مدیرعامل گروه چاوش، جناب آقای احسان سیاف زاده، مجموعهای فعال در زمینه اخذ ویزای توریستی، پیش از دستیابی به جایگاه فعلی خود، تجربهای شخصی و چالشبرانگیز از تحصیل در خارج از کشور داشته است. او در سنین جوانی تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به انگلستان برود و مسیر دشواری را پیش روی خود دید که علت بخش بزرگی از این ماجرا، عدم تسلط کافی روی زبان کشور مقصد است.
پیش از ترک ایران، خانواده و اطرافیانش به او توصیه کرده بودند که تا زمان دریافت مدرک آیلتس با نمره حداقل ۸، به فکر مهاجرت نباشد. با این حال، او در آن زمان عمق اهمیت این توصیهها را درک نمیکرد و تصمیم گرفت مسیر خود را بدون به خرج دادن حساسیتهای زیاد از حد ادامه دهد!
مواجهه با چالشهای زبان و آموزش بینالمللی
ورود او به دانشگاه در انگلستان، نقطهای بود که با چالشهای واقعی زبان و تفاوتهای فرهنگی مواجه شد. تجربه حضور در کلاسها با استادانی که انگلیسی را با لهجههای محلی و اصطلاحات تخصصی بیان میکردند، برای او دشوار بود. او به یاد میآورد که در یکی از جلسات کلاس، استاد انگلیسیزبان با لبخندی سؤال مهمی را تکرار میکرد و او تنها قادر بود سرش را تکان دهد و پاسخی برای سوالی که سومین بار هم شنید، نداشت.
این لحظات برای او تجربهای دردناک و آموزنده بود که نشان میداد آمادگی زبان و تسلط کافی بر اصطلاحات تخصصی چقدر اهمیت دارد.
یکی از درسهایی که بیشترین فشار را بر او وارد کرد، درسی با محتوای آماری و تحقیقاتی بود که نیازمند مطالعه دقیق و فهم کامل مفاهیم بود. او برای انجام پروژهای ۵۰۰۰ کلمهای مجبور شد تمام منابع و کتابهای مرتبط را مطالعه کند تا بتواند حتی نمرهای متوسط کسب کند. این تجربه باعث شد که او درک عمیقی از اهمیت آمادگی علمی پیدا کند و متوجه شود که موفقیت در محیط بینالمللی بدون تلاش مستمر و آمادهسازی دقیق، تقریباً غیرممکن است.
مدیریت فشارهای اجتماع و شبکههای اجتماعی
او معتقد است که در کنار چالشهای تحصیلی، فشارهای اجتماعی و روانی نیز بر میتواند بر شما تأثیرگذار بگذارد. مشاهده پستها و موفقیتهای کسانی که به کشورهای خارجی مهاجرت کردهاند و دائما در حال نشان دادن وجهه خوب مهاجرت هستند، باعث میشود تا با پدیده فومو (Fear of Missing Out) روبهرو شوید؛ یعنی ترس از جا ماندن و از دست دادن فرصتها.
بنابراین باید یاد بگیرید که هر فرد باید مسیر و شرایط خاص خود را بپیماید و مقایسه زندگی خود با دیگران، فقط میتواند تجربهها و لذتهای شخصی را تحت تأثیر قرار دهد.
انگیزه اصلی مهاجرت
با وجود تمام سختیها، انگیزه اصلی او برای مهاجرت، علاقه عمیق به تحصیل در رشته مورد علاقه و تجربه زندگی در یک کشور اروپایی بود. حتی با داشتن یک کسب وکار موفق در ایران، او تصمیم گرفت برای تحصیل و رشد شخصی، مسیر جدیدی را آغاز کند و تا دقیقه آخر آماده سفر بود.
لحظه وداع با خانواده و ترک خانه، هیجان و استرس شدیدی را برای احسان سیاف زاده به همراه داشت، اما این تجربه، نقطه عطفی در مسیر زندگی حرفهای و شخصی او محسوب میشد.
