ویدیو این پنل را از اینجا ببینید: قسمت اول، قسمت دوم، قسمت سوم
- هاشمی: آقای زرنوخی میخواهم شما شروعکننده باشید و از وضعیت کنونی اکوسیستم بگویید.
زرنوخی: اکوسیستم در یکی دو سال اخیر اتفاقات خوبی داشته و من میخواهم از پنجره انجمن ویسی تصویری به شما بدهم. از ۵ سال پیش که این انجمن تشکیل شده، قصد بر این بوده که سرمایهگذاران علاقهمند در آن حضور داشته باشند که تبادل دانش و همکاری شود. این اتفاقات درون گروهی بود و در ادامه به سمت استارتاپها حرکت کرد. الان حدود ۶۰ عضو داریم. با این ترکیب که ۲۰ آرانددی فاند داریم که در کنار پارکهای علم و فناوری شکل معادل گرفتهاند و به توسعه فضای استارتاپی کمک میکنند. ۱۲ عضو هم از بخش خصوصی و سنتی عضو انجمن شدهاند، همچنین ۳ صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر داریم که وارد بورس هم شدهاند و از ۱۰ مرکز شتابدهنده که از طرف معاونت علمی ریاست جمهوری تایید شدهاند ۶تا در این انجمن حضور دارند. سه چهار صندوق دولتی هم عضو شدهاند.
اخیرا تحقیقی داشتیم در مورد اقتصاد دیجیتال ایران تا سال ۱۴۰۰٫ پیشبینی ما این است که تا سال ۱۴۰۰، حداقل ۱۴۰۰ استارتاپ در ایران خواهیم داشت. البته این عدد بزرگ نیست. اگر تصور کنید که ۱۳۰۰ استارتاپ در مرحله بذری یا اولیه باشند، حداقل سرمایه موردنیازشان برای ۳ تا ۴ سال آینده، حدود یک میلیارد تومان است. پس این استارتاپها ۱۳۰۰ میلیارد تومان پول میخواهند. اگر فرض کنیم که ۱۰۰ استارتاپ هم در مرحله میانی داشته باشیم و حداقل سرمایه موردنیاز هرکدام ۲۰میلیارد تومان باشد، ۲هزار میلیارد تومان هم برای این استارتاپها نیاز داریم
- هاشمی: آقای هامونی از فرابورس بگویید و اینکه اکوسیستم در فرابورس چه وضعیتی دارد؟
هامونی: من باید اعتراف بکنم که در این چندسالهای که در فرابورس و بازار سرمایه بودم، چنین جمعیت خوشذوقی با حالوهوای استارتاپی که در این همایش میبینیم بینظیر است. در این چندساله در جلساتی که در پارک پردیس برای بررسی اوضاع استارتاپها داشتیم هنوز همهچیز مبهم بود و معلوم نبود که استارتاپها بتوانند نظر سرمایهگذاران را جلب کنند. اما تابلو دانشبنیان هم در بورس طراحی شد. الان به لحاظ مقرراتی اوضاع خوبی دارد. در حال حاضر پتنت هم در بورس معامله میشود؛ ۵ میلیارد تومان پتنت معامله شده بدون اینکه محصولی موجود باشد. حتی در زمان آغاز به کار پارک پردیس هم فضا مبهم بود؛ اینکه ارتباط بین استارتاپها و بازار سرمایه شکل بگیرد و اینکه چه ابزارهایی برای این ورود وجود دارد و … هم مبهم بود و هم دور از ذهن. چندین سال طول کشید و در سال ۹۱ کار جدی شروع شد و بحثهایی چون ویسیها در قالب صندوق به بورس جذب شدهاند. حتی تابلوی دانشبنیان را طراحی کردیم و شروع به کار کرده است. شرکتها و استارتاپها حتی قبل از اینکه به بلوغ برسند، میتوانند وارد این بازار شوند. باید بگویم وضعیت امروز، وضعیت خوبی است. به لحاظ مقررات و ابزارهایی که بازار سرمایه باید آماده میکرد، تا ۸۰درصد زیرساخت حقوقی و مقرراتی فراهم شده است. استارتاپها الان با پتنت سرمایهگذاری میشوند؛ یعنی قبل از اینکه محصولی تولید شده باشد. خیلی از کشورها متعجب میشوند که ما در بازار سرمایه علاوه بر اوراق مشارکت و سهام شرکتها، پتنت معامله میکنیم. این نهضت راه افتاده است. اما من دو چالش هم در این مسیر میبینم. این دو چالش از نگاه سرمایهگذاران و کسانی است که میخواهند روی استارتاپها سرمایهگذاری کنند. یکی مربوط به صورتهای مالی حسابرسیشده است که سرمایهگذار این را به صورت شفاف میخواهد و استارتاپها باید بیشتر به این مسئله بپردازند. دوم حاکمیت شرکتی است. چون اکثر شرکتهای استارتاپی کسبوکار خانوادگی هستند و حتی اگر با سرمایهگذار هم قرارداد داشته باشند، رئیس هیات مدیره و سهامدار اصلی یک نفر است. چنین استارتاپی اگر بخواهد وارد بورس شود با مشکل مواجه میشود و باید شفافیت داشته باشد تا سرمایهگذاران هم جذبش شوند.
- هاشمی: آقای رحمانی بهنظر شما مهمترین مشکل جذب سرمایهگذاری چیست؟
(باخنده) بزرگترین مشکل ما آقای هامونی است! ما میخواهیم یونیکورنها و اسبهای شاخدار را به بازار بورس ببریم. آقای هامونی در بازار بورس باید راه را برای حضور کسبوکارهایی چون آپارات، دیجیکالا و کافهبازار باز کند. درخواست ما این است که سردر جدیدی بازکنند. این حوزه را استارتاپی و مسئله ارزشگذاری را متفاوت ببینند چون طبق استانداردهای جهانی ارزشگذاری میشوند و بسیاری از آنها سودده نیستند، چون در حال رشد هستند. ما باید وارد بورس شویم که بتوانیم سرمایهگذاران را متقاعد کنیم که سرمایهگذاری روی استارتاپها هم میتواند به خلق ارزش منجر شود و این مسئلهای است که ما باید طی ۱۲ ماه آینده به آن فکر کنیم.
- هاشمی: باید سرمایههای زیادی برای رشد استارتاپها جذب شود تا در مسیر یونیکورنسازی حرکت کنیم. شما چه تصویری از سالهای آتی اکوسیستم دارید؟
رحمانی: اخیرا تحقیقی داشتیم در مورد اقتصاد دیجیتال ایران تا سال ۱۴۰۰٫ پیشبینی ما این است که تا سال ۱۴۰۰، حداقل ۱۴۰۰ استارتاپ در ایران خواهیم داشت. البته این عدد بزرگ نیست. اگر تصور کنید که ۱۳۰۰ استارتاپ در مرحله بذری یا اولیه باشند، حداقل سرمایه موردنیازشان برای ۳ تا ۴ سال آینده، حدود یک میلیارد تومان است. پس این استارتاپها ۱۳۰۰ میلیارد تومان پول میخواهند. اگر فرض کنیم که ۱۰۰ استارتاپ هم در مرحله میانی داشته باشیم و حداقل سرمایه موردنیاز هرکدام ۲۰ میلیارد تومان باشد، ۲هزار میلیارد تومان هم برای این استارتاپها نیاز داریم. همچنین به تجربه به ما ثابت