اخبار استارتاپی

سعید رحمانی به مدیران هشدار روبه‌رو شدن با یک شکاف بزرگ را می‌دهد

سعید رحمانی

در یادداشتی که سعید رحمانی خطاب به مدیران و کارآفرینان که در لینکدین منتشر کرده، تصویری کمتر شنیده‌شده اما نگران‌کننده از آینده نزدیک سازمان‌ها ترسیم می‌شود؛ آینده‌ای که به‌گفته او، نه با یک موج زودگذر هوش مصنوعی، بلکه با یک شکاف ساختاری عمیق تعریف خواهد شد. رحمانی معتقد است بسیاری از سازمان‌ها هنوز هوش مصنوعی را در حد یک ابزار کمکی می‌بینند، در حالی که اقلیتی بسیار محدود، کل ساختار کسب‌وکار خود را بر پایه ایجنت‌های هوشمند بازطراحی کرده‌اند. از نگاه او، همین تفاوت ظاهراً جزئی، در بازه‌ای کوتاه به اختلافی نمایی و جبران‌ناپذیر در هزینه، سرعت اجرا و حاشیه سود منجر خواهد شد؛ شکافی که احتمالاً در سال ۲۰۲۶ برای بخش بزرگی از بازار به‌صورت ناگهانی و دردناک آشکار می‌شود.

پیام سعید رحمانی در لینکدین:

 “یک پیام شخصی برای مدیران، بنیان‌گذاران و تصمیم‌گیران

 

از طرف کسی که سال‌ها در اکوسیستم فناوری و کارآفرینی نفس کشیده است.

 

من این یادداشت را نه از سر هیجان، بلکه از دل تجربه‌ی مستقیم در اکوسیستم تکنولوژی و کارآفرینی می‌نویسم.

 

چیزی که در آستانه‌ی ۲۰۲۶ در حال وقوع است، یک «ترند جدید AI» یا «موج بهره‌وری» نیست.

 

ما با یک شکاف ساختاری روبه‌رو خواهیم بود که بسیاری از سازمان‌ها تا لحظه‌ی برخورد، آن را نخواهند دید.

 

 

شکاف از همین حالا ایجاد شده است.

 

در حال حاضر دو نوع سازمان وجود دارند:

  • اقلیتی بسیار کوچک (کمتر از ۰.۱٪) که شرکت خود را بر اساس ایجنت‌های هوش مصنوعی بازطراحی می‌کنند
  • اکثریتی بزرگ که هنوز AI را صرفاً یک ابزار کمکی برای سریع‌تر کار کردن انسان‌ها می‌دانند

 

این تفاوت، ظاهراً کوچک است؛

اما اثر آن، نمایی و غیرقابل‌جبران است.

 

 

*مشکل اصلی: نگاه خطی به دنیایی نمایی*

 

اغلب مدیران با منطق خطی فکر می‌کنند:

برنامه‌ی فصلی، بودجه‌ی سالانه، KPIهای انسانی.

 

در حالی که ایجنت‌های AI:

  • به‌صورت بنیادی بهتر می‌شوند
  • شبانه‌روزی کار می‌کنند
  • و هر روز مستقل‌تر تصمیم می‌گیرند

 

برندگان آینده کسانی نیستند که «با AI کارمندها را قوی‌تر کرده‌اند»، بلکه آن‌هایی هستند که کار را به ایجنت‌ها سپرده‌اند و انسان‌ها را به ناظر استثناها تبدیل کرده‌اند.

 

 

*لحظه‌ی بیداری دردناک در ۲۰۲۶، برای بسیاری از سازمان‌ها، نقطه‌ی شکست ناگهانی خواهد بود.*

 

در گزارش‌ها خواهیم دید:

  • هزینه‌ی سربار بالاتر
  • زمان اجرا طولانی‌تر
  • حاشیه‌ی سود پایین‌تر

 

در مقایسه با رقبایی که با شبکه‌ای از ایجنت‌ها

۲۴ ساعته، بدون خستگی و با اصطکاک حداقلی کار می‌کنند.

 

در این نقطه، وحشت ایجاد می‌شود —

چون مشکل با چند ابزار جدید قابل حل نخواهد بود.

 

این یک بحران ساختاری است.

 

 

**اگر قرار است از جایی شروع شود، آنجا بوروکراسی است. **

 

تجربه نشان داده:

شروع از «AI خلاق» اغلب اتلاف زمان است.

 

بیشترین اهرم تغییر، در این بخش‌هاست:

  • امور اداری، انطباق، مستندسازی و گزارش‌دهی
  • تحقیق، تحلیل و ترکیب داده‌ها
  • حلقه‌های اجرایی فروش و بازاریابی

 

هدف ما «۱۰٪ بهتر شدن تیم‌ها» نیست.

هدف، رسیدن به خودمختاری عملیاتی است.

 

 

مانع اصلی تکنولوژی نیست — فرهنگ و فرایند است.

 

ایجنت‌ها امروز وجود دارند.

 

آن‌چه جلوی این تحول را می‌گیرد:

  • فرایندهای قدیمی
  • زنجیره‌های تأیید بی‌پایان
  • فرهنگ جلسه‌محور
  • این باور که «حتماً یک انسان باید دکمه را بزند»

 

سازمان‌هایی که در ۲۰۲۶ زنده می‌مانند،

همین حالا این لایه‌ها را حذف می‌کنند

و به‌جای آن شبکه‌ای از ایجنت‌ها می‌سازند

که توسط تعداد محدودی انسانِ پاسخ‌گو و خبره نظارت می‌شود.

 

*حرف آخر*

 

این یادداشت برای ترساندن نوشته نشده است.

برای هشدار زودهنگام است.

 

اقلیتی بسیار کوچک، حرکت را شروع کرده‌اند.

بقیه، حدود ۱۲ ماه زمان دارند

قبل از آن‌که فاصله دردناک شود

و کمی بعد، تقریباً غیرقابل‌جبران.

 

این یک آپدیت تکنولوژیک نیست.

این یک تغییر پارادایم سازمانی است.

 

اگر امروز ساختار را تغییر ندهید،

فردا ابزارها شما را نجات نخواهند داد.”

با این حال، نکته انتقادی اینجاست که پیام رحمانی بیش از آنکه متوجه کمبود فناوری باشد، ضعف‌های مدیریتی و فرهنگی را نشانه می‌گیرد؛ جایی که بوروکراسی سنگین، تصمیم‌گیری‌های کند و نگاه خطی به رشد، مانع استفاده واقعی از ظرفیت ایجنت‌های هوش مصنوعی شده‌اند. او هشدار می‌دهد سازمان‌هایی که تغییر را به ابزارهای جدید محدود می‌کنند و حاضر به بازطراحی فرایندها نیستند، در برابر رقبایی که با شبکه‌ای از ایجنت‌های خودمختار و نظارت حداقلی انسانی کار می‌کنند، شانسی نخواهند داشت. این یادداشت اگرچه لحنی هشداردهنده دارد، اما در اصل یک سوال جدی پیش روی مدیران می‌گذارد: آیا سازمان‌ها آماده‌اند از منطقه امن ساختارهای قدیمی خارج شوند، یا قرار است در سال‌های آینده هزینه این تعلل را بپردازند؟

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *