر من پس از بحران کرونا همانطور که در دنیا پیشبینی شده، طول میکشد تا اقتصاد به شرایط عادی خودش برگردد. حتی بعضا این مدت زمان را تا دو سال برآورد کردهاند. حالا ایران هم با مختصات ویژهی خودش، برآوردهای ویژهی خودش را میطلبد.
البته کرونا از چند جهت خوب بود؛ برای شرکتهایی مثل ما از این جهت مفید بود که بعد از مدتها به کارهایی بپردازیم که به خاطر مشغلههای بیزنسی روزمره معمولا کمتر زمانی برای آنها باقی میماند.
کارهایی چون بهینهسازی ساختارها، مدیریت پرسنل و تنظیم زیرساختها. این کارها را طی این مدت رویشان کار کردهایم. از طرفی برنامههای آینده را براساس شرایط پس از کرونا در حال بازبینیشان هستیم.
در دوران کرونا و پس از کرونا قائدتا سرعت سرمایهگذاری کند شده و خواهد شد. خیلی از شرکتها از بین خواهند رفت و توان تابآوری بالایی نخواهند داشت.
چون ما در یک اقتصاد بیمار به سر میبریم و مشکل ما تنها به بحران کرونا برنمیگردد. پیش از آن هم تقریبا از شهریورماه سال گذشته تاکنون، استارتآپها شرایط خوبی نداشتهاند.
مثلا قطعی اینترنت ضربات شدیدی به کسبوکارهای آنلاین وارد کرد. در کسبوکار خود ما در بسیاری موارد که در حال حرکت بودیم و رو به رشد قرار داشتیم، وضعیتمان با قطعی اینترنت دیگر به فضای قبلی برنگشت.
در این اکوسیستمی که در حال صحبت دربارهی آن هستیم، قبل از کرونا هم بحرانهای زیادی را شاهد بودیم و کسبوکارهای زیادی از بازار کنار رفتند چون مشکلات از توانشان خارج بود.
بعد از کرونا هم مشکلات تشدید میشود. تنها یک تفاوت وجود دارد و آن اینکه آدمهای اکوسیستم استارتآپی ایران به دلیل مشکلاتی که همواره داشتهاند و بحرانهایی که پشت سر گذاشتهاند، احتمالا در مواجهه با کرونا، آبدیدهتر عمل میکنند.
هر چند دست به عصاتر خواهند بود و میزان ریسکپذیریشان کاهش خواهد یافت. همچنین جنگ برای بقا پررنگتر خواهد شد.
فرصتی هم در چنین شرایطی میبینید؟
قطعا فرصتهایی را هم میتوان تصور کرد. مثلا میزان رشدی که فینتکها در سطح جهان تجربه کردهاند. یا رشد میزان اقبال مردم به استفاده از خدمات و کالاهای کسبوکارهای آنلاین. بهنظر من شرکتهایی مانند دیجیکالا که کالاهای تندمصرف عرضه میکردند، برد بزرگی به دست آوردند.
بعد از کرونا هم بخش زیادی از افرادی که به خرید آنلاین روی آوردهاند، کماکان در فضای آنلاین و استفاده از خدمات آنلاین باقی خواهند ماند.
همچنین بعد از کرونا، برای شرکتهایی مانند مجموعه ی ما امیدهای بزرگی وجود دارد. چون کسبوکارهایی که الان کارشان متوقف شده، باید دوباره به بازار برگردند و برای به دست آوردن جایگاهشان و تثبیت موقعیتشان تلاش کنند.
ما در حال آمادهسازی خودمان هستیم که در فضای بعد از کرونا بتوانیم همچنان خدمات و امکاناتی با ارزش افزوده را به مشتریانمان عرضه کنیم.
ضمن اینکه در پی گسترش و افزایش کتگوریهایمان هستیم تا بتوانیم هر چه بیشتر به مشتریان برای خرید بهتر کمک کنیم. یعنی در 15 کتگوری فعلی نخواهیم ماند.
الان خیلی از کسبوکارها، در مورد وضعیت فعلی که کرونا ایجاد کرده است، نگران هستند اما به نظر من، ما باید نگران دوران پس از کرونا باشیم. من دائما از خودم میپرسم که پس از کرونا چه خواهیم کرد و قرار است چه سرویسهایی به مردم بدهیم.
