انگار دنیا از یک خواب ساله بیدار شده باشد. بعد از سالی که همه از یکدیگر فاصله داشتند و مرزهایشان را به روی هم بسته بودند حالا در یک زمین وسیع در خاورمیانه بدون مرز در کنار یکدیگرند. کنار هماند تا برای هم قصه بگویند و این شاید مهمترین چیزی است که در اکسپوی دوبی اتفاق میافتد. از اکسپوی در لندن جهان بار گرد هم آمده و این اولینباری است که خاورمیانه با سرمایهگذاری میلیارد دلاری اماراتیها میزبان دنیاست؛ دنیایی که هیج شباهتی به سال پیشش ندارد. اکسپویی که در سالهای برگزاریاش از سس گوجهفرنگی و بستنی و تلویزیون گرفته تا چرخ و فلک و ماشین هیدروژنی را به عنوان جدیدترین دستاوردها به خود دیده تا حتی پیکاسو که در اکسپوی پاریس آخرین شاهکارهای خود را به نمایش گذاشت امروز چیزهایی را به عنوان دستاورد در خود میبینید که رویایی برای آیندهاند.
تجربه اکسپو برای من که در هر چیزی به دنبال قصه و روایت میگردم تجربه بینظیری بود. در وقت محدودی که داشتم در میان پاویونهای مختلف جستوجو میکردم و روایتهای مختلف کشورها را از پیشینه و حال و فکری که برای آینده دارند میدیدیم و به جرات میگویم هر پاویونی که قصه بهتری را روایت کرده بود موفقتر بود. قصه و کانسپتی که از طرح کالبدی پاویون و معماریاش شروع میشد و در داخل با محتوای ارائهشده تکمیل میشد. مشاهدهام از غرفهای که روایتشان را بیشتر دوست داشتم در ادامه میآورم و در پایان یک مرثیه از یک غرفه آشنا میگویم.
غرفه استرالیا با معماری خاصش که شامل پنلهای آلومینیومی آویزان بود بعد از صفی طولانی شما را به دیدن نمایشی دعوت میکرد که به هزار سال پیش میرفت و از آن زمان تا امروز تاریخ و فرهنگ و خلاقیت استرالیا را در مقابل دیدگان شما میگذاشت؛ از نجوم که استرالیا خود را در آن پیشتاز میداند تا تکنولوژیهای تازهاش در محیط زیست را در نمایشگرهای محدب یا سرتاسریای که بازدیدکنندگان را در میانه تجربه قرار میداد روایت میکرد و در پایان دری که به نور باز میشد و دوست داشت تماشاکنندگانش را به این متنوعترین کشور دنیا از نظر مهاجرت و زبان دعوت کند.
غرفه روسیه با معماری زیبایش که لولههای رنگی درهمتنیده بود میخواست بیانگر شعارش یعنی ذهن خلاق: محرک آینده باشد پس از ورود شما را به دنیای عجیبش در مرکز پاویون دعوت میکرد که یک سازه بزرگ از مغز انسان بود که رویش یک نمایش مالتی مدیا اجرا میشد؛ ایدهای که توسط یک آرتیست روس طراحی شده که دربارهاش این چنین میگوید: «علم و دانش یک موضوع بینالمللی است. این ارائه به تلاشهای خلاقانه دانشمندان و مهندسان روسی در عرصه علم و دانش و سهم آنها در بهبود وضعیت جهان اشاره دارد. این ارائه به مغز انسان ادای احترام ویژهای دارد. این مغز آدمی است که مهمترین کشفیات قرن بیستویکم میلادی را برای ما به ارمغان آورده است؛ کشفیاتی که تاثیری عمیق بر آگاهی و ذهن ما دارد و زندگی ما را متحول ساخته است هرچه بیشتر عملکرد مغز آدمی را درک کنیم بیشتر آن را تحسین خواهیم کرد.»
دستاوردهای روسیه در حوزه هوش مصنوعی در حاشیه این نمایش ایده پاویون روسیه را تکمیل میکرد. در غرفه عربستان با یک روایت خطی ساده ولی هوشمند طرف هستیم؛ یکی از بزرگترین غرفههای اکسپو با معماری پیچیده و پر جزئیاتش. از یک سقف شیشهای که شبها تبدیل به یک نمایشگر بزرگ میشود بعد از بار دورزدن در یک نیمدایره وارد محیط غرفه میشوید. یک پله برقی از دل تاریخ عربستان و سازههای بزرگی که نشان از سیر تاریخی عربستان دارد و تصاویری که روی این سازهها به صورت ویدئومپینگ نمایش داده میشود شما را به سالن بعدی میرساند که در واقع زمان حال است. یک دایره بزرگ نمایشگر در کف از نمایی اصطلاحا به آن چشم خدا میگویند و یک نیمدایره بزرگ در روبهرو از چشم عادی شما را با معماری فرهنگ گردشگری و اقتصاد حال حاضر عربستان آشنا میکند. در ادامه و در یک پله برقی رو به پایین که کل محیطش با نمایشگر پوشیده شده است تصاویری از آینده چیزی که عربستان میخواهد به آن برسد تصویر میشود. دنیایی سبز که روباتها و هوش مصنوعی در آن نقش پررنگی دارند.
و اما غرفه ایران در اکسپو. چه باید بگوییم از این غرفه که حق مطلب را ادا کند و متهم به خودتحقیری و مرعوبشدن در مقابل غرب و شرق و دنیا نشویم؟ تصویر واقعی غرفه ایران این است قضاوت با شما. درست روبهروی سازه عظیم Mobility که در آن ایدههای دنیا برای حملونقل در آینده به نمایش گذاشته شده است از پس نخلهایی که جلوی غرفه کاشته شده یک عمارت بزرگ با دیوارهایی از دانههای تسبیح نمایان میشود. در حالی که صدای سالار عقیلی و همایون شجریان کل غرفه را پر کرده وارد پاویون میشوید و در همان ابتدای ورود یک صندلی غولپیکر چوبی را میبینید که آدمها رویش نشسته و عکس میگیرند!
به سالنی کوچک میرسید که راهنمایان گردشگری در حال معرفی اماکن دیدنی و گردشگری ایراناند و بعد از آن غرفهای را میبینید که فرش دستباف به نمایش گذاشتهاند. یک سن کوچک و یک نمایشگر که برای اجراهای فرهنگی و هنریاند در میانه پاویون است و درست در کنارش یک کترینگ معروف یک رستوران دارد به مراجعان کباب کوبیده و جوجه و قرمهسبزی میفروشد. در برگشت هم اگر بخواهید صنایعدستی یا سوهان و گز بخرید این امکان برایتان فراهم است. همین. این یک روایت مستند از غرفه ایران بود. هیج نشانی از صنعت و نوآوری در آن دیده نمیشود و طبق معمول پیشنهاد ما برای دنیا کباب و گز و فرش است.
قصههای دنیا از فناوری و پیشنهادهایشان برای ساختن دنیایی بهتر در اکسپو زیاد است و در این دنیای پرقصه دست ما خالی است.
دست ما خالی است.
مطلب پیشنهادی: گزارش اختصاصی شنبه از رویداد اکسپو