ورود به لندن و مواجهه با واقعیتهای جدید
پس از ترک ایران، وارد لندن شد و با تجربهای متفاوت از زندگی و تحصیل در یک کشور اروپایی روبهرو شد. لحظه رسیدن به فرودگاه و جدایی از خانواده، ترکیبی از هیجان و نگرانی را برای او به همراه داشت. او لحظه خداحافظی با مادرش را به یاد میآورد؛ بویی که هرگز فراموش نکرد و نمادی از جدایی و دلتنگی با خانه بود. با وجود این احساسات، سعی کرد خودش را جمعوجور کند و مسیر پیش رو را با تمرکز و انگیزه ادامه داد.
تجربه زندگی روزمره در کشور دیگر
زندگی در لندن تجربهای کاملاً متفاوت از زندگی در ایران بود. او با محیط جدید، فرهنگ متفاوت و چالشهای روزمره روبهرو شد؛ از ترافیک سنگین و شرایط آب وهوایی گرفته تا شرایط متفاوت اجتماعی که در عین سخت و طاقت فرسا بودن، تجربهای آموزنده برای او محسوب میشد. این دوران به او آموخت که زندگی در خارج از کشور، بدون آمادگی و انعطافپذیری، میتواند دشوار و پراسترس باشد.
بازگشت به ایران و بازنگری در تصمیمها
با گذشت زمان و تجربه زندگی در لندن، او تصمیم گرفت به ایران بازگردد. بازگشتش با چالشهایی همراه بود؛ از مشکلات روزمره مانند آلودگی هوا و مسائل امنیتی گرفته تا مشکلات مرتبط با کسب وکارش.
با این حال، این بازگشت به او فرصتی داد تا ارزش ایران، خانواده و روابط اجتماعی خود را دوباره درک کند و به اهمیت سرمایهگذاری در کشور خود پی ببرد.
تجربه دوگانه بین ایران و خارج از کشور
پس از بازگشت اولیه، او دوباره تصمیم به سفر به لندن گرفت تا با دوستان خود وقت بگذراند و آرامش نسبی در محیط جدید را تجربه کند. با این حال، پس از مدت کوتاهی دوباره احساس کرد که چیزی کم است و مسیر درست، بازگشت به ایران است. این تجربه دوگانه نشاندهنده تعادل بین فرصتهای بینالمللی و تعلق به وطن است و اهمیت انتخاب مسیر زندگی بر اساس ارزشها و علاقههای شخصی را برجسته میکند.
عشق به ایران و انگیزه برای بازسازی
سرانجام، او متوجه شد که عشق واقعی به ایران و تمایل به مشارکت در پیشرفت کشور، عامل اصلی است که مسیر زندگی حرفهای و شخصی او را شکل میدهد. او تجربه مهاجرت و بازگشت را به عنوان فرصتی برای کسب دانش، مهارت و دیدگاه بینالمللی تلقی کرد و این تجربیات را در خدمت کشور خود به کار گرفت.
جناب احسان سیاف زاده، اکنون با تمرکز بر توسعه گروه چاوش، ارزشها و تجربههای بینالمللی خود را در ایران به کار میگیرد.
این تجربه طولانی و پرچالش به او آموخت که موفقیت و رشد شخصی، بدون مواجهه با سختیها و ارزیابی ارزش واقعی خانه و خانواده، ناقص خواهد بود؛ بنابراین توصیهاش به دانشجویان و افراد جوان این است که پیش از هر تصمیم بزرگ، آمادگی علمی، زبان و روحیه انعطافپذیری را در نظر بگیرند و با عشق به وطن، مسیر زندگی خود را شکل دهند. این داستان، نمونهای از پشتکار، یادگیری و عشق به ایران است که میتواند الهام بخش نسلهای جوان باشد.

