در روزهایی که مهاجرت نیروی انسانی به دغدغه اول سیاستگذاران و تصمیم گیران تبدیل شده، هستند کسانی که نه تنها برای همیشه رخت هجرت نمیپوشند و جلای وطن نمیکنند که پس از کسب این تجربه برای مدتی کوتاه یا بلند، دوباره به سرزمینشان باز میگردند؛ میآیند میمانند و میسازند.
این روزها دغدغه مهاجرت نیروی انسانی به چالشی بزرگ برای ایران تبدیل شده است. در هر جمع و محفلی که باشی نقل رفتن و رساندن کسی به فرودگاه امام است. گالریهای گوشی و استوریها پر است از عکسها و ویدیوهای پر سوز و اشک رفتنها و حکایت سرزمینهای جدید. هر روز آماری از مهاجرت پزشکان؛ اعضای هیأت علمی دانشگاهها و حتی کاهش سن مهاجرت به دانشآموزان در اخبار منتشر میشود. تجربه رفتن با تمام ماجراجوییهایش یک پیام بزرگ در دل خود دارد؛ از دست رفتن سرمایه برای کشور مبدأ؛ سرمایه انسانی. این روند صعودی مهاجرت و خروج این نوع از سرمایه بر کاهش سرعت توسعه اثر میگذارد و در نهایت آنچه نمیماند امید اجتماعیست.
وقتی آمار مهاجرت، معکوس میشود
اما همیشه هم انتخاب خیلیها رفتن نیست. گاهی روند هجرت برعکس میشود؛ اتفاقی که به طور کل به آن مهاجرت معکوس میگوییم. با اینکه در مطالعات توسعه و جامعه شناسی ایران، ادبیات مهاجرت معکوس بیشتر مربوط به مهاجرت از شهرها به روستاها میشود اما در سالهای اخیر و به واسطه افزایش نرخ مهاجرت جوانان پدیده مهاجرت معکوس از کشورهای دیگر به ایران هم راه خود را در زندگی اجتماعی و فرهنگی همه ما باز کرده است؛ مهاجرت معکوس نخبگان. یعنی نوع خاصی از مهاجرت سرمایه انسانی که در آن در جهت معکوس از یک کشور بیشتر توسعه یافته به کشوری کمتر توسعه یافته کشور اتفاق میافتد.
در کنار آمارهای نا امید کنندهای که از عزیمت سرمایههای انسانی ایران به اقصی نقاط جهان در اخبار به گوش میرسد آمارهای امیدوار کنندهای هم وجود دارد که میگوید سالانه 500 نخبه مهاجرت کرده به کشور باز میگردند. این اتفاق همسو با برنامه بنیاد ملی نخبگان و معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری طی 4 یا 5 سال گذشته برای بازگشت افراد بوده است که به حدود 2600 دانشجو از 200 دانشگاه برتر دنیا رسیده است. همچنین بر اساس آمارهای معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری 25 درصد این افراد در دانشگاه ها مشغول به فعالیت میشوند و بیشتر آنها در شرکتهای دانش بنیان و استارتاپ هایی که خودشان تأسیس کردهاند کار میکنند. رشد کمی و کیفی این دسته از محیطهای کار در ایران عامل اثربخش و امیدوار کنندهای برای کمک به کاهش خروج نیروی انسانی کارآمد از کشور است.
با اینکه وضعیت اشتغال جوانان یا نوع حمایتها در داخل تعریفی ندارند اما به موازات تلاشهای برخی نهادهای سیاستگذار مانند بنیاد ملی نخبگان یا معاونت علمی فناوری ریاست جمهوری برای راه اندازی سامانههایی با هدف همکاری با متخصصان و کارآفرینان ایرانی خارج از کشور، شرکتهای ایرانی در سالهای اخیر با برنامه ریزی برای توسعه برند کارفرمایی خود توانستهاند به یکی از عوامل جذابیت برای جوان های با استعداد تبدیل شوند.
دومین گزارش برند محبوب کارفرمایی که از سوی شرکت ایران تلنت در سال 1401 منتشر شده است نشان میدهد دیجیکالا برای دومین سال متوالی در جایگاه اول در ذهن کارجویان برای جستجوی شغل و ارسال رزومه قرار دارد؛ یعنی بهترین شرکت ایران برای کار از نگاه کارجویان است. تعداد همکاران دیجیکالا تا امروز و پس از 16 سال از مرز 8700 همکار گذر کرده و در میان آنها هستند کسانی که پس از تحصیل یا کار در خارج از ایران به وطن برگشته اند و حالا در بخشهای مختلف دیجیکالا کار میکنند؛ از واحد عملیات و بازاریابی گرفته تا تکنولوژی و بازرگانی. به بهانه رتبه دیجیکالا از نظر بهترین شرکت برای کار کردن در ایران و نقل و حکایتهای جسته گریختهای که از افراد مختلف این سازمان در مورد تجربه رفتن و بازگشتن به گوش میرسد با چند نفر به گفتگو نشستیم و پرسیدیم: از کار کردن در دیجیکالا پس از بازگشت به ایران چه تجربهای دارید؟
میخواهیم ذرهبین را برداریم و به جای گلایه از رفتنها به بازگشتنها دقیقتر نگاه کنیم. در اینجا با کسانی صحبت کردهایم که پس از دورهای تحصیل یا کار در کشوری دیگر حالا در دیجیکالا کار میکنند.