همچنین این سوال دائما برایم وجود دارد که مردم پس از کرونا چه تغییری در رفتارشان خواهند داد و شاهد چه تغییری در میان مردم خواهیم بود. بنابراین پیوسته به استراتژیهایی که باید برای دوران پس از کرونا در پیش بگیریم، فکر میکنم.
چون مطمئنا اتفاقات پس از کرونا از جمله رفتار مشتریان، نگاه سرمایهگذاران و شیوه اداره کسبوکارها تغییرات جدی به خود خواهد دید.
با توجه به اینکه در دوران کرونا و با تعطیلی بسیاری از واحدهای صنفی، کسبوکارهای آنلاین توانستند خدمات و کالاهایی را به مشتریان عرضه کنند، آیا میتوان گفت که بعد از کرونا در جهت توسعه اقتصاد دیجیتال حرکت خواهیم کرد؟
حقیقتا موضوعی که وجود دارد، یکی بحث مجابشدن است و دیگری نحوهی پیادهسازی مجابشدن است. من فکر میکنم که ارکان و مسئولان دولتی و کشوری الان مجاب شدهاند که دنیا به سمت اقتصاد دیجیتال در حال حرکت است و این نکته چیزی نیست که نتوان آن را رصد کرد.
اما مسئله این است که ما در کشورمان، در همهی ارکان دیجیتال و غیردیجیتال، مشکلا اجرایی داریم. این مشکل هم به این صورت نیست که بعد از دوران کرونا، ارکان دولتی که خدمات کسبوکارهای آنلاین را دیدهاند، توسعهی ویژهای در جهت حرکت به سمت اقتصاد دیجیتال ایجاد کنند.
چون در ساختارهای کند دولتی، فضای توجه به کسبوکارهای آنلاین را نمیبینیم. مثلا میتوان اتفاقات اخیر در ارتباط با توسکا را مثال بزنیم.
در حالی که در فضای کنونی همه باید چشمشان را ببندند و در کنار یکدیگر قرار بگیرند تا مشکلات بزرگ را با هم حل کنند و به مردم کمک کنند، اما چه اتفاق افتاد؟
کلیپی ساختند که سر و ته آن مشخص نبود و هیچ کمکی به کسبوکارهای آنلاین نکرد و خروجی دقیق و مشخصی نداشت.
وقتی سطح انسجام در دل بحران به این شکل است، اگر دوران کرونا بگذرد، چه اتفاق جدید و مفیدی رخ خواهد داد؟
من صادقانه باید بگویم که بعید میدانم اتفاق خاصی در بدنه دولتی رخ بدهد. شاید ما دوست داریم که خوشبینانه نگاه کنیم و بگوییم که نگاه دولتی و توجه دولتی بعد از کرونا تغییر میکند و فضایی مناسب برای فعالیت کسبوکارهای آنلاین ایجاد میکند. اما در واقعیت چنین چیزی بسیار بعید است و احتمالا از سمت دولت اتفاق خاصی رخ نخواهد داد.
گفتید که بعضی از کسبوکارها ریزش خواهند کرد؟ بعضیها معتقدند که اگر کسبوکاری پول داشته باشد، میتواند در بازار و در دوران پس از کرونا هم به حیاتش ادامه بدهد. نظر شما چیست؟
در دنیا هم این نکته اثبات شده که برای ادامه کسبوکار، پول یک رکن اصلی است. به دو دلیل؛ چون بحث تابآوری مطرح است.
چون وقتی که درآمد یک کسبوکار تا 90درصد دچار افت میشود، کسی که پول دارد، احتمالا بتواند شرایط بحران را بهتر پشت سر بگذارد. همچنین میتوان بخشی از هزینهها را به ساخت و توسعه محصولش اختصاص بدهد.
این فرصت است و اگر کسی پول نداشته باشد، چگونه میتواند سه ماه، شش ماه یا بیشتر هزینههای سازمانش را تامین میکند. حتی بسیاری از شرکتهایی که به تعدیل نیرو دست زدهاند، به خاطر هزینههایی است که در آینده و طی شش ماه تا یک سال آینده متوجه آنهاست.