شده که استارتاپها برای یونیکورنشدن که الان حدود ۵ استارتاپ با این وضعیت در ایران داریم، حداقل به ۱۵۰ میلیون دلار یعنی حدود ۶۰۰میلیارد تومان سرمایه نیاز دارند. ۳هزار میلیارد تومان سرمایه برای این ۵یونیکورن هم نیاز داریم. پس جمع کل سرمایه موردنیاز برای ۴ سال آینده اکوسیستم میشود ۶هزار میلیارد تومان یا ۱٫۴میلیارد دلار. اگر شرکتهای استارتاپی بخواهند مدل چین را در پیش بگیرند و بخش عمده سرمایه از داخل کشور بیاید، پیشبینی اولیه این است که در مرحله اول سرمایهگذاری هیچ نوع سرمایه خارجی نباید جذب شود، در مرحله میانی ۷۰درصد داخلی و ۳۰ درصد خارجی و در مرحله نهایی ۵۱درصد داخلی و ۴۹درصد خارجی باید جذب شود. بنابراین کل سرمایه داخلی که نیاز داریم نزدیک به ۴هزار میلیارد تومان است و سرمایه خارجی موردنیاز هم تا ۲ هزار میلیارد تومان است؛ یعنی ۹۰۰میلیون دلار سرمایه داخلی نیاز داریم و ۵۰۰میلیون دلار جذب سرمایه از خارج. من به جرات میتوانم بگویم که چالش اصلی ما الان در ایران جذب سرمایه داخلی است. چون جذب ۵۰۰ میلیون دلار سرمایه خارجی اصلا کار پیچیدهای نیست.
- هاشمی: آقای خواجهنصیری، با توجه به صحبتهای آقای رحمانی در مورد جذب سرمایه، الان جذب سرمایه از بخش سنتی به چه صورت باید انجام شود و شما چه راهکاری برایش دارید؟
خواجهنصیری: حقیقتا من با آقای رحمانی اختلافنظر دارم و اعتقاد ندارم که چالش ما الان جذب سرمایه است. من ۶۰میلیارد تومان پول جذب کردم اما حتی یک میلیارد تومان را هم نتوانستهام به استارتاپها تخصیص دهم. اتفاقا چالش ما این است که زبان مشترکی با استارتاپها نداریم.
- هاشمی: چرا نتوانستید تخصیص دهید؟
خواجه نصیری: بازار سرمایه الان تا ۷۰درصد از شرکتهای نفت و گاز و بنزین و … تشکیل شده و اصلا شرکت فناورانه نداریم. یکی از چالشها الان ورود شرکتهای تکنولوژی به بورس است چون مدیران عامل این شرکتها زبان بازار سرمایه را نمیفهمند. به نظر من پول هست و نباید روی نبود پول مانور دهیم. من هم البته قبول دارم که سالها سرمایهگذاری روی بخشهای دیگر بوده، اما الان بسیاری از سرمایهگذاران میخواهند در حوزه استارتاپی کار کنند ولی مشکلاتی وجود دارد. یعنی وقتی شروع به صحبت میکنیم که ارزششان را اعلام کنند؛ مثلا براساس مدلهایی که در بورس وجود دارد، باید ارزششان را اعلام کنند ولی معمولا اعداد و ارقام تصاعدی میگویند.
زرنوخی: من فکر میکنم هر دو نفر حرفشان صحیح است. دکتر خواجهنصیری معتقد است که مشکل بحث تخصیص است که در این رابطه با حسابهای مالی شرکت و آمادهبودن مستندات و ارزشگذاری، این کار سخت است؛ یعنی چالش ارزشگذاری. یعنی سرمایه وجود دارد ولی پیداکردن محل تخصیص آن دشوار شده است. شاید گذر زمان و موفقیتهای استارتاپی به ایجاد زبان مشترک کمک کند.
رحمانی: مشکلی که شما به آن اشاره میکنید، مشکل استارتاپها نیست بلکه مشکل شماست. چون صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر باید جسورانه باشد و نه مانند سپردههای بانکی. من پیشنهاد میکنم که وارد بازار سرمایهگذاری نشوید و سرمایه را به ما بدهید تا ما سرمایهگذاری کنیم. همانطور که سرمایه سرآوا از یک سرمایهگذاری بانکی به نام کاردان آمد که سرمایهاش از بانکهای سامان، تجارت و بانک خاورمیانه تامین میشد. این سه بانک که در سال ۹۰ هر کدام تا ۱۵درصد در سرآوا سرمایهگذاری کردند، اگر خودشان میخواستند مستقیما این کار را انجام دهند، شاید هیچگاه نمیتوانستند این کار را بکنند چون این بازار را نمیشناختند. مثلا الان ۲۲هزار کارمند بانک تجارت از سرمایهگذاری در سرآوا، سود میبرند. ما صندوقی ساختهایم که بین سرمایه سنتی و استارتاپها پل ایجاد کرده است. مهمترین نیاز استارتاپها البته تنها پول نیست بلکه همفکری هم است که وظیفه اصلی صندوقهای جسورانه است که در ایران بسیار کم است.
هامونی: زبان مشترکی که آقای خواجهنصیری و چالشهایی که من مطرح کردم، واقعا وجود دارد. چون اغلب استارتاپها صورت مالی دقیق حسابرسیشده ندارند. شاید ۲۰درصد از استارتاپها این مسائل را رعایت کرده باشند. حرف آخر سرمایهگذار و استارتاپ روی صورت مالی میآید که حتی زیاندهبودن شرکت را اعلام کرده است. در واقع الزام شفافبودن برای ما یک خط قرمز است و از آن تخطی نمیکنیم. به نظر من پول هست و حدود ۲۰ ویسی خواستار حضور در فرابورس هستند. یعنی بیش از ۵۰۰میلیارد تومان درخواست تاسیس ویسی در فرابورس داریم. بنابراین با پیشبینی آقای رحمانی که تا سال ۱۴۰۰ بیش از ۴هزار میلیارد تومان پول نیاز داریم، همین الان تا ۵۰۰میلیارد تومان آن تامین شده است؛ یعنی حدود ۲۰ درصد سرمایه موردنظر برای سال ۱۴۰۰٫ دو ویسی هم با سرمایه تا ۶۰۰ میلیارد تومان درخواست ورود به بورس را دارند و به نظر میرسد تا هزار میلیارد تومان از سرمایه موردنظر تاکنون تامین شده است، اما زبان مشترک شرط لازم است.
- هاشمی: آقای زرنوخی، جناب هامونی معتقد است که استارتاپ در مورد صورتهای مالی اطلاعات کمی دارند و آقای خواجهنصیری بحث دیگری را مطرح کردند. آیا هر سرمایهگذاری که میخواهد وارد این عرصه شود، باید ویسی راهاندازی کند، یا باید وارد صندوقهای تخصصی شود یا باید صندوقهای تخصصی راهاندازی کند؟ به طور کلی چه راهحلی وجود دارد که این مسئله ایجاد نشود که سرمایهگذاری برای ورود به این حوزه آمادگی داشته باشد، اما بگوید استارتاپی وجود ندارد؟
زرنوخی: جواب سوال شما برمیگردد به دو مسئله؛ یعنی ویسیفِرم و ویسیفاند. اگر خردهسرمایهگذاران بخواهند به صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر اعتماد کنند، شفافترین حوزه، حوزه بورس است. بنابراین اگر ویسیفرمهایی ایجاد شوند که برای سرمایهگذاران خرد شناخته شوند، میتوانند قبل از ورود به بورس هم در چند راند سرمایهگذاری را انجام دهند. ما در این حوزه مشاور تخصصی هم نیاز داریم. آمادهکردن گزارشهای تخصصی وظیفه استارتاپ و ویسیفاند نیست. الان در بورس شرکتهای مشاوره تخصصی هم قرار است راهاندازی شود. این امر به آمادهشدن فضا کمک میکند.