تجربههای خوشایند زندگی و کار در دیجیکالا پس از بازگشت
وجیهه 33 ساله است و معتقد است آن چیزی که پس از بازگشت به ایران در دیجیکالا تجربه میکند محیط کاری پویا و پر از یادگیری و شتاب است. او پس از پنج سال کار کردن در شرکت رنوی ایران در اردیبهشت 98 همزمان با شدت گرفتن تحریمها به فرانسه رفت و بعد از یک مأموریت دو ساله و افزایش بیکاری تحت تأثیر شیوع کرونا در سال 1400 به ایران بازگشت. وجیهه در همان سال به عنوان کارشناس ارشد تعالی عملکرد در واحد خدمات پس از فروش وارد دیجیکالا شد. او میگوید «دیجیکالا بر خلاف محیط خشک و کند صنایع خودروسازی محیطی جوان و به شدت پویاست که باید هر لحظه نسبت به شرایط بازار پاسخگو باشید. همه در تکاپو هستند تا کار را به سرانجام برسانند و در کنار صمیمت از پس چالشهای کار بیایند. به گفته وجیهه رضایت موضوعی نسبی ست و همیشه نمیشود رضایت صد در صدی از محیط کار داشت. دقیقاً در همین شرایط چالش برانگیز است که دوباره فرصتهایی که یک محیط کاری شاد و جذاب مثل دیجیکالا در اختیارم قرار میدهد تعلق خاطرم را بالا میبرد.»
فریبرز، همکار دیگری در دیجیکالا و هم سن وجیهه است. او از اوایل سال 1401 به تیم کلان داده و هوش مصنوعی واحد تکنولوژی دیجیکالا ملحق شد و در فاصله سالهای 2012 تا 2012 برای تحصیل رشته عمران در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا به هلند رفته بود. حالا پس از بازگشت به ایران در زمینه بهینهسازی مراکز پردازش دیجیکالا کار میکند. دلیل اصلی فریبرز برای بازگشت به ایران به خاطر خانوادهاش بوده است و تعلق خاطر شدید به خانواده و ایران را نسبت به رفاه بیشتر در خارج از ایران ترجیح داده است. او میگوید «حضور افراد با انگیزه و عدم سختگیریهای بی دلیل، دیجیکالا را در مقایسه با شرکتهای دیگر جذاب و متفاوت میکند.»
مهداد بیش از یک سال است در روابط عمومی دیجیکالا به کار مشغول است و به نظر میرسد ارزش ویژهای برای توسعه فردی خودش قائل است ادامه میدهد: بعد از یک سال احساس کردم اینجا، آنجایی نیست که بتوانم در آن اتفاق عجیبی رقم بزنم یا ارزش خاصی خلق کنم. شرایط خوبی در آریزونا داشتم اما در نهایت احساس درونیام رضایت نبود. به ایران برگشتم. حتی به گزینههای دیگر مثل کشورهای اروپایی هم فکر کردم و از دانشگاه دلف هلند پذیرش گرفتم ولی در نهایت تصمیم گرفتم به دانشگاه تهران منتقل شوم و رشته «برق» را انتخاب کردم.» مهداد توضیح میدهد: «بعد از بازگشتم به ایران فعالیت استارت آپی داشتم ولی همواره دوست داشتم تجربه کار در جای بزرگ و استانداردی مثل دیجیکالا را داشته باشم. چیزی که برای من دیجیکالا را جذاب میکرد این مساله بود که اینجا همه چیز کار و درآمد نیست. ارزشهای دیگر مثل خدمت رسانی به تک تک نقاط ایران، دغدغه تحقق عدالت اجتماعی و … برای مدیران این مجموعه مهم است. موضوع دیگر هم که برای من همیشه در انتخاب شغل اهمیت داشت، شفافیت و سلامت بود. مواجهه من با گزارش سالانه دیجیکالا نشان داد که این مجموعه شفاف است. هیچ شرکت دیگری در ایران نیست که بیشتر از اینجا دوست داشته باشم در آن کار کنم. در دیجیکالا میتوانم همه ایدههایی که دارم پیاده کنم و بابت آنها از من قدردانی میشود و این حس بسیار شیرینی برای من است»
نیوشا هم مثل مهداد با اشتیاق شدید برای تجربه کار در سازمانی بزرگ و افزایش شبکه ارتباطی وارد دیجیکالا شد. او که تجربه تحصیل در انگلستان را در فاصله سالهای 2016 تا 2018 داشت میگوید: «وقتی دوره کارشناسی ارشدم تمام شد و نتوانستم بین رقبای خارجی کار پیدا کنم، با خوشحالی برگشتم. میدانستم میتوانم بین دوستان و آشنایانم در ایران خوشحالتر باشم و به آرزویم برای ساختن و خلق کردن برسم. حتی یک محصول به اسم بیزی میزی ساختم برای هشدار دادن در مورد شرایط کاری افراد به یکدیگر. حالا در تیم ادز سرویس دیجیکالا کار میکنم و هر روز از کار کردن با این تیم و به طور کل در دیجیکالا که پر از یادگیری و تجربه است لذت میبرم.»
اینها نمونههای معدودی از روایت جوانهاییست که با امید و افتخار به زندگی و کار در ایران ادامه میدهند و از صرافت ترک وطن افتادهاند. شاید سهم این افراد در میان بیش از 8700 همکار دیجیکالایی قابل مقایسه نباشد اما کیفیت حضور آنها و چشماندازشان به اثربخشی و مقابله با چالشها برای همه الهام بخش است.